وی ادامه داد: عشق یکی از محوریتهای پر رنگ کتاب است که رفتن حمید را بزرگنمایی میکند. قصه حمید و مهرناز، در این کتاب آیینه زندگی تمام افرادی است که در دوران جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران از آنچه دوست میداشتند گذشتند.
مشتاق در توضیح روند انجام تحقیقات برای این اثر گفت: حدود 10 سال پیش مجموعه روایت فتح، به سفارش «بسیج جامعه پزشکی» کار پژوهشی مفصلی را درباره شهدای پزشک و پیراپزشک در سراسر کشور انجام داد. در این پژوهش انجام کار تحقیق شهیدان «دکتر مهدی کرباسی» و «دکتر عبدالحمید قاضیمیرسعید» به من واگذار شد. این دو شهید با هم دوست بودند و در یک دانشکده درس میخواندند و به واسطه این دوستی، همسران آنها نیز با هم آشنا و سپس دوست شدند.
وی ادامه داد: شهیدان کرباسی و قاضی میرسعید زمانی که در اورژانس مشغول درمان مجروحان بودند به شهادت رسیدند و در 26بهمنماه سال 1364 از بیمارستان نجمیه تهران تشییع و در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدند.
نویسنده «دوران به روایت همسر شهید» با بیان اینکه پیوند دوستی هنوز هم میان خانوادههای دو شهید برقرار است، گفت: زمانی که کتاب شهید کرباسی با عنوان «دلی که جا ماند» را نوشتم، مهرناز قاضی متن و نوع روایت کتاب را پسندید و قرار شد کتاب شهید قاضیمیرسعید را در مجموعه «نیمه پنهان ماه» روایت فتح بنویسم.
مشتاق درباره نوع روایت خاطرات این اثر گفت: قصه از زبان مهرناز قاضی بازگو میشود اما در بخشهایی از کتاب، حمید راوی است و از نگاه او زندگی مهرناز روایت خواهد شد. در کنار آن، از نگاه هر دو راوی ماجرای جنگ تحمیلی، دوری، عشق و جدایی بازگو میشود.
این نویسنده درباره بازنگری در منابع تحقیقی گفت: کار تحقیق کتاب را خودم انجام داده بودم و هر آنچه برایم مهم بود در همان تحقیق گردآوری شد. فقط همسر شهید تعدادی عکس خانوادگی، دست خط و نامه های همسرش را در اختیارم گذاشت.
وی درباره نکات برجسته در زندگی شهید قاضی عنوان کرد: زندگی آدمها را نمیتوان بدون توجه به مقطع تاریخی که در آن زیستهاند بررسی کرد. هنوز پس از گذشت سالها از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، منش مردان رزمنده و زنانی که پا به پای آنها ماندند، حس کنجکاوی و تحسین ما را بر میانگیزد.
مشتاق ادامه داد: اگر مخاطب در این نوع کتابها با ساده زیستی زندگی شهدا رو به روست به دلیل رویداد انقلاب ایران است، علت آن سادگی و بیتکلفی زندگی بیشتر افراد آن زمان است. به همین دلیل زندگی افرادی که به جنگ میرفتند نمادهای مشترک بسیاری دارد.
نویسنده «فکوری به روایت همسر شهید» در پاسخ به این سوال که آیا در تالیف این کتابها به دنبال الگوسازی برای نسل امروز هستید؟ گفت: نباید در این حوزه دچار شعار و کلیشه شد. در این ماجرا ما تنها وقایع را روایت میکنیم. شنیده شدن و خوانده شدن این قصهها کافی است. قرار نیست کار عجیبی انجام دهیم. شاید تلنگری به اندازه یک لحظه باشد. مانند آنکه در خیابانی شلوغ و پرترافیک کسی آرام به پشت شما میزند تا به سمت دیگر خیابان نگاه کنید. گوشهای دیگر، اتفاقی در جریان است و این دیگر به خودتان بستگی دارد که آن اتفاق را بخواهید از نزدیک دنبال کنید یا رو برگردانید و سراغ کار دیگری بروید.
وی ادامه داد: در نگارش و روایت حوادث هشت سال دفاع مقدس باید واقع بین بود. زیرا قرار نیست نسلها به عقب برگردند و مانند 30 سال گذشته یا دوره جنگ زندگی کنند. برای ما همین قدر کافی است که دیوار بی اعتمادی میان نسل امروز و نسل جنگ کوتاه شود.
مشتاق در ادامه، جنگ را نفرتانگیز و عقبماندهترین رفتار بشری دانست و گفت: در نگارش کتابهایم به دنبال الگوپروری نیستم. بلکه معتقدم در آن دوره اتفاقهای مهمی رخ داد که امروز باید درباره آن حرف زد. در این مسیر باید از نقاط مثبت و شکستها سخن گفت و نگاهی واقعبینانه به جنگ داشت. به درستی و بیطرفانه آن را نقد کرد زیرا طی کردن درست این مسیر آینه دار راه آینده است و نگارش کتاب قاضیمیرسعید هم از این قاعده مستثنی نیست.
وی در پایان گفت: کتاب را تا پایان تابستان جاری (1392) به انتشارات روایت فتح تحویل میدهم.
نظر شما