چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۲
داستان درگیری دایی و خداداد را هم می‌نویسم

در میان چهره‌های سرشناس ورزش ایران مجید احتشام‌زاده، پینگ‌پنگ‌باز تمام‌نشدنی کشورمان، جایگاه ویژه‌ای دارد. وی این‌روزها قصد دارد زندگینامه‌اش را به رشته تحریر درآورد و در آن علاوه بر داستان قهرمانی‌های خودش، از فوتبال و حاشیه‌های دیدار تاریخی تیم ملی ایران و استرالیا و موضوع درگیری علی دایی با خداداد عزیزی پیش از آن مسابقه حساس هم بنویسد.-

 خبرگزاری کتاب ایران(‌ایبنا)_ درخشش نوشاد عالمیان در دیدارهای بین‌الملی پینگ‌پنگ و حضور وی به عنوان نخستین پینگ‌پنگ‌باز تاریخ ایران در مسابقات المپیک، همه نگاه‌‌ها را به این بازیکن معطوف کرد. حالا همگان پینگ‌پنگ ایران را با نام عالمیان می‌شناسند اما شاید قدیمی‌ترها و کسانی که اتفاقات پینگ‌پنگ ایران را در بحبوحه سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن در دهه هفتاد دنبال می‌کردند، نام قهرمانان دیگری را هم در خاطرشان ثبت کرده باشند. قهرمانانی که خیلی‌ از نوجوانان آن سال‌ها آرزو داشتند روزی مانند آن‌ها راکت به دست بگیرند. شاید انتشار زندگینامه این چهره‌ها باعث شود، نسل‌ امروز با کسانی که در سخت‌‌ترین شرایط از اعتبار پینگ‌پنگ ایران دفاع می‌کردند، بیگانه نباشند و نام آن‌ها را هم مثل قهرمانان امروز پینگ‌پنگ در خاطرشان ثبت کنند.

مجید احتشام‌زاده که با بیش از 50 سال سن هنوز هم قافیه را به جوان‌ها نباخته است و با حضور در تیم نفت سپاهان به عنوان «مربی- بازیکن» رویاروی آن‌ها قرار می‌گیرد، دوست دارد پیش از کنار گذاشتن راکت، خاطراتش از سال‌ها حضور در تیم‌ ملی پینگ‌پنگ و زندگی شخصی‌اش را در قالب یک کتاب منتشر کند. 

این موضوع بهانه‌ای شد تا سراغ احتشام‌زاده، قهرمان کهنه‌کار پینگ‌پنگ  ایران برویم و درباره خاطراتش گپ کوتاهی با وی بزنیم. 

با خبر شدیم که شما شروع به جمع‌آوری خاطراتتان از دوران حضور در تیم ملی پینگ‌پنگ برای انتشار در قالب یک کتاب کرده‌اید. این خبر صحت دارد؟ 

بله، درست است. البته کتاب خاطرات من تنها به خاطرات حضورم در تیم ملی و بازی‌هایی که برای کشورم انجام داده‌ام، نمی‌شود. 

پس در حال تهیه زندگینامه خودنوشت هستید؟
نه، این اسم را نمی‌توان روی آن گذاشت. در کتابم علاوه بر بازگو کردن اتفاقاتی که در دنیای پینگ‌پنگ برایم افتاد، به تاریخچه‌ای از ورود این ورزش به کشورمان هم اشاره خواهم کرد. 

شما هنوز هم در بازی‌های لیگ بازی می‌کنید و پینگ‌پنگ را کنار نگذاشته‌اید. بهتر نیست بعد از خداحافظی از پینگ‌پنگ، خاطراتتان را منتشر کنید؟ 

راستش مدتی پیش یکی از تهیه‌کنندگان سیما برای ساختن فیلمی زندگینامه‌ام، صحبت‌هایی با من انجام داد و از همان زمان شروع به جمع آوری خاطراتم کردم.


اما فیلمی از زندگی شما ندیدیم؟

بله، متاسفانه تهیه‌کننده با سیما برای ساخت این فیلم به توافق نرسید. 

آقای احتشام‌زاده! امکان دارد یکی از خاطراتتان را پیش از انتشار بازگو کنید؟ 

بله، حتماً. سال 1373 مسابقات پینگ‌پنگ گرامیداشت دهه فجر در بابلسر برگزار می‌شد. چینی‌ها بازیکنان قدری را روانه این تورنمنت کرده بودند و در دیدارهای دونفره با اقتدار قهرمان شدند. در دیدار پایانی مسابقات انفرادی هم من باید مقابل حریف قدرتمند و صاحب نامی از این کشور قرار می‌گرفتم. پیش از مسابقه پدرم همراه پسرم به سالن آمدند و جایی نشسته بودند که می‌توانستم آن‌ها را به خوبی ببینم. 

پس پیروزی در آن دیدار برای شما خیلی مهم بود؟ 

مسابقه عجیبی بود. بازی را خیلی بد شروع کردم، حریف چینی چپ و راست از من امتیاز می‌گرفت و دو ست اول را با شکست پشت سر گذاشتم. راستش را بخواهید بازیکن چینی خیلی از من سرتر بود و برتری‌اش را در آن دو گیم بارها به رخم کشید. 

اما انگار داستان ست‌های بعدی چیز دیگری بود. چه اتفاقی در ست سوم افتاد؟

در ست‌های اول و دوم فشار زیادی را تحمل کرده بودم و نتیجه‌اش این شد که در ابتدای ست سوم هم 9 بر سه از حریف عقب افتادم. همه تماشاگران کار را تمام شده می‌دانستند اما دو نفر در سالن بودند که انگار شکست من را باور نداشتند و تشویقم می‌کردند. هیچ وقت آن لحظات را فراموش نمی‌کنم. برای خوشحالی پدر و فرزندم باید برنده می‌شدم. همه اراده‌ام را جمع کردم و دوباره جلو پینگ‌پنگ‌باز چینی ایستادم. هرچه می‌زد جوابش را می‌دادم و بالاخره ست سوم را به نفع خودم تمام کردم. بازیکن چینی انگار انتظار این مقاومت را از طرف من نداشت. حالا دیگر من بودم که چپ و راست از او امتیاز می‌گرفتم و در نهایت ست‌های چهارم و پنجم را هم بردم و قهرمان شدم. 

آقای احتشام زاده! شما کاروان تیم ملی فوتبال ایران را در دیدار برگشت پلی‌آف جام جهانی 1998 فرانسه مقابل استرالیا در ملبورن همراهی کردید. آیا از آن سفر هم خاطراتی برای انتشار دارید؟ 

بله،‌ مسابقات قهرمانی آسیا و اقیانوسیه در ملبورن همزمان شده بود با دیدار به یادماندنی ایران و استرالیا در این شهر. من هم به همین علت همراه تیم ایران به استرالیا رفتم و با اعضای تیم ملی در یک هتل مستقر شدم. باید اعتراف کنم یکی از بهترین خاطراتم در ملبورن و با صعود ایران به جام جهانی 1998 فرانسه رقم خورد. هرچند شب پیش از مسابقه،‌ اتفاقاتی افتاد که باعث شد جوّ نامطلوبی بر تیم ایران حاکم شود. 

چه اتفاقاتی؟ 

شب پیش از مسابقه و سر میز شام، علی دایی مطلبی را برای حاضران تعریف می کرد. خداداد عزیزی هم میان حرفش جمله‌ای برای مزاح گفت که به مذاق دایی خوش نیامد و بلند شد و رفت که با خداداد درگیر شود! 

شاید دایی هم قصد شوخی داشت و می‌خواست جواب مزاح خداداد را بدهد؟ 

نه، این‌طور نبود. دایی رفت که با عزیزی گلاویز شود اما کریم باقری و چند نفر دیگر مانع‌ شدند و جلویش را گرفتند. 

شما حاضرید این اتفاق را در کتاب خاطراتان بازگو کنید؟ 

صد درصد! من آن‌جا بودم و همه چیز را دیدم. دلیلی ندارد حقایق را ننویسم. جوّ تیم ملی به خاطر آن اتفاق به هم ریخت اما روز بعد و هنگام مسابقه انگار بازیکنان همه چیز را فراموش کرده بودند و با تعصب و غیرتی عجیب مقابل استرالیا ایستادند. حتی پاس دایی به خداداد باعث به ثمر رسیدن گل دوم و تساوی بخش تیم ما شد. آن لحظات فراموش‌نشدنی است. 

شما بعد از آن دیدار  در مسابقات پینگ‌پنگ آسیا و اقیانوسیه به میدان رفتید. آیا صعود ایران برای شما دردسرساز نشده بود؟ 

بله، این اتفاق افتاد. دو روز بعد از آن بازی من در ملبورن مقابل بازیکنی از کشور میزبان، دیدار نهایی مسابقات قهرمانی پینگ‌پنگ آسیا و اقیانوسیه را برگزار کردم. تماشاگران استرالیایی انگار آمده بودند انتقام حذف تیم فوتبالشان را از من بگیرند و حتی می‌خواستند مثل مسابقه فوتبال ایران و استرالیا، این رقابت را هم با وقفه مواجه کنند اما خوشبختانه چنین اتفاقی نیفتاد. 

با این شرایط چگونه آن رقابت‌ها را فتح کردید؟

جوّ سالن ملبورن کاملاً علیه من بود. بازیکن حریف هم یوگوسلاوی‌الاصل بود که من به خوبی او را می‌شناختم. این پینگ‌پنگ‌باز درست مثل بازیکنان کره شمالی از هر حقه‌ای برای پیروزی استفاده می‌کرد و در اواسط مسابقه برای این‌که روند امتیازگیری من را قطع کند، تمارض کرد و پنج دقیقه بازی را متوقف کرد اما من به راحتی و در سه ست او را شکست دادم و پیروزی تیم فوتبال را تکمیل کردم. 

آقای احتشام‌زاده! شما در دوران جوانی،‌ رقبای خوبی هم داشتید. آیا در کتابتان به آن‌ها هم اشاره می‌کنید؟ 

بله، بازیکنان خوبی هم‌دوره من بودند. فواد کاسب، ابراهیم علی‌دخت، حمید برادران و چند پینگ ‌پنگ‌باز خوب دیگر که سال‌ها با هم رقابت کردیم و خاطرات زیادی از آن‌ها دارم. 

در مسابقات دونفره با کدام بازیکن راحت‌تر بودید؟ 

به یقین ابراهیم علی‌دخت. او بازیکن برجسته‌ای بود و سال 1387 کنار هم عنوان پنجمی مسابقات دونفره آسیا در سنگاپور را به دست آوردیم. در آن مسابقات حتی شانس کسب مدال را هم داشتیم اما متاسفانه بدشانسی آوردیم و با قرعه نامناسب به تیم قدرتمند چین برخوردیم. 

و حرف آخر آقای احتشام‌زاده. 

من خاطرات و تجربیات زیادی از سال‌ها حضورم در میادین مختلف پینگ‌پنگ دارم که خوشحال می‌شوم ‌آن‌ها را برای مردم بازگو کنم. چند سال پیش فیلم آموزش پینگ‌پنگ را هم برای شبکه آموزش تهیه کردم. در پایان برای پینگ‌پنگ‌بازان ایران در همه مسابقات آرزوی موفقیت می‌کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط