پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۲
انسان، شان نزول قرآن کریم است

ابوالقاسم حسینجانی، نویسنده، شاعر و نهج‌البلاغه پژوه، در سومین نشست از سلسله جلسات زبان و ادبیات جهانی در قرآن و نهج‌البلاغه، انسان را به عنوان شان نزول قرآن کریم معرفی کرد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)، سومین نشست از سلسله جلسات زبان و ادبیات جهانی در قرآن و نهج‌البلاغه عصر دیروز(چهارشنبه) در مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری برگزار شد. 

ابوالقاسم حسینجانی در ابتدای این نشست با اشاره به رابطه بین انسان و قرآن گفت: در ابتدای آموزش قرآن کریم با رحمانیت خداوند متعال آشنا می‌شویم. او پیش از آن‌که خودش را آفریدگار معرفی کند، آموزگار معرفی می‌کند.
 
وی با بیان این‌که آموزش زیرساخت آفرینش است، افزود: برای استفاده از همه ظرفیت‌های قرآن باید سراغ همه ظرفیت‌های انسان برویم و به‌جای این‌که در تنگنا قرار بگیریم، سراغ دیدگاهی برویم که همه پهنای هستی را در بر می‌گیرد. 

این نهج‌البلاغه پژوه درباره نگرش جهانی توضیح داد: اگر نگره خود به قرآن را جهانی کنیم، نگرش ما هم انسانی خواهد شد و در نتیجه قضایا را فراگیرانه‌تر خواهیم دید. ما فقط با تکیه بر رحمانیت خداوند می‌توانیم سراغ قرآن کریم برویم؛ رحمانیتی که فقط صفت پروردگار است. واژه رحمان تنها برای خداوند به کار می‌رود اما رحیم عمومیت دارد و به انسان هم گفته می‌شود. 

شاعر مجموعه شعر «جغرافیای رازها» دین را درگاهی توصیف کرد که همه مردم باید در آن جا بگیرند و افزود: برای درک مفاهیم قرآن کریم ناگزیر از بزرگ کردن نگاهمانیم. باید دریافت انسان چیست و چه نیازهایی دارد و روابط انسانی چه نوع روابطی است. ما باید احیاگری را فرا بگیریم، نه آمارگیری و در نگاه قرآنی خود، احیاگری و رحمانیت و دیگرخواهی را مدنظر داشته باشیم و از فقر و شکست و محرومیت و افسردگی دیگران ناراحت شویم. 

وی افزود: انسان تا وقتی ضربه نبیند، الهی نمی‌شود. آموزش از رحمانیت می‌گذرد و کسی می‌تواند آموزگار شود که مهربانی را آموخته باشد. در آیه هفدهم از سوره رعد خداوند حق را به باران و آب مثال می‌زند و هیاهو و شلوغی را کف آب می‌داند. کف نماد باطل و سیل مصداق حق است. هنگامی که سیلاب در پهن‌دشت قرار می‌گیرد، کف از بین می‌رود و چیزی که به درد مردم می‌خورد، روی زمین باقی می‌ماند و آن آب است. 

حسینجانی در توضیح معنای حق گفت: حق چیزی است که در آرامش نه در شلوغی و تنگنا بلکه در جایی که احسان بتواند احیاگری را بیاموزد، جاری می‌شود. اگر یک قطره را بشناسیم، همه اقیانوس‌ها را شناخته‌ایم. 

یکی از اشتباهات و آسیب‌های ما نگرش ما به حساب می‌آید که بستر مناسبی برایش فراهم نمی‌کنیم. باید گفت‌وگو کردن را بیاموزیم، چون از دل آن گفتمان به وجود می‌آید و خوراک جامعه تهیه می‌شود. 

وی در ادامه تبیان را یکی از نام‌های قرآن عنوان کرد و گفت: بزرگترین کتابخانه‌ها را می‌توان به صورت الکترونیک درآورد، یعنی بسیار کوچک کرد و معنای «والعصر» در قرآن کریم همین است، یعنی چکیده آفرینش. 

سراینده کتاب شعر «عشق کبریت نیست که بی‌خطر باشد» در ادامه افزود: انسان موجودی فناپذیر و در معرض فروپاشی است و هر چیزی که در این جهان به او مربوط می‌شود هم فانی است. چگونه باید از این زیانباری و فروپاشی جلوگیری کرد؟ انسان باید به جامعه بیاید تا نجات پیدا کند و این جامعه است که اصالت دارد نه انسان. در احادیث و روایات آمده است که هیچ انسانی تنها وارد بهشت نمی‌شود. 

وی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) اضافه کرد: خداوند در آیه 189 سوره بقره فرموده است که از پشت خانه وارد آن نشوید و از در خانه وارد شوید. کسی که ندانسته می‌خواهد مشکلات مردم را حل کند، مانند کسی است که از پشت وارد خانه می‌شود. قرآن کریم برای کسانی خوب است که قبل از هرچیز سراغ خودشان می‌روند. بنای بحث‌های ما این است که معنایابی در مسایل و مصادیق را در قرآن بجوییم و آیات را با هم مقایسه کنیم. انسان تا زمانی که در یک سیستم قرار نگرفته است، به سمت فروپاشی می‌رود و چنین سیستمی را قرآن کریم، تبیین می‌کند. 

حسینجانی همچنین درباره منش مولای متقیان حضرت علی (ع) گفت: آن حضرت (ع) بعضی اوقات تنها یک کلمه را در جواب می‌فرمودند، مانند پرسش حیات طیبه که ایشان تنها به گفتن واژه «القناعه» بسنده می‌کنند. قناعت، ساختن با نداشتن برابر با نیست بلکه دست زدن به تولید و چشم نداشتن به دیگران از آن تعبیر می‌شود. 

وی در بخشی دیگر از سخنانش، اظهار کرد: کسی نجات پیدا می‌کند که به فکر نجات دیگران باشد، مساله وقتی حل می‌شود که آن را بزرگ کنیم و تجزیه‌گران و حذف‌کنندگان از جنس شیطانند اما کسانی که دغدغه حل مسایل بشر را دارند، از جنس انسانند. تفاوت این دو در این است که شیطان فرافکنی می‌کند و انسان مسوولیت می‌پذیرد. 

حسینجانی در توضیح عمل صالح گفت: اعمال انسان باید صالح یعنی شایسته و متناسب باشند. کارهای مناسبتی عمل صالح نیست. زیبایی در تناسب پدیدار می‌شود که با مناسبت فرق می‌کند. عمل صالح یعنی عمل متناسب. چنین عملی حتماً نباید یک کنش فیزیکی برای انجام یک کار باشد. مثلاً نماز هم عمل صالح است و در اذان این را اذعان می‌کنیم. حتی انسان هم عمل صالح است و شان نزول قرآن کریم، انسان است و انسانی قرآنی و خدایی است که قرآن کریم بر جان او نازل و ناظر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها