به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «گزارش عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» نام جلد نخست این مجموعه است که قابی نفیس، قطع رحلی، کاغذ گلاسه و 248 صفحه تمام رنگی دارد و با شمارگان یکهزار نسخه از سوی مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منتشر شده است.
کتاب دیگر نیز که «گزارش عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از دریچه دوربین» نام دارد در 93 صفحه، با شمارگان یکهزار نسخه منتشر شده است و مانند جلد دیگر این مجموعه در قطع رحلی، کاغذ گلاسه و صفحات تمام رنگی است و 496 تصویر ملکزاده را در مراسم مختلف سازمان در طول ریاستش به تصویر میکشد. در واقع این کتابها، آلبوم عکس ملکزاده با دوستان و همکارانشان را در قاب تصویر نشان میدهد و بیش از اینکه نمایانگر عملکرد سازمان میراث فرهنگی یا بررسی آثار تاریخی باشد، آلبوم عکسهای یادگاری تلقی میشود.
این مجموعه کتابها به همراه دو حلقه DVDبا عنوان «نشست خبری ارایه گزارش عملکرد هشت ماهه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (با حضور جناب آقای دکتر محمدشریف ملک زاده، معاون محترم رییس جمهور و ومقام عالی سازمان، معاونین، مدیران کل ستادی و استانی)» و «گزارش عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری (آذرماه 91 الی مردادماه 92)» منتشر شده است.
«گزارش عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» دربردارنده 11 فصل است که در هرکدام از آنها، مهمترین اقدامات و دستاوردهای هر یک از معاونتهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بیان میشود.
کتاب عملکرد با پیام تبریک «طالب ریفایی» دبیر کل سازمان جهانی جهانگردی به مناسبت انتصاب دکتر محمدشریف ملکزاده به ریاست سازمان میراث فرهنگی آغاز میشود. البته این تبریکها یک رسم همیشگی است و عجیب است که گزارش عملکرد، با آن آغاز میشود!
ملکزاده در مقدمه کتاب، هدف از انتشار به گفته خودش این «کارنامک» را «شفافسازی فعالیتهای سازمان در دوران ریاست خود» میداند. باید دید آیا وی در طول فعالیت خود، با همین روند کار کرده و آیا در این دوران راههای ارتباطی با جامعه، بهویژه خبرنگاران که وظیفه اطلاعرسانی از عملکرد ارگانهای مختلف کشور را برعهده دارند، برقرار کرده است یا خیر؟
هر بخش از کتاب، فعالیتها و عملکردهای هر یک از معاونتهای سازمان میراث فرهنگی را بیان کرده و سعی میکند کوچکترین اقدام صورت گرفته از سوی هر یک از معاونتها از قلم نیفتد. برای مثال در صفحه 239 اقدامات صورت گرفته از سوی اداره کل روابط عمومی را در 11 مورد اینگونه نام میبرد: «بهروز رسانی سایت، عرض تبریک به مناسبت تولد همکاران از طریق اس ام اس، تهیه بنر تسلیت برای همکاران، معاونان و مدیران محترم کانون و ارسال سبد گل برای عرض تسلیت» این در حالی است که برای بسیاری از وظایف اصلی سازمان، نمونهای در این کتاب یافت نمیشود.
برای مثال، برقراری ارتباط و مبادلات علمی و فرهنگی با دانشگاهها و نیز موسسهها و نهادهای مرتبط در سطح استان با هماهنگی پژوهشگاه میراث فرهنگی، تحقیق و پژوهش درباره میراث فرهنگی، باستانشناسی، مردمشناسی، صنایعدستی و هنرهای سنتی استانها با هماهنگی پژوهشگاه میراث فرهنگی، همکاری با یگان پاسداران میراث فرهنگی برای حفظ و نگهداری محوطهها و آثار میراث فرهنگی، معرفی و اطلاعرسانی درباره ارزشهای میراث فرهنگی، آثار تاریخی، تمدنی و تهیه طرحهای تعمیر، مرمت، بازسازی، احیا، حفاظت و حراست از آثار، بناها و مجموعههای ارزشمند فرهنگی و تاریخی کشور از وظایف اصلی سازمان میراث فرهنگی است که در این کتاب اشارهای به فعالیتهای صورت گرفته در این حوزهها وجود ندارد.
البته باید در نظر داشت که انتشار گزارش عملکرد،فی حد ذاته، کار غلطی نیست و فراهم کردن چنین آرشیوهایی از سوی مسئولان اقدام مثبتی به شمار میآید تا در کنار خبرها و فعالیتهای دیگر سازمان مورد قضاوت مردم قرار گیرد، اما در اینجا دو نکته قابل تامل وجود دارد؛ نخست اینکه این مجموعه که به گفته کارشناسان صنعت چاپ هزینهای بیش از 100 میلیون تومان دربرداشته است، تنها در اختیار تعدادی از مسئولان و مدیران سازمانهای مختلف قرار گرفته است. بنابراین، چه فایدهای میتواند برای حوزه نشر داشته باشد؟ آیا چاپ این بولتن با کاغذ گلاسه و با اینهمه هزینه، اولویت داشته یا چاپ تصاویری که به میراث فرهنگی ایران اختصاص دارد و عکاسان، بودجه چاپ آن را ندارند؟ از سوی دیگر در طول این دوران، کتابهای پژوهشکدههای مختلف سازمان میراث فرهنگی مانند پژوهشکده باستانشناسی و مردمشناسی پشت دروازه نشر مانده و اعتباری به آنها تعلق نمیگیرد.
نکته بعدی اینکه، در طول این دوران، آثار و بناهای باستانی و تاریخی بسیاری در معرض تخریب و نابودی قرار گرفتند و با وجود پیگیریهای مستمر دوستداران و حافظان میراث فرهنگی، اقدامی مناسب برای جلوگیری از این تخریبها از سوی مسئولان صورت نگرفته است و هیچکدام از آنها نیز مسئولیت از بین رفتن میراث فرهنگی کشور را بر عهده نگرفتند. آیا بهتر نبود به جای صرف هزینه هنگفت برای چاپ این کتاب، همین هزینه صرف مرمت و نجات یک یا چند اثر تاریخی میشد؟ از آثار باستانی و تاریخی که در طول این سالها در معرض تخریب قرار گرفت میتوان به «تخریب سنگنبشته خلیج فارس در خارک»، «تخریب سنگ برجسته ساسانی سر آب بهرام در شهرستان نور آباد»، «تخریب کاخ کورش بزرگ در برازجان»، «سوخته شدن کاخ آپادانای شوش»، «نابودی تپه باستانی 6 هزار ساله گونسپان در ملایر»، «ارگ انار»، «بافت تاریخی یزد»، «کاخ عینالدوله تهران» و «تعدادی از خانههای تاریخی تهران» اشاره کرد.
نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کرد، این است که ثبت آثار تاریخی و میراث معنوی در فهرست جهانی کار بزرگی است. دولتهای نهم و دهم 9 اثر از 15 اثر ایران را در فهرست میراث جهانی به ثبت رسانده است، اما به گفته کارشناسان این کافی نیست و ای کاش نمره حفاظت این سازمان در مقیاس جهانی، نمره قابل قبولی بود. در طول این دوران، آثار تاریخی بسیاری در معرض خطر نابودی قرار گرفتند. ای کاش سازمان میراث فرهنگی در کنار ثبت جهانی آثار تاریخی کشور، توجهی شایسته هم به حفاظت از سایر میراث با ارزش میکرد تا امروز شاهد انتشار اینگونه اخبار در روزنامهها و سایتهای خبری نبودیم.
در هر بخش کتاب گزارش عملکرد، گزارش مفصلی از مراسم و همایشها ارایه شده است که هر ساله برگزار میشوند و بنابراین، موضوع تازهای به شمار نمیآیند، مانند همایش ملی حفاظت از میراث فرهنگی، بزرگداشت روز موزه و روز سعدی. در واقع برگزاری این همایشها یکی از وظایف سازمان است و بنابراین، چنین تبلیغ و بزرگنمایی وجاهتی ندارد.
آنچه مسلم است، این که تهیه چنین آرشیوهایی از عملکرد سازمانهای مختلف کار پسندیدهای است اما دراینباره همواره باید چند نکته را مد نظر داشت: نخست اینکه کیفیت اینگونه کتابها را از لحاظ محتوایی ارتقا دهیم و مطالبی را گردآوری کنیم که انعکاسدهنده فعالیتهای ارزشمند سازمان باشد، نه «تهیه کارتریج و تونر، تعمیرات ماشینهای اداری واحدها، نصب سیستم تهویه و کانالکشی در محوطه پارکینگ» (صفحه 172). دوم اینکه این کتابها باید به راحتی و به قیمت کمتری در دسترس همه مردم قرار گیرد تا از عمکرد یک سازمان آگاهی یابند.
سخن آخر اینکه، آنچه در نهایت مورد قضاوت تاریخ و آیندگان قرار میگیرد، آثار و بناهایی است که بهعنوان میراث فرهنگی مادی و معنوی باقی خواهد ماند، نه گزارشهای فهرستوار از فعالیتهای روزمره سازمان. پس بهتر آن است که همه تلاش خود را صرف حفاظت از میراث ارزشمند گذشتگانمان کنیم.
نظر شما