به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جلسه نقد رمان «آتش به اختيار» نوشته محمدرضا بايرامی دوشنبه 22 مهر، با حضور فاطمه دهقان نیری، فرحناز علیزاده و نويسنده اثر در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.
دهقاننیری در این مراسم گفت: رمان آتش به اختیار رمانی درونگرا است و از آثاری است که میکوشد به عمق روح انسان رسوخ کند و جریان تأثیرپذیری و دریافتهای درونی وی را باز نماید. آقای بایرامی در این رمان به خوبی از عهده به تصویر کشیدن دنیای درونی افراد در مواجه شدن با موقعیتهای مختلف برآمده است.
وی افزود: نویسنده در این رمان برای ارایه پیچیدگیها و سردرگمیهای ذهن شخصیت از شکاف موجود بین کلام مکتوب و واقعیت ذهن و اندیشه انسان سود جسته است. رمان بر اساس جریان سیال ذهنِ ساختِ نویسنده، روایت میشود؛ نه یک جریال سیال ذهن واقعی که در مغز انسان رخ میدهد.
نویسنده خاطره «سرداران سوله» در ادامه درباره راوی و زاویه دید اثر گفت: ذهن راوی مانند همان راه پرپیچ وخم در دهلیزهای خاطرات میچرخد و آنها را زیر و رو میکند تا خواننده با کنار هم چیدن آنها به یک کلیت برسد. نویسنده خواننده را از نوعی بی اعتمادی و تردید به این نقطه میرساند که همه زندگی در امید خلاصه میشود. امید به رسیدن به آب، رسیدن به گندمزار، رسیدن به مدینه فاضله، رسیدن به پیروزی.
فرحناز علیزاده، دیگر منتقد کتاب در این جلسه گفت: بر اساس دیدگاه «جاناتان کالر» در کتاب «نظریه ادبی» خود آنچه که متنی را ادبی میکند و به آن ماهیت ادبی میبخشد، پنج شاخصه مهم است که تمامی آن دانسته یا نادانسته از سوی نویسنده به کار گرفته شده است.
وی افزود: «آتش به اختیار» نه تنها از برجسته سازی زبان برای روایت بلکه از یکپارچگی بین عناصر سازنده خود چون نام کتاب،آشفتگی ذهنی راوی و روایتهای تو در تو بهره میبرد. همچنین اثر از نظر زیباشناختی بین فرم و محتوا همخوانی را رعایت میکند تا برساختهایی از واقعیت را پیش روی خواننده قرار دهد.
نویسنده کتاب «داستان مکاشفه» در ادامه در باب شیوه روایت و تکنیک وقفه و تاخیر در اثر صحبت کرد و گفت: شیوه روایت بر تکنیک وقفه استوار است. نویسنده با بیان قطعه قطعه و پازلوار روایتها، از داستانهای فرعی در دل داستان اصلی، یعنی سرگشتگی و تشنگی سربازان در دشتهای گرم جنوب برای رسیدن به آب و نور، سود میبرد.
علیزاده در ادامه اظهار کرد: این وقفه را میتوان نه تنها در ماجرای بدرخان و آوردن سر برادرش واعظ از صفحه 155 کتاب تا باز شدن روایت در صفحه 223 دید بلکه میتوان در روایت جنازه سرباز فراری انباردار لای بوتهها، حملش پشت وانت، افتادنش از ماشین، حلقه زدن گرگها را در اطراف او مشاهده کرد که از اوایل کتاب تا صفحه 125 کتاب تکه تکه ادامه مییابد.
این منتقد ادبی در ادامه مثالی دیگر از بحث وقفه در این رمان را بیان کرد: ماجرای موش داخل توپ از صفحه 200 به صفحه 217 نیز یکی دیگر از این شیوه روایت است. نویسنده با کمک تاخیر در روایت که برخاسته از ذهن آشفته راوی است، نه تنها تعلیق متنی را فراهم میکند بلکه باعث همسویی ذهنی خواننده با درون مایه داستان نیز میشود. استفاده از روایتهای گذشته دور و این همانی آن با اکنون سربازها، خواننده را به مضمون داستان نزدیک میکند.
نویسنده کتاب «آقای قاضی چه حکمی میدهید؟» در ادامه پس از بیان ویژگیهای مثبت اثر در خلق صحنههای ماندگار گفت: طرح روایت با ذهنیت رو به آشفتگی راوی ناهمخوان است. در یک سوم انتهای کتاب خواننده با نظم روایت در روایت و سپس دیالوگ بین سربازها به صورت یک ریتم تکرار شونده روبهرو است.
علیزاده در پایان گفت: ابتدای کتاب برای مخاطب سختخوان است. هرچه در دل دشت به جلو میرویم راوی باید به سمت تشنهتر، یا خستهتر و کلافهتر شدن پیش برود. بنابراین چنین راوی نمیتواند منسجم و با یک ریتم تکرار شونده قصههای تو در تو را بیان کند. به اعتقاد من میبایست قسمت منظم شده روایت، که اکنون در پایان کتاب گنجانده شده، در ابتدای کتاب نقش میگرفت تا لذت مطالعه را نصیب خواننده میکرد.
رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی برای نخستین بار در سال 1389 در 266 صفحه و بهای 6 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه کتابفروشیها شد.
سهشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۹
نظر شما