سه‌شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۱
بهیان: دلوز و گوتاری کافکای خودشان را روایت کردند

کتاب «کافکا؛ به سوی ادبیات اقلیت» نوشته ژیل دلوز و فلیکس گوتاری، دو فیلسوف و اندیشمند معاصر فرانسوی با ترجمه شاپور بهیان منتشر شد. مترجم این کتاب گفت که هر نویسنده یا هنرمندی که هدایت به سراغش رفت، برای من عزیز بود، ولی نگرش نویسندگان این کتاب با نگاه و هدایت به کافکا تفاوت دارد و در اصل دلوز و گوتاری کافکای خودشان را روایت کرده‌‌اند.

بهیان به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره چرایی ترجمه این کتاب گفت: از نوجوانی به فرانتس کافکا علاقه داشتم و البته این علاقه به واسطه صادق هدایت بود. در مجموع هر نویسنده یا هنرمندی که هدایت به سراغش رفت، برای من عزیز بود. 

وی افزود: به هر حال کافکایی که من می‌خواندم تحت تاثیر برداشتی بود که هدایت از او داشت و این برداشت را در «پیام کافکا» هم گفته است. یعنی همان هنرمند تنها و بی پشت و پناه و نومیدی که در جست‌وجوی معنا است.
 
بهیان در ادامه با اشاره به نوع نگاه متفاوت نویسندگان کتاب «کافکا؛ به سوی ادبیات اقلیت» گفت: دلوز و گوتاری نگاه دیگری به کافکا داشته‌اند. بدون شک آن‌ها هم کافکای خودشان را روایت کرده‌اند. بر این اساس من نیز خواستم کافکای دل افسرده و پریشان حال را این بار به شکلی دیگر ببینم. 

این مترجم در ادامه اظهار کرد: در هر حال من به دلیل نام کافکا به سراغ کتاب دلوز و گوتاری رفتم، خواستم ببنیم می‌شود او را کمی به رقص درآورد که دیدم مادرزاد رقصنده است. همچنین این‌که کافکا می‌گوید ادبیات مساله مردم است برایم بسیار راهگشا بود. 

بهیان همچنین با اشاره به تفاوت خوانش دلوز و گوتاری از کافکا با خوانش صادق هدایت گفت: روشنفکر یا هنرمند و نویسنده از جهتی تنهاست و از جهتی دیگر عضو انجمن اخوت جهانی است. همتایانی در سراسر جهان دارد، اما نه شاید در همین جهان بالفعل. همتایانی از گونه مردم آینده. از این لحاظ او تنها نیست. هدایت وجه تنهایی کافکا را پسندید. دلوز و گوتاری بر وجه جمعی کافکا انگشت گذاشتند. به نظرم می‌شود هر دو را در نظر گرفت. 

وی در ادامه به آشنایی قبلی خود از این کتاب اشاره کرد: با دلوز و گوتاری نخستین بار در کتاب «سرگشتگی نشانه‌ها» آشنا شدم که بابک احمدی بخشی از همین کتاب را به نام «ادبیات اقلیت چیست ؟» برای این مجموعه ترجمه کرده بود. بعدها نسخه‌ای از ترجمه انگلیسی کتاب به دستم رسید. 



بهیان همچنین گفت: ترجمه از نظر من عملی مبتنی بر سنت‌های پژوهشی است. به همین دلیل زمانی که مشغول ترجمه هستم هر اثری را که در فارسی در باره موضوع است پیدا کرده و مطالعه می‌کنم. در ادامه هر اثری را نیز که نویسنده نوشته است، پیدا کرده و مطالعه می‌کنم یا اگر قبلا آن را خوانده باشم به مطالعه دوباره آن اقدام می‌‌ورزم. 

وی افزود: برای ترجمه این کتاب آثار کافکا را با ترجمه‌های مختلف مرور کردم. بعضی‌ها را دوباره به تمامی خواندم. آثار دلوز و گوتاری و تفسیرهای مربوط به آثار آن‌ها را نیز مطالعه کردم. طبعا نیچه را دوباره خواندم. به این ترتیب ترجمه این کتاب نزدیک به دو سال و نیم زمان برد. با استفاده از تعبیری از همین کتاب تبدیل به ماشین ترجمه شده بودم. معلوم است که این ترجمه مثل هر ماجرایی با اندوه‌، هراس، دلواپسی و دلمردگی‌های بسیار، در مقابل شور، شعف، سرور و رقص‌های بسیار همراه بوده است. 

بهیان در پایان گفت: این کتاب کانون بحث‌ها و گفت‌وگوهای من با دوستان قدیم و جدیدم شد. همچنین این کتاب خود مردم آینده‌اش را شکل داد. در اصل این امید را داشتم که با انتشار این کتاب پنجره دیگری به روی نقد ادبی ما باز شود تا دیگر این بار در مواجهه با هر اثر ادبی یا هنری نپرسیم معنایش چیست، بلکه بگوییم کارکردش چیست.. آیا مرا به شور و شعف بر می‌انگیزد؟ آیا نیروی زندگی را در من افزایش می‌دهد؟ آیا مرا به شادی‌های بزرگ و یا جشن‌های بزرگ فرا می‌خواند؟

«کافکا؛ به سوی ادبیات اقلیت» نوشته ژیل دلوز و فلیکس گتاری، با ترجمه شاپور بهیان با شمارگان هزار نسخه، 216 صفحه و بهای 12 هزار تومان از سوی نشر ماهی روانه کتابفروشی‌ها شده است. 

از دیگر ترجمه‌های شاپور بهیان می‌توان به؛ «جامعه شناسی پست مدرنیسم» نوشته اسکات لش و «رمان تاریخی» نوشته گئورگ لوکاچ اشاره کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط