به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، بیستویکمین نشست «عصرتجربه» عصر دیروز، یکشنبه، سوم آذرماه، با حضور شهرام شفيعي در سرای داستان برگزار شد.
در ابتدای این نشست، شهرام شفیعی به اهمیت ارتباط نویسندگان کودک و نوجوان با این گروه سنی اشاره کرد و گفت: روشهای متفاوتی برای برقراری ارتباط میان نویسندگان و کودکان و نوجوانان وجود دارد که سختترین روش، پدر و مادر شدن نویسندگان است! در سالهای فعالیتم دریافتم که گروه سنی «ج» یکی از مغفولماندهترین گروههای سنی است زیرا برخلاف آمارها، نویسندگان برای سنین 10 تا 12 سال نمینویسند.
نویسنده کتاب «در جوانی» ادامه داد: من با تعدادی از نویسندگان خارجی ارتباط دارم و در جریان فعالیتهایشان در حوزه کودک و نوجوان هستم. آنان به ارتباطات میدانی معتقدند و نمیفهمند که چطور نویسنده میتواند در خانه بنشیند و فعالیت کند. در کشورهای دیگر، مسوولان دولتی به اهمیت ارتباط میان نویسندگان و کودکان واقفاند و در سیستم آموزش و تربیتیشان این مساله تعریف شدهاست.
شفیعی به نگاههای متفاوت در این حوزه اشاره کرد و گفت: برخی معتقدند نویسنده، ژورنالیست نیست و میتواند بدون ارتباط با کودکان، برای خود و کودک درونش بنویسد، اما من از این موضوع سردرنمیآورم زیرا به نظر من، شناخت مخاطب جزوی از زندگی نویسندگان کودک است.
نویسنده کتاب «قصههای غرب وحشی» معنایی را که از معادل انگلیسی طنز تلخ در ایران رایج شدهاست، نادرست دانست و اظهار کرد: معادل فارسی این کلمه به معنای طنز جدی است و کسانی که این معنا را برای آن انتخاب کردهاند، افرادی هستند که میخواهند طنزنویس باشند، اما هنر خنداندن دیگران را نمیفهمند. گفته میشود کافکا نویسنده طنز تلخ است اما به نظر من، داستانهای کافکا خوب هستند، ولی طنز به شمار نمیآیند.
نویسنده کتاب «جزیره بیتربیتها» افزود: طنز یعنی مخاطب با خوانش آن دچار انبساط ذهنی شود؛ ضمن آن که تناقضها و مفاهیم بفهمد. به این ترتیب نخستین فاکتور نشانهشناسی آن را تجربه میدانم و متنی که نمیتواند مخاطب را بخنداند، طنز نمیبینم. در گذشته تقسیمبندی در ادبیات ما به عنوان تقسیمبندیهای طنز به قسمتهای «هزل»، «هجو» و «فکاهه» داشتیم که خوشبختانه با مرور و بررسیهای متوالی در جلسات، نابود شد. به اعتقاد من این تقسیمبندیها برای شعر کلاسیک بوده و کارکردی در ادبیات داستانی ندارد.
شفیعی به تعاریف جدید در حوزه طنز اشاره کرد و گفت: پس از کنارگذاشتن تقسیمبندیهای گذشته، به تعریف جدیدی از طنز رسیدیم. در این تعریف آثار طنز بر مبنای میزان عمق خنده تقسیمبندی میشوند(!) و عمق تعقل و تعمق یک اثر میتواند متفاوت باشد. برای مثال تصور کنید مسافرانی در یک هواپیما از مدیترانه به مقصد اروپا نشستهاند، فردی از ابتدای راه تا مقصد میخوابد، دیگری مشغول صحبت است و فرد سوم تمام مسیر از پنجره به بیرون نگاه میکند. میبینیم که میزان تعامل این افراد با هم متفاوت خواهد بود. حالا اگر پرواز را خنده در نظر بگیریم، توانستهایم مفهومی از این تعریف را ارایه دهیم.
نویسنده کتاب «آوازهای پینهبسته» ادامه داد: طنز آنجا رخ میدهد که دریافتهایم نباید حتما انسان احساس حماقت کند و میتواند در عین حال باشکوه باشد. در کار طنز، دستمزد قطعی و آنی از مخاطب گرفته میشود و اگر نویسندهای از این امر بیبهره ماند، یعنی دیگر به این منظور نخواهد رسید.
شفیعی با بیان این مطلب که هنرمند داشتههایش را میشناسد و آنها را مهندسی میکند، افزود: طنز ریشه فلسفی دارد و باید ریشه فلسفی طنز را درک کرد. انسان تنها موجودیست که طنز را میفهمد و آن را تولید میکند زیرا تنها انسان، متفکر و متعقل است.
وی، هنر طنز در جهان را در حال افول دانست و گفت: برخی نویسندگان معتقدند باید زبان را شکست و از کلمات کوچه بازاری برای کار طنز استفاده کرد اما این طنز، طنزی زودگذر است که در عمق نمینشیند. به نظر من باید در طنز از زبان معیار و مشخصی استفاده شود.
این نویسنده، ضمن گلایه از شرایط فعلی انتشار آثار ترجمهای توضیح داد: نشر، یعنی ناشر استعدادها را شناسایی و اثر را با ویراستاری مطلوب منتشر کند. در این شرایط، رمان در بازار پنج هزار نسخه فروش خواهد رفت اما ناشران ما یک نسخه از کتابی را تهیه کرده و پس از ترجمه، در بازار منتشر میکنند، متاسفانه ناشران به چاپچی تبدیل شدهاند. البته نمیشود همیشه علیه ترجمه شعار داد. من در سالهای گذشته به خاطر اعتقاداتم در این موضوع مورد توطئه و طعنه همکاران و ناشران قرار گرفتهام.
وی افزود: به چشم خود دیدهام که در حالی سیب وارداتی در میوهفروشی به قیمت کیلویی هشت هزار تومان به فروش میرود که باغدارن دماوند از پوسیدن سیبهایشان بر روی درختها گلایه میکنند. در نشر هم این مساله وجود دارد و متاسفانه باید با سیلی صورتمان را سرخ نگه داریم. نویسندگان داخلی هم میتوانند آثاری پرفروش داشته باشند که نمونههایی از این کتابها را نیز در سالهای گذشته دیدهایم.
شفیعی با اشاره به تجربیاتش در شورای ترجمه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توضیح داد: حدود شش سال عضو این شورا بودم و در این سالها همه آثار مطرح دنیا به دست ما میرسید. بسیاری از این آثار زیر متوسط و بنجل بودند. بحران کمبود اثر خوب، جهانی است اما نویسندگان خارجی در زبان از ما قویترند. حرفهای ما جدیتر از آنهاست اما وسیله انتقال آن را نداریم.
شهرام شفیعی متولد تهران و فارغالتحصيل رشته ادبیات و زبان فارسي است.
وي نخستين كتابش را با نام «در نوجوانی» در سال 1366 منتشر كرده است و تاکنون بیش از یکصد اثر در پرونده فعاليتش دارد كه كتابهاي «راه و چاه»، «جزیره بیتربیتها»، «آوازهای پینهبسته» و «وحینامه» از آن جملهاند.
دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹
نظر شما