دکتر عبدالرحیم گواهی، مترجم کتاب «شرقشناسی» نوشته «ادوارد سعید» در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، با اشاره به تاریخچه واژه شرقشناسی اظهار کرد: دو مفهوم شرقشناسی و غربشناسی از دیرباز وجود داشته است. در طول تاریخ، سران فاتح غرب و شرق، زمانی که برای کشورگشایی سفر میکردند علمایی را همراه خود داشتند که از آنها برای آشنایی و یادگیری زبان و فرهنگ کشورهای مقصد خود استفاده میکردند.
وی ادامه داد: این افراد به سران جنگ میگفتند که به طور مثال مردم سرزمینهای مورد نظر چقدر مقاوماند و تا چه حد روحیه جنگندگی دارند.
وی افزود: بنابراین به ویژه در لشگرکشیهای نظامی، شرقشناسی یک ابزار کمکی بوده است. به تدریج از قرون وسطی به بعد، استعمار و کشورگشاییهای نوین از راه دریا صورت گرفت و کشورهایی مانند اسپانیا، هلند و کشورهای اسکاندیناوی از راه دریا برای استعمار جدید خود استفاده میکردند و سرزمین هند از این طریق توسط انگلیسیها استعمار شد.
به گفته رییس مرکز پژوهش ادیان جهان، قوای دریایی در پیروزیهای نظامی موثر بود و نیاز به شناخت فرهنگ شرق از این زمان آغاز شد.
گواهی در کنار دیدگاه سیاسی به شرقشناسی، به رویکرد دیگری نیز اشاره کرد و افزود: نگاهی دیگری هم در کنار این دیدگاه مطرح بوده است که به معنویت شرقی اشاره دارد.
وی اضافه کرد: غرب هرچه مدرنتر، سکولارتر و دنیویتر شد، وجدانهای بیداری در آنجا به دنبال معنویت شرقی گشتند و چهرههایی مانند ولتر، گوته، لویی ماسینیون و هانری کربن از این جملهاند.
عضو فرهنگستان علوم یادآور شد: پس شرقشناسی وقتی که پا گرفت، یکی از مقاصدش شناخت ملل مقهور بود و دیگری شناخت صبغههای فرهنگی این ملل، چراکه عرفانی باطنگرایانه در شرق قوت داشت.
وی با بیان اینکه به تدریج شرقشناسی به صورت یک رشته تحصیلی درآمد گفت: اکنون دپارتمانهای بزرگ شرقشناسی وجود دارند که زبان، فرهنگ و ادیان شرقی با قدمتی بیش از یک قرن در آنجا تدریس میشوند.
وی تاکید کرد: این در حالی است که اگر چیزی به نام غربشناسی را بررسی کنیم،خواهیم دید که سالهای عمر آن از تعداد انگشتان دو دست در ایران فراتر نمیرود و ما تازه به این موضوع علاقه پیدا کردیم، در حالی که غربیها قرنها پیش روی این موضوع تمرکز کردند.
گواهی با اشاره به نگاه متکثر به شرق و شرقشناسی افزود: نگاه ما به شرقشناسی متاسفانه همراه با افراط و تفریط است. برخی از متفکران شرق و بسیاری از متفکران غرب رویکرد ادوارد سعید را نمیپسندند چون معتقدند وی خیلی طبقاتی و با فاصله به موضوع نگاه کرده و همه غرب را در کفه افراد سلطهگر قرار داده است.
وی افزود: این در حالی است که «هانری کربن» غربی بود اما سفرش به شرق هیچگاه به دلیل استعماگری نبود. افرادی مانند ماسینیون هیچگاه نمیخواستند شرق را مقهور کنند. بنابراین در هر حوزهای که مطالعه میکنیم باید از افراط و تفریط اجتناب کنیم.
مترجم کتاب «شرقشناس» گفت: ما وقتی مفهوم «غربشناسی» را مطرح میکنیم باید بدانیم غرب تنها به معنای یک جغرافیای مکانی است یا خیر؟ باید دقت کنیم که ژاپن در شرق است اما سیاستهایش شبیه غرب است.
وی یادآور شد: بنابراین اگر بخواهیم از مقوله سلطه اقتصادی نگاه کنیم، میبینیم که چین، روسیه و حتی هند هم از این نگاه استفاده میکنند. پس هر کشوری چنانچه فرصت کند در جهت منافع خود حرکت میکند.
گواهی با طرح این سوال که «آیا تقسیمبندی غرب و شرق درست است یا خیر»؟ گفت: من فکر میکنم نگاه بهتر این است که ما شرقشناسی و شرقشناسان را محکوم نکنیم، چون ذیل شرقشناسی ادیان شرقی مانند اسلام، هندویی و بودایی مطرح شدهاند و امروزه صدها هندوشناس و اسلامشناس مطرح در غرب داریم که مقاصد استعماری نداشتهاند.
این عضو فرهنگستان علوم از «آنه ماری شیمل» به عنوان یکی از معروفترین و برجستهترین شرقشناسان و اسلامشناسان نیمه دوم قرن بیستم نام برد و گفت: او به هند، ایران، ترکیه، افغانستان و پاکستان سفر کرد و زبانهای این کشورها را میدانست. شیمل شرقشناس و اسلامشناس بزرگی بود و پلی بین تمدن غرب و شرق محسوب میشد.
وی ادامه داد: این بانوی بزرگ ذرهای کینه، حسادت و برتریبینی در ذهن خود نداشت و متخلق به اخلاق انسانی بود. ما نمیتوانیم وی را محکوم کنیم، چراکه او به تنهایی 100 کتاب و 500 مقاله درباره شرق و اسلام نوشت.
گواهی در پایان ضمن انتقاد به نگاه ادوارد سعید به شرقشناسی گفت: با اینکه کتاب ادوارد سعید نخستین کتاب در حوزه شرقشناسی است که در ایران ترجمه شده اما من نگاهش را یک سویه و تا حدی افراطی میدانم چون شرقشناسی همیشه اینگونه نیست.
وی در پایان یادآور شد: علوم سیاسی تابع منافع ملی است و ما نیز اگر بخواهیم غرب را بشناسیم، در جهت منافع ملی خود میشناسیم.
جمعه ۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
نظر شما