شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۱
عبداللهی: هر متنی خود دستور نحوه ترجمه‌اش را می‌دهد

علی عبداللهی، مترجم آثار آلمانی، با بیان این‌که فارسی‌نویسی به معنای زبانی از پیش آماده نیست که با آن به سراغ تمام متن‌ها برویم، گفت: هر متنی خودش فرمان می‌دهد که چطور باید ترجمه‌اش کرد./

عبداللهی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، از تجربیات خود در ترجمه و توجه‌اش به زبان فارسی معیار، ویراستاری و ترجمه از زبان اصلی سخن گفت و اظهار کرد: زبان فارسی معیار اگر به معنای همان زبان فارسی است که بیشتر فارسی‌زبانان با آن می‌خوانند و می‌نویسند و حرف می‌زنند، قطعا ترجمه باید به این زبان نزدیک باشد، گو این‌که در خود همین زبان هم گویش‌ها و شیوه‌های مختلف بیانی وجود دارد و دامنه‌اش گسترده‌است.

این مترجم افزود: لازم است در متنی که به هر زبان دیگر بر‌گردانده می‌شود، مساله ارتباط و همدلی اهل زبان با ترجمه در نظر گرفته شود زیرا مترجم برای مخاطبانش ترجمه می‌کند و در نهایت آن‌ها هستند که خواننده اثر به شمار می‌روند. در ترجمه‌هایم می‌کوشم به فارسی پاکیزه و درست، ولی در چارچوب لحن و سبک متن اصلی توجه کنم اما این فارسی‌نویسی یا درست‌نویسی، به معنای زبانی از پیش آماده نیست که با آن به سراغ تمام متن‌ها بروم. هر متنی خود فرمان می‌دهد که چطور باید ترجمه‌اش کرد و مترجم مانند یک عروسک‌گردان پشت صحنه پنهان است و می‌گذارد خود متن در زبان دیگر دهان باز کند.

مترجم کتاب «در ستایش شکوه علفزار» درباره رویکرد خود نسبت به تبدیل معیارهای اندازه‌گیری از یک زبان به زبان دیگر نیز چنین توضیح داد: در متن‌های ادبی این مساله بیشتر معنا پیدا می‌کند، ولی گاهی ممکن است یک معیار دقیقا معادلی مساوی در زبان دیگر نداشته باشد. مثلا تبدیل یک «مایل» به یک «کیلومتر» یا یک «ذرع» به «یک متر» یا «یک کیلو» به «یک من». به نظرم در متون علمی باید دقیقا همانی ترجمه شود که در متن اصلی وجود دارد چون در آنجا دقت مهم است؛ نه زیبایی صرف زبان.

عبداللهی در پاسخ به این سوال که «ترجمه‌های ضعیفی که وارد بازار نشر می‌شوند تا چه حد این قدرت را دارند که ساختار زبان معیار را مخدوش کنند؟» گفت: قطعا هر ترجمه ضعیفی بد است، ولی لزوما نمی‌تواند باعث تخریب زبان شود. زبان، موجودی زنده‌ است و مدام در حال صیرورت و تبدیل شدن. گاهی ترجمه‌های بد پس از مدتی خود به خود کنار می‌روند و از حافظه اهل زبان پاک می‌شوند، اما ترجمه‌های نادرستِ مفهومی ممکن است به درک درست آن مفهوم در زبان دیگر لطمه بزنند، به ویژه زمانی که صحبت از تبیین جنبش‌های ادبی، معیارهای نقد و مکتب‌های ادبی یا مفاهیم فلسفی است، ترجمه نادرست مباحثی مثل پست مدرنیسم می‌تواند بسیاری را دچار اشتباه کند.

وی افزود: این معضل هم به مرور زمان و با آمدن ترجمه‌های درست‌تر برطرف می‌شود. در همه زبان‌ها هم ممکن است این موارد اتفاق بیفتد، مثلا درک نادرست از شعر عرفانی فارسی یا هایکو ژاپنی در غرب، باعث ایجاد سوء تفاهماتی در این حوزه شده است، ولی این کژتابی‌ها به مرور زمان برطرف می‌شوند، هرچند بخشی از آن همچنان باقی می‌ماند و بر مبنای آن حتی آثاری آفریده می‌شوند. باید در نظر داشت که این مساله از سویی از خصلت‌های فرهنگ و کنش زبان است که در عین حال که ابزار تفاهم است می‌تواند بدل به ابزار سوء تفاهم هم بشود. هنر مترجم در همین‌ موقعیت‌هاست که خودش را نشان می‌دهد.

«ترجمه را باید بارها پیش از چاپ خواند و تا حد ممکن چند نفر متن را بخوانند تا آن‌ها که غرق در متن اصلی نیستند بتوانند مستقیم با آن ارتباط پیدا کنند و نکات ضعف احتمالی آن را گوشزد کنند.» وی با بیان این مطالب، درباره نقش ناشران در این فرایند چنین گفت: ناشران خوب معمولا ویراستارانی خوب و کارکنانی باسواد دارند که می‌توانند کتاب را ارزیابی کنند، اما در بیشتر موارد مسوول خاصی برای این کار وجود ندارد. بعضی‌ها هم حاضر نیستند آثارشان را شخصی قبل از چاپ بخوانند. به هر حال من ترجمه‌هایم را از لحظه ترجمه تا چاپ بارها می‌خوانم و ویرایش می‌کنم. شاید چهار پنج بار در حین نمونه‌خوانی، آ‌ن‌ها را تصحیح یا روان‌ترشان می‌کنم ولی نمی‌شود اداره‌ای تاسیس کرد که همه کارها را بخواند و تصحیح کند که این اقدام نه تنها نشدنی است؛ بلکه در صحت آن نیز جای تردید است.

این مترجم ادبیات آلمانی ترجمه مستقیم از زبان مبدا را در کیفیت متن نهایی موثر دانست و گفت: بهتر است ترجمه از متن اصلی باشد زیرا هر ترجمه مستلزم کمی دور شدن از متن و بومی‌سازی است و وقتی اثری دوبار با این مساله مواجه می‌شود ممکن است از سبک و لحن اصلی نویسنده تهی شود. خوشبختانه با گسترش دانشکده‌های زبان خارجی در ایران و آموزش گسترده زبان‌های غیرانگلیسی این مساله در حال جا افتادن است. امروزه حتی در زبان‌های ژاپنی، چینی و سوئدی هم کسانی به تدریج وارد بازار ترجمه می‌شوند. گاهی ترجمه اثری از زبان‌های دیگر، آن اثر و هنر نویسنده‌اش را حرام کرده‌است، اغلب از فرانسه و زبان‌های دیگر است.

به گفته عبداللهی، سبک و شیوه نگارش نویسنده باید تا حد امکان در ترجمه منتقل شود. وی با بیان این مطلب ادامه داد: گاهی ساختار زبان‌ها و توانایی آن‌ها در بیان جمله‌های طولانی یا مفاهیم خاص با هم متفاوت است. از این رو هر ترجمه‌ای در مرز نسبیت حرکت می‌کند و نسبتا می‌تواند معیارهای متن اصلی را رعایت کند؛ نه نعل به نعل.
 
عبداللهی با بیان این‌که در ترجمه امر صددرصدی وجود ندارد، اظهار کرد: مساله مهم بازآفرینی لحن و سبک متن اصلی در زبانی مشابه با آن در فارسی است. ضمن تلاش مترجمان برای یافتن زبانی نزدیک به زبان اصلی و ساخت نوع بیانی که تاکنون وجود نداشته، زبان فارسی هم با وجود ترجمه واجد توانایی‌های تازه‌تری می‌شود که خدمت مترجمان به زبان مادری در همین چارچوب عینیت پیدا می‌کند. این تلاش، هرچند ناموفق یا تاحدودی موفق، باز هم می‌تواند در گسترش امکانات بیانی در زبان فارسی بسیار موثر باشد. گسترش لحن‌های بیانی و معادل سازی‌های دقیق‌تر در زبان فارسی از خدمات مترجمانی است که چنین رویکردی به ترجمه داشته‌اند.

وی درباره میزان وفاداری به نویسنده یا در نظر گرفتن مخاطب گفت: مهم است که از چه زبانی، چه کسی و چه دوره‌ای از ترجمه سخن می گوییم. ترجمه‌های دوران قاجار و تا همین 50 سال پیش بیشتر مخاطب محور بودند و مترجم‌ها سعی می‌کردند آثار عطر و بوی ایرانی داشته باشد، ولی با بیشتر شدن دانایی مترجمان از زبان‌های خارجی، در آمدن سبک و لحن اهمیت بیشتری پیدا کرد.
 
شاعر مجموعه شعر «هی راه می‌روم در تاریکی» افزود: باز هم کسانی هستند که یک زبان را برمی‌گزینند و همه آثار ترجمه شده خود را به همان زبان ارایه می‌دهند. آثار این‌ها ممکن است خواننده عامی را راضی کند، ولی خواننده خبره، امروزه در پی یافتن چیزهایی غیر از بومی سازی صرف در ترجمه است. در ترجمه آزاد این رویکرد اهمیت می‌یابد، ولی ترجمه‌های امروزی در ایران و حتی در جهان، بیشتر ترجمه‌هایی هستند که به متن اصلی وفادارند. البته هم به تمام تمهیدات و مقدرات آن و هم به یافتن ظرفی مناسب برای بیان فکر یا اثر جدید در زبان فارسی می‌اندیشند. یعنی ترجمه‌های بینابینی، که نه آزادند و نه لفظ به لفظ، ترجمه‌هایی که هم فارسی صحیحی دارند و هم ظرفیت‌های تازه متن اصلی از قبیل لحن، موسیقی کلام و سبک را منتقل می‌کنند.

عبداللهی تاکنون بیش از 30 عنوان کتاب ترجمه کرده‌است که از این میان می‌توان به کتاب‌های سکوت آینده من است(مجموعه شعرهای عاشقانه اریش فرید)، اکنون میان دو هیچ(مجموعه شعرهای نیچه)، کتاب ساعات و روایات عشق و مرگ(شعرهای ریلکه)، مفهوم زمان(هایدگر)، جیم دگمه و لوکاس لوکوموتیوران(میشائیل انده)، جیم دگمه و سیزده قلوهای وحشی(میشائیل انده)، آهوجان میهمان ماست(ارسکین کالدول)، رویا در رویا (آنتونیو تابوکی)، فیل (داستانک‌های فلسفی برتولت برشت)، و شام بود و صبح بود (داستان‌های کوتاه هاینریش بل) اشاره کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط