علیرضا بهرامی در نشست نقد کتاب «دردی به نام من» گفت که حسینینژاد ترانهسرای نجیبی است و با توجه به قالب شعرها که ترانه است و ارتباط تنگاتنگی با زندگی روزمره دارد، نیاز داریم که سرکشی هم در آثار این شاعر دیده شود.
علیرضا بهرامی شاعر و روزنامهنگار گفت: با خواندن این کتاب متوجه شدم حسینینژاد ترانهسرای نجیبی است. با توجه به قالب شعرها که ترانه است و ارتباط تنگاتنگی با زندگی روزمره دارد، نیاز داریم که سرکشی هم در آثار دیده شود.
بهرامی اضافه کرد: سرکشی در ترانه به ارایه پیشنهاد و کشف جدید منجر میشود. ما در این مجموعه به یک نوع عصیان نیاز داریم که در این کتاب کمتر اتفاق افتاده است. این موارد در ترانهسرایی ضروری است.
این شاعر افزود: با خواندن کتاب احساس میکنیم با شاعری مواجه هستیم که قاعدهها را میشناسد و شعرهایش ریتم یکنواختی دارد. اما وقتی شعرها به اوج میرسند ما به یک عصیان نیاز داریم. اگر چنین شود، کارها بیشتر به چشم میآید. به حسینینژاد تبریک میگویم که با این حجم کار، اثرش یک دست است و این یعنی هر شعر نماینده بخشی از کارش است. شاعر مجموعه شعر «دردی به نام من» باید برای دستاوردهایی که به آنها رسیده قدرشناس باشد و بررسی ما مطالبهای برای افزایش رسیدن به حد مطلوب در ترانهسرایی است.
در ادامه این نشست ابراهیمپور نیز گفت: وقتی روی جلد کتاب را نگاه میکنیم نوشته نشده که کتاب شعر است یا مجموعه ترانه. پس بر ماست که ببینیم طبق روال جدید با شعر محاوره روبهرو هستیم، یا ترانه.
وی به چند نکته در کتاب اشاره کرد و افزود: در صفحه 49 شاعر واژه بهانه را به جای بهونه آورده که شکل دوم برای کاربرد در ترانه صحیحتر است. قافیه هم در جاهایی دست و پای شاعر را بسته است. در جای دیگر چشم به جای چش به کار گرفته شده. با خواندن کتاب متوجه میشویم که با مجموعه ترانه مواجهایم و در صفحات 66، 67، 87 و غیره مؤلف بر اینکه ترانه مینویسد، تأکید دارد.
ابراهیمپور به قدمت ترانهسرایی اشاره کرد و یادآور شد: خیلیها فکر میکنند ترانه قدمت چندانی ندارد و تاریخچه آن را به قاجار و عارف قزوینی ربط میدهند، در صورتی که قدمت ترانه از شعر ما بیشتر است. شمس قیس رازی در کتابی مینویسد: نوع جدیدی از شعر بین عوام رشد کرده که به آن ترانه میگویند. نمیدانم چرا به آن ترانه میگویند. کج فهمانی که فرق موسیقی و صدای الاغ را نمیدانند این روزها ترانه میگویند.
شاعر «براندویی که عرقگیر خیس پوشیده بود» ادامه داد: وزن ترانه یازده هجایی است و از آنجا که در عروض عرب چنین وزنی وجود ندارد، اعراب نمیتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند.
وی در ادامه توضیح داد: ترانههای کودکانه، ترانههای لالایی، ترانههای سیاسی و اجتماعی، ترانههای عاشقانه، ترانههای حکمت و اندرز، ترانههای طلب(مثل طلب باران یا نیامدن باران)، ترانههای شادی و ترانههای سوگواری نمونههای ترانه است. ترانه قالبهای مختلفی دارد که یکی از آنها چهارپاره است.
این شاعر گفت: توقعم این بود که ترانههای این کتاب اجتماعی و اعتراضی باشد. البته این ترانهها حالت دسته دو و سه ندارد. اغلب ترانهها دسته دو و سهاند. یعنی اول خواننده آن را میخواند یا آهنگسازی که دو کلاس سواد ندارد به شاعر دستور میدهد چه چیز بنویسد. آهنگساز در ترانه دخل و تصرف میکند اما در این مجموعه هیچ دخل و تصرفی وجود ندارد.
ابراهیمپور به نقاط قوت کتاب اشاره کرد و ادامه داد: استفاده از اصطلاحات و فرهنگ عامه از نقاط قوت کتاب است. شعر عامیانه به معنی خرد کردن کلمات نیست، بلکه باید کنایات و فرهنگ عامه وارد شعر شود. ترانههای این کتاب به شعرهای نیمایی و مانی پهلو میزند. من نوستالوژی برخی شعرها را دوست دارم.
کریمی نیز در این برنامه گفت: در کتاب حاضر یک نوع شعر مثلث جدید ایجاد شده. ترانه به جهت موزون بودن و عامیانه بودنش هنوز مخاطبان بیشتری دارد. مردم عادی شاید خیلی از شاعران را نشناسند، اما ترانهسراها را میشناسند. 55 شعر این کتاب چهارپاره است، پنج شعر مثنوی است و دو شعر هم شش پاره است. بهتر بود مثنویها در آخر کتاب میآمد تا حال و هوای مخاطب هنگام خواندن کتاب تغییر نکند.
وی در پایان افزود: ترانههای این کتاب غمگین نیست گرچه شاید حزنی در آنها دیده شود. این حزن به تغزلی بودن ترانهها بازمیگردد و جرقه امیدواری در دل میافشاند.
نقد مجموعه شعر «دردی به نام من» عصر دیروز در سرای اهل قلم برگزار شد. این کتاب پاییز امسال(1392) از سوی انتشارات نگاه به چاپ رسید. /
نظر شما