سه‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۰
دل‌هایمان را خانه‌تکانی کنیم، بهار می‌آید

سید احمد وکیلیان معتقد است شاید تنها ما ایرانی‌ها باشیم که آغاز سال نویمان، با آغاز بهار گره خورده باشد. اما نکته آن‌جاست که این تحویل سال و نو شدن، قرار نیست تنها در ظاهر روی دهد. دور ریختن کدورت‌ها، دیدار با دوستان و آشنایان و ایجاد تحولات روحی، بخش مهمی از آدابی‌ است که ما ایرانی‌ها در نوروز می‌جوییم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از کتاب هفته، دکتر احمد وکیلیان، پژوهشگر فرهنگ مردم معتقد است که در گذشته آثار خوبی درباره نوروز داشته‌ایم اما این روند دوران معاصر آن‌چنان که باید دنبال نشده است. وکیلیان که استاد دانشگاه در حوزه فرهنگ مردم است در کارنامه‌اش آثاری چون «مثل‌ها و افسانه‌های ایرانی»، «رمضان در فرهنگ مردم»، «افسانه‌های چهل گیسو» و «افسانه‌های ایرانی» (به همراه دکتر شین تاکه‌هارا) را دارد. او مدیر مسوول و سردبیر فصلنامه فرهنگ مردم نیز هست.

ـ نوروز یکی از مهم‌ترین آیین‌های ما ایرانی‌ها به شمار می‌آید. کتاب تا چه حد می‌تواند به حفظ این آیین سنتی کمک کند؟ 

کتاب از دو جنبه می‌تواند به حفظ سنت‌های پسندیده نوروزی کمک کند؛ نخست آن که خود کتاب مخاطبانی دارد و این خوانندگان می‌توانند به طور مستقیم با خواندن کتاب، از آن بیاموزند. اما نکته‌ این‌جاست که کتاب مخاطبان زیادی ندارد و ما می‌توانیم از رسانه‌هایی استفاده کنیم که بیشتر مورد توجه مردم قرار می‌گیرند، رسانه‌هایی همچون تلویزیون و سینما، اما نکته این جاست که در این باره هم کتاب بسیار کارآمد خواهد بود، چرا که تولیدکنندگان برنامه‌های تصویری فرصت آن را ندارند تا خود به پژوهش بپردازند، در نتیجه می‌توانند از کتاب‌ها کمک بگیرند و تولیداتی قابل قبول و موجه در این عرصه بسازند.

ـ با توجه به این نکته، به نظر شما با توجه به اهمیت موضوع، ما تا چه اندازه توانسته‌ایم در حوزه کتاب، این آیین را به نمایش بگذاریم؟
 
باید آثار مرتبط با نوروز را به دو بخش تقسیم کنیم. ما در گذشته آثار بسیار خوبی درباره نوروز داشته‌ایم، اما متاسفانه این روند در سال‌های متاخرتر ادامه نیافته است. مطالبی مرتبط با نوروز و وصف این روزها را می‌توان از هزار سال پیش در آثار مکتوب دنبال کرد. فردوسی در شاهنامه توصیف بسیار زیبایی از نوروز به دست می‌دهد و ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» و «آثار الباقیه» به جزییات آیین نوروز پرداخته است. او چنان دقیق به نوروز نگاه کرده که می‌توان به نوشتارش استناد کرد. او در این دو کتاب حتی درباره رویدادهایی همچون «پیک‌های نوروزی» هم نوشته است. نویسندگان دیگری هم درباره نوروز نوشته‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به ابوسعید عبدالحیّ بن ضحاک بن محمود گردیزی، تاریخ‌نگار ایرانی دوره غزنویان اشاره کرد. او در آثار برجسته‌اش با عنوان «زین‌الاخبار» به خوبی نوروز را شرح و بسط داده است. خود من در کتابخانه، چند کتاب دارم که هر یک از زاویه‌ای به مساله نگاه کرده‌اند. چند روز پیش که به کتابشناسی نوروز نگاه می‌کردم، دیدم که در گذشته خیلی پربار بوده است. مرحوم یحیی ذکاء در کتاب «نوروز و بنیاد نجومی آن در همبستگی با تخت جمشید» نکات بسیار جالبی درباره این آیین سنتی ما ایرانیان دارد. 

جواد برومند سعید هم در کتاب «نوروز جمشید» نکات درخوری را مطرح می‌کند. «آداب و رسوم نوروزی در شهرهای خراسان، اصفهان، کاشان» از بهرام فره‌وشی و «گاهشماری جشن‌های ایران باستان» هاشم رضی از دیگر آثاری‌اند که درباره نوروز نوشته شده‌اند. چند سال پیش هم، پژوهشکده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی، «کتابشناسی نوروز» را به کوشش نادر کریمیان سردشتی و علیرضا عسگری چاوردی منتشر کرد و همه این‌ها ما را بر این می‌دارد که به گردآوری دایره‌المعارفی درباره نوروز همت کنیم. بعدها هم نوروز را می‌توانیم در آثار نویسندگان دیگر دنبال کنیم اما متاسفانه در زمان ما، این موضوع آن‌چنان که باید بررسی نشده است. البته کارهایی به طور پراکنده در این زمینه انجام شده، اما نمی‌توان آن دوام و اصالتی که در نوشته‌های پیشینیان داشتیم، در این آثار نمی‌بینیم. می‌توان گفت که در بسیاری از آثار، آداب و رسوم مردم را به طور سطحی بررسی کرده‌اند و گاه حتی اشتباهاتی هم در این ثبت و ضبط وجود دارد.

ـ فکر می‌کنید چرا این سطحی‌نگری به وجود آمده است؟
ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که می‌توان از آن با عنوان انفجار اطلاعات یاد کرد این نکته سبب شده بسیاری از مسایل به طور سطحی بررسی شوند. به عبارتی می‌توان گفت که سطحی‌نگری در عرصه مکتوبات، تنها به نوروز برنمی‌گردد و ما در بسیاری از مسایل شاهد آنیم. از سوی دیگر، ما در دوران معاصر کمتر بزرگانی همچون فردوسی، خیام، گردیزی و ابوریحان بیرونی داریم؛ کسانی که به طور عمیق به مسایل نگاه می‌کردند و سطحی‌نگر نبودند. شاید گسترش دانش سبب شده تا نظریه‌پردازان کمتر به عمق بروند، چرا که آن‌ها با سطحی‌ گسترده از دانش روبه‌رو هستند و این سبب می‌شود تا متاسفانه در برخی از موارد آن طور که باید و شاید در مسایل غور نمی‌کند و به رویدادهای ظاهری اکتفا می‌کنند. البته شاید درباره تعداد آثار، ما جهش قابل ملاحظه‌ای داشته‌ایم و بسیاری افراد به طور تخصصی در این مورد کار می‌کنند اما متاسفان آن‌گونه که باید و شاید کار نمی‌شود و با این که می‌توان ساده‌تر در این حوزه کار کرد، اما این اتفاق در حد انتظار روی نمی‌دهد با همه اینها تاکید می‌کنم منظورم این نیست که همه آثار منتشر شده معاصر که با محور نوروز منتشر شده‌اند، کم اهمیت‌اند، اما نکته آن‌جاست که بسیاری از این آثار، تکرار حرف‌های پیشین‌اند و نکته تازه‌ای ندارند.

ـ می‌شود این نکته را بیان کرد که آیین نوروز و هر‌آنچه با آن مرتبط است پیش از این گفته شده و چیز تازه‌ای در این مورد برای گفتن وجود ندارد؟ 

البته چنین نکته‌ای هم مطرح است. به هر حال نوروز آیینی کهنسال است و بسیاری از آداب مرتبط با آن شاید بارها بیان و تحلیل شده‌اند اما نکته این‌جاست که ما نمی‌توانیم به این آثار بسنده کنیم و مسایل را به بیان ساده آن فروبکاهیم. پرسشی که مطرح می‌کنم آن است که چرا ما نباید مجددا نوروز را بازبینی و بازگویی کنیم؟ این نکته می‌تواند بسیار مهم باشد که امروزه، نوروز می‌تواند برای جامعه ما چه دستاوردی داشته باشد یا نوروز چگونه می‌تواند میان ما و بسیاری از جوامع که فرهنگ مشترکی داریم، همبستگی ایجاد کند؟ چرا نباید همه اقوام و کشورهایی که نوروز را به طور مشترک جشن می‌گیرند، برنامه‌های مدرنی را به طور مشترک برپا کنند تا نسل جدید بیشتر با این آیین آشنا شوند؟ وقتی ما اهمیت نوروز را دریابیم، می‌توانیم تحقیقاتی شایسته درباره آن انجام دهیم. همه جشن‌ها و خرده‌فرهنگ‌هایی که در نوروز و همزمان با آن مطرح می‌شوند، می‌توانند مرکز یک پژوهش و کتاب باشند. 

نوروز ما را به خویشان و نزدیکانمان نزدیک‌تر می‌کند. در فرهنگ نوروز ما مسایلی چون رفتن به زیارت اهل قبور را داریم. یعنی ما می‌توانیم فراتر از ظواهر، به فرهنگی بپردازیم که نوروز در بطن خود دارد. اما متاسفانه این روزها تنها به شکل ظاهری سنت‌ها توجه و از نوآوری‌ غفلت می‌کنیم. البته نباید در سنت‌ها بدعت هم داشته باشیم. یکی از وظایف نویسندگان آن است که علاوه بر نگاه تحلیلی و امروزی، این آیین کهن را به نسل امروز بشناسانند، نکته‌ای که آنچنان که باید انجام نمی‌شود و ما شاهد آنیم که تنها کارهایی پراکنده در این مورد انجام می‌شوند.

ـ برخی انتقادات در این عرصه را حتی به طور شدیدتری هم بیان می‌کنند و می‌گویند که بسیاری از آثار مرتبط با نوروز، رونویسی از روی آثار گذشته‌اند شما چقدر با این قضیه موافقید؟
 
چند سال قبل، نخستین همایش نوروز در کرمان به همت سازمان میراث فرهنگی برگزار شد. یکی از تلاش‌های ما آن بود که‌‌ آثاری را که در ارتباط با نوروز نوشته‌اند، در این همایش به مردم معرفی کنیم. اما متاسفانه نتوانستیم آثار در خور زیادی را برای معرفی، شناسایی کنیم. البته چنان‌چه شما هم مطرح کردید، آیین نوروز از دیرباز همان است که بوده،‌ اما این نکته نمی‌تواند سبب شود تا ما نوآوری نداشته باشیم و تنها به رونویسی بپردازیم. حتی گاه می‌توان با بازنویسی این آیین‌ها به آنها تازگی داد. به گمان می‌توان با بازنویسی این آیین‌ها به آنها تازگی داد. به گمان من ما باید برای نسل امروز و فردا بنویسیم. بارها به این نکته اشاره کرده‌ام که چرا ما دایره‌المعارفی درباره نوروز نداریم، آن هم در شرایطی که این آیین از سوی بسیاری از کشورهای جهان و نهادهای فرهنگی پذیرفته شده است.

ـ فکر می‌کنم چند سال قبل هم در گفت‌وگویی که برای کتاب هفته انجام دادیم، به این نکته اشاره کردید؟
 
بله. از آن موقع بارها به این نکته اشاره کرده‌ام، اما متاسفانه کسی متولی انتشار چنین دایره‌المعارفی نمی‌شود. این دایره‌المعارف می‌تواند داده‌ها و اطلاعات بسیاری را به ما عرضه کند. به عنوان نمونه ما احادیث و روایات فراوانی از پیامبران (ص) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) درباره نوروز داریم که بسیاری از آنها در جلد چهاردهم«بحار الانوار» ثبت شده‌اند. این دایره‌المعارف بسیار وسیع و گسترده خواهیم بود و کشورهای حوزه نوروز می‌توانند در آن با یکدیگر همکاری کنند. این مهمترین کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم. بعد از تدوین این دایره‌المعارف، می‌توان به بسط و شرح بسیاری از شاخه‌ها مرتبط با نوروز بپردازیم و اصولا می‌توانیم پایه‌ای برای پژوهش‌های مرتبط داشته باشیم.

و این کمک می‌کند تا بسیاری از سنت‌های نوروزی حفظ شوند... 

بله. این دایره‌المعارف می‌تواند سنت‌های پسندیده نوروزی را گرد هم آورد تا این آداب به دست فراموشی سپرده نشود. مثلا سنت‌ «پیک‌های نوروزی» این روزها رونق چندانی ندارد. شاید این پیک‌ها را بتوان در روستاهای کردستان یا در برخی از روستاهای دیگر یافت، اما به طور کلی ما در حال از دست دادن این سنت‌ها هستیم، در حالی که می‌توان با توجه به دنیای معاصر، آنها را بازتولید کرد. مثلاً می‌شود پیک‌هایی را به دست کشورها فرستاد و فرهنگ نوروز و ایران را اشاعه داد. خوشبختانه در چند سال اخیر پیک‌های نوروزی از ایران به کشورهای دیگر می‌روند. مثلا دو سال قبل، سفیران نوروز به 50 کشور جهان مسافرت کردند تا پیام نوروز را به ایرانیان خارج از کشور برسانند و همچنین دیگران را با نوروز آشنا کنند. ما می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده و فرهنگمان را به دیگر کشورها معرفی کنیم. مثلا خود من در سفری که به کره جنوبی داشتم، آداب نوروز را به آنها معرفی کردم. این نکته برای آنها بسیار جالب بود و از طرف حسرت می‌خوردند که چرا عید سنتی خودشان را به دلیل وجود عید مسیحی از دست داده‌اند. نوروز می‌تواند علاوه بر آنکه فصل مشترک ما ایرانیان با هر لهجه و زبان مذهبی باشد، مردم جهان را حول محور صلح و دوستی در کنار هم جمع کند. 

اگر جشن‌های ملی و بومی را پاس نداریم و نیاز جوانان و جامعه را به جشن و شادمانی، انکار کنیم و نادیده بگیریم، آن وقت آنان به جشن‌های دیگر روی می‌آورند. اگر از فرهنگ‌های مثبت خود پاسداری نکنیم، فرهنگ‌های دیگر از طریق وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ها جایگزین می‌شوند. این خطر، هم درباره فرهنگ اسلامی ما صادق است و هم فرهنگ ملی. باید مراقب باشیم. ما باید با آثارمان مردم را به سوی نگاه تحلیلی از نوروز ببریم، مثلا خانه‌تکانی دل. به قول یکی از پژوهشگران، اگر فلسفه خانه‌تکانی را بتوانیم مدون کنیم و به آن به طور علمی بپردازیم، گام بزرگی در جهت شناخت فرهنگ نوروز برداشته‌ایم. شما تصور کنید که همه شهرها و روستاهای ایران در مدت کوتاهی، زیبا و پاکیزه می‌شوند، آن هم نه تنها در ظاهر بلکه از درون و باطن.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها