به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) و به نقل از لسآنجلس تایمز، پاسخها بسیار متنوع (از "هریت جاسوس" تا "جنگ و صلح") و توضیحات آنها به نوبه خود جذاب بود. در ادامه جالب ترین پاسخ هایی را می خوانید که به این سوال داده شده: تحت تاثیر کدام کتابها یا نویسندگان، نویسنده شدید؟ و از میان آثاری که در دوران تحصیل مجبور به خواندن آن بودید کدام را بیشتر دوست داشتید؟
1- کم نان (Kem Nunn) رمان نویس آمریکایی ، نویسنده کتاب "احتمال "
رمان " ناطور دشت" (The Catcher in the Rye)، حدودا پانزده ساله بودم، تا آن زمان بیشتر کتابهایی که میخواندم صرفاً از روی سرگرمیهای خیالبافانه بود. اما ناطور دشت، برای من همچون پنجرهای گشوده به سوی حوزههای محتمل دیگر بود.
2- جسیکا مورگان (Jessica Morgan)، رمان نویس آمریکایی ، نویسنده کتاب "کثیف"
رمان ناطور دشت، زیرا این اولین کتابی بود که چنین شخصیت گستاخ و باورپذیری را به خواننده ارائه می داد.
3- الیزابت کرین (Elizabeth Crane)، رمان نویس آمریکایی ، نویسنده کتاب "فقط ما خیلی می دانیم"
قطعاً کتاب هریت جاسوس، من مطئنم که این کتاب الهام بخش بسیاری از نویسندگان جوان بوده است. به خصوص برای من که کودکی اهل نیویورک بودم، خواندن داستان کودک تنهای دیگری از اهالی نیویورک بسیار ساده و دوست داشتنی بود. اینکه او یک دفترچه یادداشت داشت که خاطرات شخصیاش را در آنها یادداشت می کرد روی من خیلی اثر گذاشت؛ هر چند که در مورد او، نتیجه کاملاً متفاوت شد.
4- مایکل کوریتا (Michael Koryta)، رمان نویس جوان آمریکایی ، نویسنده کتاب هیجان انگیز" پیامبر"
کتاب "گتسبی بزرگ"، من این کتاب را هر پاییز میخوانم، این مراسم سالانه برای من حتی از تولدم هم به مراتب مهمتر است!
5- آنابل گور ویچ (Annabelle Gurwitch)، نویسنده و کمدین آمریکایی نویسنده کتاب: من می بینم "تو تلاش می کنی: داستان تعارفات ، بی احترامی ها و زنده ماندن ها در مرز 50 سالگی"
من در واقع خود شخصیت رنگ پریده و لاغز شاهکار تی. اس الیوت، "زمین هرز" هستم که قهوه می خورد، سیگار میکشید و همیشه لباس سیاه به تن میکرد. و البته در ساحل میامی روزگار میگذراند!
6- داگلاس کیارنی (Douglas Kearney)، شاعر آمریکایی، نویسنده مجموعه شعری به نام" وراجی"
مسخ کافکا بیشترین تاثیر را روی من گذاشت. من حتی برای یکی از پروژههای کلاسیام، تقلید مسخرهای از این اثر با نام" آه ای ضربهزن، من یک سوسکم" نوشتم. در واقع فکر می کنم که روح هنری من با این فکر که چگونه یک رویداد پوچ این کتاب می تواند سلسلهای از حوادث بیمعنی را ایجاد کند، رقم زده شد.
7- استفن توبولوفسکی (Stephen Tobolowsky)، بازیگر و نویسنده آمریکایی نویسنده کتاب "باشگاه خطرناک حیوانات "
من در دوران مدرسه هیچ کتابی نخواندم. در واقع علاقه من به کتاب از زمان دانشگاه و هنگامی آغاز شد که شغلم کتاب خواندن برای یک زن کور بود.
8- مارک هریس (Mark Harris)، رماننویس آمریکایی، نویسنده کتاب "پنج نفری که بازگشتند: داستانی درباره هالیوود و جنگ جهانی دوم"
من تحت تاثیر داستان کوتاهی اثر فلانری اوکانر قرار گرفتم. این اثر برای من واقعا تکاندهنده و هیجانانگیز بود. دقیقاً مانند ملاقات با کسی که همه اسرار را میداند.
9- کریستا برمر (Krista Bremer)، نویسنده آمریکایی کتاب "جهاد اتفاقی من: یک داستان عاشقانه"
کتاب "خانم دالوی"، من واقعاً عاشق توانایی خانم ویرجینیا وولف، در تبدیل کردن وقایع بی اهمیت روزانه (مثل برگزاری مهمانی شام ) به یک مجموعه غنی و معمولاً مسائل مقدس هستم. نوشتههای او مرا کاملاً تحت تاثیر قرار می دهد.
10- جف پیرلمن (Jeff Pearlman)، نویسنده کتاب های ورزشی. و خالق اثر" زمان پخش: جادو، کریم، رایلی، و خاندان لوس آنجلس لیکرز 1980 "
"زندگینامه مالکوم ایکس"، اثر الکس هالی. من کودکی سفیدپوست در شهر سفید پوستان بودم، اما این کتاب چشم من را به روی دریچهای گشود که برایم هم ناآشنا و هم جذاب بود.
11- ماریا هامل (Maria Hummell)، نویسنده آمریکا رمان "سرزمین مادری"
کتاب "خشم و هیاهو" اثر فالکنر، هر وقت این کتاب را میخوانم از آن متنفر میشوم چون درکش نمیکنم، اما در انتها احساس میکنم تغییر کردهام. باورم نمیشود که یک کتاب بتواند چنین کاری با من بکند.
12- دیوید گرند (David Grand)، نویسنده آمریکایی کتاب "قله کوه"
رمان "مخمصه"، جوزف هلر، اثری درخشان و خندهدار است که حس شوخطبعی جوانان را به خوبی ارضا میکند. پسر چهارده ساله من مرتباً آن را میخواند و من هر از چند گاهی صدای بلند خندههای او را میشنوم.
13- جان روکو (John Rocco)، تصویر گر و نویسنده و خالق اثر، "شنا کردن در صخره"
"رمان پیرمرد و دریا"، من در رودآیلند بزرگ شدم، و تمامی جوانی خود را روی قایق برای یک شرکت ماهیگیری گذراندم و این رمان برای من یاد خانه را به ذهن من میآورد. من میتوانم گرفتاریهای سانتیاگو را با تمام وجود درک کنم.
14- الکس اسپینوزا (Alex Espinoza)، نویسنده کتاب " 5 اقدام دیگو لئون"
من رمان آرزوهای بزرگ دیکنز را خیلی دوست داشتم.جیلتد ویکتوریا در آن لباس عروس قدیمیاش.
15- لئو برادی (Leo Braudy)، نویسنده کتاب "تلاشی برای خونسرد بودن" : بزرگ شدن در دهه 1950"،
یک بار یکی از معلمان دبیرستان ما، لیستی از چندین کتاب تهیه و ما را مجبور به خواندن آنها کرد، کتابهایی مانند پسر سیاه ریچارد وایت، سرگذشت انسان اثر میلوس و ذهن تسخیر شده اثر مالرو. همه این کتابها من را از حاشیه امن خودم خارج و به دنیای نویسندگی و ذهن و تجربیات یک نویسنده وارد کرد.
16- لسلی جامیسون، (Leslie Jamison)، نویسنده مجموعه مقالات" آزمون های همدلی "
من عاشق کتاب "جادوگر برکه سیاه" بودم چون جهانش را کاملاً حس میکردم. انگاری چیزی در درون من رخ میداد چیزی که میتوانستم طعم آن را احساس کنم . یک حس نزدیکی زیاد که حتی نمیتوانم بگویم چقدر نزدیک.
17- بیل کوئینزبرگ (Bill Konigsberg)، نویسنده رمان "علناً مستقیم"
رمان "داستان یک پسربچه"، چون اولین باری که به عنوان یک بچه مدرسه ای این کتاب را خواندم، کاملا فکر کردم درباره خودم است.
18- طاهره مافی (Tahereh Mafi)، نویسنده "رمان شعله ور کن مرا"
کتاب "جنایات و مکافات"، که داستایوفسکی در آن داستان زندگی یک قاتل را که در راه راست قرار گرفته روایت میکند. برای من خیلی تازگیبخش بود که رمانی را بخوانم که در آن قتل یک انسان دیگر نه ستایش میشود و نه ساده گرفته میشود، اما با آن جذاب رفتار میشود.
19- تی کوپر (T Cooper) ، نویسنده کتاب: "تعویض کنندگان کتاب"
گمان می کنم، رمان "کشتن مرغ مقلد". بیشتر هم به خاطر آتیکوس فینچ . چون برای من الگویی بود که میخواستم وقتی بزرگ میشوم شبیه او شوم. یا حداقل تلاش کنم مثل او باشم. نمیدانم الان چقدر به این خواسته رسیدم ولی واقعا ًتلاش خود را کردم.
20- نینا روویر (Nina Revoyr)، نویسنده کتاب" تیرانداز"
کتاب "کشتن مرغ مقلد"، من عاشق این رمانم چون شخصیتهای بزرگ و اندکی شیطان دارد، و نیز به خاطر تمامی ماجراهای عشقی و طنز آلودش، که برای من بسیار تاثیرگذار و نتیجهبخش بوده است./
یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۷
نظر شما