مترجم كتاب «وجود و زمان» مارتين هايدگر در آيين نقد اين اثر تاكيد كرد: در هر حالتي كه اكنون هستيد، غير از آن هم ممكن است؛ چون جهاني كه ما در آن زندگي ميكنيم، جهان امكانات است._
مترجم كتاب «وجود و زمان» مارتين هايدگر در اين نشست كه هجدهم ارديبهشت ماه در كتابخانه سهروردي زنجان، برگزار شد، درباره افكار و شخصيت هايدگر توضيح داد: «مارتين هايدگر» يكي از متفكران آلماني است كه به عنوان منتقد راديكال تمدن مدرن معرفي ميشود. هايدگر به گونهاي مبنايي و بنيادين اساس تفكر مابعدالطبيعي غرب را مورد پرسش نقادانه قرار ميدهد.
پروفسور نوالي خاطرنشان كرد: «وجود و زمان»، اوج كار فلسفي هايدگر به شمار ميرود. اين كتاب سال 1927 ميلادي به چاپ رسيد و در فاصله كمي به عنوان يك اثر مهم در فلسفه شهرت پيدا كرد.
اين مترجم با اشاره به نوشتههاي هايدگر وجود را تعريف دانست و گفت: نميتوانيم جسمي را از لحاظ منطقي پيدا كنيم كه بزرگتر از وجود باشد. به عنوان نمونه وقتي انسان تعريف ميشود ما به وجود حيوان پي ميبريم. از دنياي گسترده حيوانات، زيرمجموعه ناطق را جدا كرده و ميگوييم اين زيرمجموعه انسان است.
وي افزود: بديهيبودن وجود و كليبدن آن بهگونهاي كه همهچيز را شامل ميشود، در انديشه هايدگر مورد تاكيد هستند.
نوالي با بيان اين مطلب كه به گفته هايدگر انسان تنها موجودي است كه وجود خود را جويا ميشود، توضيح داد: انسان وجود را احساس ميكند و راهي رو به آن دارد؛ بنابراين هر وجودي را از وراي انسان ميشناسيم.
وي در بخش ديگري از سخنان خود به ديدگاه هايدگر درباره مرگ پرداخت و اظهار داشت: هايدگر در كتاب خود مساله مرگ را مطرح ميكند و انواع آن را توضيح ميدهد. به گفته اين متفكر آلماني ما مرگ را خودمان انتخاب ميكنيم. ممكن است مرگ در راه وطن و عشق باشد، به دليل بيماري و بسياري دلايل ديگر؛ اين اختيار ماست. به عبارت ديگر انساني كه وارد اين جهان ميشود در طول زندگي يا مستقل ميانديشد و يا تابع ديگران است.
مترجم كتاب «وجود و زمان» در ادامه تاكيد كرد: هايدگر در كتابش ميگويد انسان بايد بپذيرد غير از اين كه هست ميتواند باشد. انسان اصيل از آنچه هست پيشي ميگيرد و هدفدار و خلاق است. هدف، عدم است و هنوز وجود ندارد. اين مفهوم هدف را به مثابه يك آرزو و عشق دستنيافتي دلچسب كرده است.
وي اضافه كرد: به گفته هايدگر انسانهاي اصيل بايد بدانند در جهان امكانات هستند. آنها بايد در ميان جبر، با اختيار خود راه آزادي را پيدا كنند تا به حقيقت دست يابند. انسان وسيله زبان و گفتار، حقيقت و وجود را كشف و از ميان گمراهي و تنزل راه را پيدا ميكند.
پرفسور نوالي در تعريف زمان گفت: زمان افق هستي است و اين افق تا ابد ادامه دارد. به عبارت ديگر زمان، نوبهنو شدن از عدم است.
نظر شما