حیدرعلی رستمی شايسته تقدير جایزه کتاب فصل:
قرآن با جاهليت سازگاري ندارد /جوایز موجب دلگرمی و رقابت مولفان است
حيدرعلي رستمي، مولف کتاب«پژوهشی در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه» اثر شايسته تقدير بيست وهفتمين دوره جايزه كتاب فصل ويژه پاييز 1392در بخش علوم قرآني معتقد است: این جایزه و سایر تشویقهایی که به واسطه آثار برتر و نویسندگان آنها انجام میشود موجب رقابت سازنده در عرصه دانش و خردورزی میشود.
رستمی با اشاره به این که بحث در باره قرآن و فرهنگ زمانه، اگر نه از گاه نزول قرآن، از یکی ـ دو قرن اخیر، از جمله مباحث مهم در ارتباط با این کتاب آسمانی است، گفت: هیچ کس نمیتواند حضور مؤلفههای متعدد و مختلف فرهنگ معاصران نزول قرآن را در آیات و سورههای مکی و مدنی قرآن انکار کند و این کتاب مقدس را بیگانه از مجموعه دانشها، بینشها، آداب، رسوم، باورها و رفتارهای موجود در میان مردمان دوران جاهلیت بداند.
این مولف در ادامه درباره کتاب «پژوهشی در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه» و ویژگی های آن گفت: آگاهی ازتاریخچه طرح و پیدایش بحث، دریچهاي مناسب برای ورود آگاهانه به اصل بحث است. از این رو من در فصل اول این کتاب و با عنوان کلیات، پس از مفهوم شناسی واژههای کلیدی، به تفصیل به تاریخچه بحث پرداختهام و سرگذشت تاریخی آن را در تحقیقات اسلامی کهن، همچنین در میان شرق شناسان و همچنین در پژوهشهای اسلامی اخیر بیان کردهام.
وی ادامه داد: پس از بیان کلیات از آنجا که شناخت هر چند کوتاه فرهنگ زمانه کمک میکند تا با نگاه روشن در جستوجوی نسبت میان این فرهنگ و قرآن مجید باشیم، از این روی تبیین ویژگیهای فرهنگ زمانه ــ اعم از بخش دینی و بخش غیردینی آن ــ پیش از هر چیز دیگر در این کتاب مورد توجه قرار گرفته و مطالب مربوط به آن در فصل دوم ارایه شده است.
رستمی آگاهیهای محدود و آمیخته با جهالت، باورهای انحرافی مذهبی، پندارهای خرافی، رفتارهای خشن و برخوردهای نامناسب معاصران نزول قرآن با زنان را از عناوین اصلی این فصل عنوان کرد و افزود: توجه به آنچه در این فصل مطرح شده است بهخوبی ناسازگاری اساسی فرهنگ زمانه با فرهنگ قرآنی را نشان میدهد، و دلیل برخورد نکوهشی قرآن با آن فرهنگ را آشکار می کند.
مولف کتاب «پژوهشی در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه» درباره مباحث ارایهشده در فصل سوم این کتاب گفت: پس از آگاهی از ویژگیهای فرهنگ زمانه، نوبت به آگاهی از دیدگاه قرآن مجید در باره این فرهنگ میرسد، که مباحث آن در فصل سوم کتاب مطرح میشود. در این فصل یادآور شدهام که دیدگاه قرآن در مورد فرهنگ معاصران نزولش به دو صورت قابل طرح است؛ یکی به شکل کلی و مجموعی، و دیگری به صورت جزئی و موردی. مقصود از دیدگاه کلی قرآن در باره فرهنگ زمانه، دیدگاهی است که بدون در نظر داشتن ویژگی خاصی از آن فرهنگ، به بیان نگاه خود به آن میپردازد، و مجموعه مؤلفههای آن را با یک حکم کلی مورد داوری قرار میدهد. اما مراد از دیدگاه جزئی و موردی قرآن نسبت به فرهنگ زمانه نگاهی است که قرآن به تک تک مؤلفههای تشکیلدهنده این فرهنگ داشته و هر یک از آنها را با حکمی جداگانه مورد ارزیابی قرار میدهد. محدود بودن ظرفیت این فصل از تحقیق، اجازه بیان دیدگاههای موردی و جزئی قرآن در باره فرهنگ زمانه را نمیدهد. از این رو تنها دیدگاه کلی قرآن در این باره مورد توجه قرار گرفته و به تفصیلِ لازم در باره آن سخن گفته شده است.
وی ادامه داد: نتیجه بحث در فصل سوم تحقیق، آن است که قرآن از فرهنگ جاهلی ناخرسند است. دلایل این ناخرسندی آن گونه که در آیات مربوط مشاهده میشود، به این باز میگردد که ناآگاهی و جهالت، گمراهی و ضلالت، سقوط و هلاکت، بیخبری و غفلت، و قید و بند و محدودیتهای نابهجا بر مجموعه رفتارها، پندارها، آداب و رسوم، دانشها و بینشهای باورمندان به فرهنگ جاهلی سایه افکنده و آنها را از مسیر درست انسانی خارج ساخته و در راهی قرار داده است که به هیچ وجه نمیتواند مورد رضایت و قبول قرآن باشد. البته این ناخرسندیِ کلی با پذیرش موردیِ برخی مؤلفههای فرهنگ زمانه که از شرایط لازم برخوردار است و میتواند در نظام مورد قبول اسلام نقش مثبت و سازنده ایفا کند، منافاتی ندارد.
رستمی با اشاره به این نکته که بهیقین، قرآن در پرداختن به فرهنگ زمانه اهدافی را دنبال میکرده که بدون این پرداختن، آن اهداف محقق نمیشده است، به مباحث فصل چهارم کتاب خود پرداخت و گفت: در فصل چهارم مشخص میشود که نقل و نقد فرهنگ جاهلی در قرآن مجید در راستای اهداف نزول این کتاب آسمانی بوده و هیچ اشکالی در پرداختن قرآن به فرهنگ زمانه از این نظر در کار نیست، و بر عکس اگر اشکالی قابل تصور باشد، آن اشکال از نپرداختن قرآن به فرهنگ زمانه پدید خواهد آمد و این که چرا قرآن از توجه به چیزی که نقش بسیار اساسی در تحقق اهدافش داشته، غفلت ورزیده است.
مولف شایسته تقدیر جایزه کتاب فصل درباره ویزگی های فصل پنجم این کتاب که طی آن از چگونگی برخورد قرآن با فرهنگ زمانه گفتوگو میشود، گفت: در این فصل به این پرداخته شده که قرآن برخوردهایي متفاوت با مؤلفههای مختلف فرهنگ زمانه داشته است و این برخوردهاي متفاوت قرآن، بدون حساب و کتاب نيست، بلکه ناشي از تفاوت اين مؤلفهها با يکديگر است.
وی عنوان کرد: حقيقت آن است که نميتوان تمامي مفرداتِ آنچه فرهنگ زمانه را تشکيل ميدهد از نظر ارزشي در يک طبقه قرار داد و با همه آنها يک گونه برخورد كرد. صلاحيت اين مفردات براي قرار گرفتن در يک متن ديني و يا عدم صلاحيت آنها، معيار معقول و مقبول در چگونگي برخورد قرآن با آنهاست.
رستمی تاکید کرد: به همین منظور در فصل پنجم تحقیق به این بحث پرداخته ام که در مجموع، قرآن به سه گونه با فرهنگ زمانه برخورد کرده است؛پذیرش بخشِ پیراسته از جاهلیت فرهنگ زمانه که برگرفته از عقل و فطرت سالم انسانی و یا منطبق بر آموزههای تحریفنشده ادیان الهی است، پیرایش مؤلفههای درست ولی آمیخته به جاهلیت فرهنگ زمانه همچون حج و بالاخره نکوهش فرهنگ برخاسته از جاهلیت فرهنگ زمانه.
وی درباره مباحث فصل ششم کتاب که با عنوان « قرآن و فرهنگ زمانه، اثرپذیری و اثرگذاری» به تفصیل به آن پرداخته است، گفت: در این بخش یکی از مهمترین مباحث مطرح در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه، بحث و دیدگاههای مختلف در این مورد، نقل و نقد شده است. بر اساس آنچه در این فصل میآید اثرگذاری قرآن بر بخشهای مختلف فرهنگ زمانه امری انکارناپذير است. در حقیقت نزول قرآن بزرگترین رخداد اثرگذار در زندگی مردمان معاصر بعثت پیامبر اسلام بوده که تمامی ابعاد زندگی آنان ــ اعم از ابعاد مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، دینی و غیردینی ــ را به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر خود قرار داده است.
رستمی افزود: اما در مورد اثرگذاری فرهنگ زمانه بر قرآن که بخش دیگری از مباحث فصل ششم کتاب است، دیدگاههایي متعدد و مختلف مطرح است؛ دیدگاههایی که گاه از طرح یک نظر علمی و منطقیِ قابل بررسی فروتر میرود و نماد و نمود تعصب و افراطیگریِ غیر قابل پذیرش میشود. از این رو دیدگاه اثرگذاری بخش دینی فرهنگ زمانه ــ در شکل یهودیت یا مسیحیت یا نصرانیتِ خود ــ در همه آیات قرآن به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و با اشکالهای اساسی مواجه است؛ همچنان که دیدگاه تأثیربخش دینی فرهنگ زمانه در برخی آیات قرآن نیز همین سرنوشت را دارد.
در فصل ششم، افزون بر آنچه گذشت به تفصیل درباره دلایل اثرناپذیری قرآن از جاهلیت گفتوگو ميكنيم و پنج دلیل از مهمترین دلایلِ مربوط را برميشمريم و به این نتیجه میرسیم که قرآن به هیچ وجه از جاهلیت اثر نپذیرفته است و با آن سازگاری ندارد و آنچه به عنوان نمونههایی از اثرپذیری قرآن از بخش جاهلانه فرهنگ زمانه مطرح شده، توهماتی است که با تأمل قابل برطرف خواهد شد.
این مولف «خاستگاه فرضیه اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه» را موضوع فصل هفتم کتاب خود معرفی كرد و افزود: در این فصل از سرچشمههای طرح اندیشه اثرپذیری قرآن از فرهنگ معاصران نزول قرآن بحث میشود. پارهای از خاستگاههای مطرح در این فصل، خاستگاههایی است که در میان مسلمانان به چشم میخورد و برخی از آنها خاستگاههایی است که در میان مستشرقان و غیرمسلمانان مطرح است. بهتقریب، تمامی گفتارها و نوشتارهایی که از اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه سخن میگویند از یک و یا چند خاستگاه مطرح در این فصل ریشه میگیرند.
وی ادامه داد: تصور تناقض میان دانش تجربی با برخی آموزههای قرآن، ناتوانی در همخوان کردن آموزههایِ بهظاهر ناهمخوان قرآن با یکدیگر، تطبیق نادرست فرضیههای اثبات نشده بر برخی آیات قرآن، بشری پنداشتن قرآن، و در پایان، نگاه بریده و غیر نظاممند به برخی احکام قرآن، پنج خاستگاه مهمِ طرح و پیدایش اندیشه اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه است که به تفصیل و همراه با نقل و نقد نمونههای برجسته در هر مورد، در این بخش کتاب به بحث گذاشته شده است.
رستمی با اشاره به این نکته که آنچه در نتیجه این فصل به آن اشاره شده این است که بنیان و اساس اندیشه اثرپذیری قرآن بر اموری گذاشته شده که تمامی آنها دارای اشکالهای اساسی است، افزود: با وجود این خود این اندیشه نیز مانند بنیانهای آن قابل پذیرش نخواهد بود چرا که هیچ آموزهای از آموزههای قرآن مجید را نمیتوان در تناقض با دانش تجربی یافت تا برای رفع این تناقض، طرح اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه موجه باشد. همچنین میان آنچه در قرآن آمده است ناهمخوانی وجود ندارد تا یکی از راههای رفع این ناهمخوانی، پناه بردن به دامن اثرپذیری قرآن از فرهنگ معاصران نزولش در برخی موارد باشد. همچنین قرآن بر فرضیههای باطل و نادرست، قابل تطبیق نیست تا برای رهایی آن از این تطبیق، چارهای جز طرح اثرپذیری این کتاب آسمانی از فرهنگ زمانه نباشد. علاوه بر اینها قرآن مجید کتابی فراهم آمده به دست بشر و منقطع از وحی الهی نیست تا تأثیر فرهنگ زمان و مکان تدوینش بر آن مسلّم و قطعی باشد. نیز احکام موجود و مطرح در قرآن کریم، احکامی بریده و جداافتاده و بدون ارتباط با هم نیست تا از مطالعه یک یا چند حکم آن بتوان از اثرپذیر بودن آنها از فرهنگ زمانه سخن گفت، بلکه مجموعه احکامِ موجود در این کتابِ محکم، در ارتباط با یکدیگر معنا و جایگاه واقعی خود را خواهد یافت و در این فرض، آنچه بهظاهر به عنوان اشکال مطرح شده است، نه تنها بهواقع اشکال قلمداد نخواهد شد بلکه از معجزات و تشریعِ متقن و مطابق با واقع و بدون عیب و نقص الهی به حساب خواهد آمد.
این نویسنده و پژوهشگر دینی درباره فصل پایانی کتاب خود گفت: موضوع قرآن، فرهنگ زمانه و جاودانگی در فصل پایانی کتاب به بحث گذاشته شده است. دلیل طرح مباحث این فصل آن است که تصور ارتباط اثرپذیرانه قرآن با فرهنگ زمانه از سوی برخی مستشرقان و نیز مسلمانان، این تصور نادرست را برای آنان در پی داشته که قرآن به فرهنگ زمان و مکان نزولش وابسته شده و از آن غیر قابل انفکاک است، بنابراین با سپری شدن زمان دوام آن فرهنگ و یا با عبور از مکان آن، سخن از جاودانگی و جهانی بودن قرآن در بخش معارفِ وابسته به فرهنگ زمانهاش، بیمعنا خواهد بود.
بحث مهم دیگری که در فصل اخیر کتاب ارایه میشود، راه رهاندن قرآن از فرهنگ زمانه است. در این بحث به این نتیجه روشن میرسیم که آموزههای قرآنی از چنان ظرفیتی برخوردار است که با عبور از لایههای پیدا و ظاهر آن، و ورود به لایههای ناپیدا و باطن آن میتوان قرآن را از وابستگیهای ظاهری به فرهنگ زمانه رهانید و به وجه جاودانه آن دست یافت.
وی عنوان کرد:در پایان مباحث کتاب بحث نسخ و جاودانگی مطرح و گفته میشود که نسخ، تعریف اصطلاحی و کارکرد خاصی دارد که با در نظرداشت آنها نمیتوان از نسخ آیات وابسته و مرتبط با فرهنگ زمانه به عنوان یکی از ابزارهای رسیدن به آموزههای جاودانه قرآن مجید بهره جست.
حیدرعلی رستمی، شایسته تقدیر بیست و هفتمین دوره جایزه کتاب فصل،دربخش دین(علوم قرآنی) برای کتاب «پژوهشی در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه» گفت:جایزه کتاب فصل اقدامی است که به یقین به شکوفایی بیشتر تلاشهای درخور تقدیر در حوزه نشر کتابهای ارزشمند میانجامد. این جایزه و سایر تشویقهایی که نسبت به آثار برتر و نویسندگان آنها انجام میشود کارِ تدوین تألیفهای ماندگار و عمیقتر علمی را فراهم میکندو موجب رقابت سازنده در عرصه دانش و خردورزی می شود.
كتاب فصل: داوران فرهيخته و داوري علمي و دقيق
مولف شایسته تقدیر جایزه کتاب سال با مثبت ارزیابی کردن داوریهای انجامشده در بیست و هفتمین دوره جابزه کتاب فصل گفت: معتقدم داوریهای انجام شده با توجه به فهرست بلند داوران فرهیختهای که کار سخت و دقیق داوری را بر عهده داشتهاند، مثبت است. بدون تردید حضور این داورانِ باسابقه در این رقابت مثبت علمی، داوریها را دقیقتر و علمیتر ساخته و روند رو به تکامل نگارش آثار فاخرتر را به دنبال خواهد داشت.
وی با اشاره به این نکته که انتظار برگزیده شدن اثرش در جایزه کتاب فصل را داشته است، گفت: هر نویسندهای تلاش دارد تا بهترینها را بنویسد و تمام توش و توان علمی خود را در رقمزدن یک اثر علمی به کار بگیرد. گاهی اثری درنگاه نویسنده شایسته تقدیر و ستایش است اما فاصله داشتن یا نداشتن این تصور با واقعیت را داوران تعیین، و توهم نادرست یا تصور درست نویسنده را آنان مشخص میکنند. بنابراین از انطباق تصور خود بر واقعیت شکرگزارم.
کتاب «پژوهشی در نسبت میان قرآن و فرهنگ زمانه» تاليف حیدرعلی رستمی را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1392 در 397 صفحه منتشر کرده است.
این کتاب در آيين پاياني بيست و هفتمين دوره جايزه كتاب فصل که روز 25 خرداد با اعلام برگزيدهها به كار خود پايان داد، دربخش دین (علوم قرآنی) به عنوان يكي از آثار شايسته تقدير معرفي شد.
نظر شما