نویسنده «دندان گرگ» تاسیس کارگاههای داستاننویسی ایران را متاثر از نمونههای مشابه در غرب دانست و افزود: حدود یک قرن پیش در ایالات متحده آمریکا این تصور بود که داستاننویسی یک استعداد و موهبت خدایی است که با یک نفر زاده میشود و نمیتوان آن را آموزش داد. این تصور صد سال پیش در آمریکا از بین رفت و یانکیها به این نتیجه رسیدند که داستان هم مقولهای است که میتوان آن را مانند نقاشی، طراحی و موسیقی آموزش داد. این پیشزمینه ایجاد کلاسها و کارگاههای داستاننویسی در ینگه دنیا شد.
وی ادامه داد: آمریکاییها متوجه شدند خلاقیت نه تنها در زمینه داستاننویسی، بلکه میتواند به پیشرفت انسان در دیگر شئونات زندگی هم کمک کند. به همین دلیل کارگاههای داستاننویسی غرب نام ادبیات خلاقانه به خود گرفت و برخی افراد هم که در این کارگاهها ثبت نام میکردند، هدفشان نویسنده شدن نبود. دانشگاههای ایالات متحده هم به تبع این کارگاهها دورههایی برای کسانی که دانشجو نبودند، در روزهای تعطیل مانند شنبه و یکشنبه برگزار میکردند و هنرجویان تمام وقت در این کارگاهها شرکت میکردند تا فارغالتحصیل شوند.
میرصادقی درباره ثمرات این کارگاهها در آمریکا عنوان کرد: نتیجه این دورهها، پرورش نویسندگان بزرگی مانند ریموند کارور و جی.دی سالینجر بود که هنوز هم از غولهای داستاننویسی جهان به شمار میروند. آنها با پشتسر گذاشتن دورههای داستاننویسی به این درجه رسیدند.
نویسنده «کلاغها و آدمها» درباره ظهور کارگاههای آموزش داستان در ایران گفت: پیش از انقلاب در دانشکدههای ادبیات دو ساعت به کلاس ادبیات داستانی اختصاص داده شده بود اما وجهه خلاقانه ادبیات در این کلاسها مدنظر قرار نگرفته بود. پس از انقلاب، این خلاء نمایان شد و از نویسندگانی برای تدریس ادبیات داستانی در دانشگاه دعوت شد که من هم یکی از آنها بودم و چندسال در دانشگاه ادبیات داستانی تدریس کردم. البته متاسفانه از دیرباز مقوله خلاقیت در دانشکدههای ادبیات مطرح نبوده و بزرگان ادبیات معاصر ایران هرگز از دل دانشگاه برنخاستهاند.
این مدرس داستاننویسی با بیان اینکه غیر از دانشگاه در منزلش هم کارگاه داستان برپا کرده، افزود: درحالی که اتاق من تنها گنجایش 15 صندلی را داشت، گاهی حدود 30 نفر به کارگاه خانگیام میآمدند و خوشحالم نویسندگان بزرگی مانند منیرو روانیپور، سارا سالار و گیتی رجبزاده در کارگاههای من شرکت کردند. یکی از نویسندگان جایی گفته بود من در پرورش نویسنده عملکرد خوبی نداشتهام اما باید بگویم، بیش از هزار داستاننویس در کارگاههای من شرکت کردند و میتوانم فهرست آنها را در اختیارتان بگذارم.
میرصادقی درباره تاثیر کارگاههای داستاننویسی توضیح داد: همانطور که گفتم، فراگیری فنون داستاننویسی و رشد خلاقیت در انسان، نه تنها در داستاننویسی، بلکه به دیگر امور زندگی انسان هم کمکهای شایانی میکند. به نظر من استعداد در داستاننویسی نقش زیادی ندارد، بلکه 90 درصد موفقیت در این زمینه، مرهون پشتکار و حوصله است.
جمال میرصادقی، متولد 1312 داستاننویس و مدرس ادبیات داستانی است. تا کنون 43 کتاب از وی منتشر شده و آثاری مانند «درازنای شب»، «دختری با ریسمان نقرهای»، «دوالپا» و «نام تو آبی است» برخی آثار داستانی وی به شمار میآیند. «ادبیات داستانی» و «عناصر داستان» هم از آثار پژوهشی وی به شمار میآیند.
میرصادقی یکی از قدیمیترین استادان کارگاههای داستان در ایران است.
نظرات