جُربزهدار در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این باره اظهار کرد: از این نظر که نقد کتاب در ایران یک موضوع نوپا و جوان است، کاملاً طبیعی به نظر میرسد که هنوز نتوانسته باشد میان عوام و خواص جا بیفتد. به همین علت است که افراد (پدیدآورندگان) به اشتباه تصور میکنند که منتقدان فقط به دنبال بیان ضعف آثار هستند و بیخود و بیدلیل از آثار ایراد میگیرند.
وی ادامه داد: متاسفانه نقد در ایران با «مدح» و «ذم» اشتباه گرفته شده است؛ یعنی تصور بر این است که اگر کسی میخواهد از اثری نقد کند، باید بدونشک از آن اثر فقط تعریف و تمجید کند یا اینکه تصور میکنند نقد برابر است با «ذم». یعنی منتقدان حتما باید فقط بر نقاط ضعف اثر تاکید کنند؛ هر دوی این تصورات اشتباه است.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ توضیح داد: نقدی حقیقی است که همزمان هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف یک اثر را منعکس کند و نقاد با نشان دادن این گلوگاهها به صورت غیرمستقیم به صاحب اثر بفهماند که اثرش دارای چنین نقاط قوت و چنان نقاط ضعفی است که باید در برای تقویت این نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف آن، گام بردارد؛ اگر نقد به این سمت حرکت کند، زمینه پیشرفت نقد و بهمراتب پیشرفت جامعه فراهم خواهد شد.
وی عنوان کرد: هر اندازه که نقد ـ نه مدح و نه ذم ـ پیشرفت کند، به همان نسبت نیز زمینه پیشرفت فرهنگ، ادب، پژوهش و افق دید اهل کتاب فراهم میشود؛ در این صورت میتوانیم در تمام سطوح جامعه شاهد پیشرفت روزافزون باشیم.
جُربزهدار توضیح داد: موسسه خانه کتاب، خبرگزاری کتاب ایران، نشریه کتاب هفته و سایر موسساتی که در حوزه کتاب کار میکنند نقش بسیار موثری در ترویج فرهنگ نقد به معنای واقعی دارند. روزنامهها و مجلات نیز باید در حوزه تخصص و حرفهایشان، صفحه ویژهای برای نقد در نظر بگیرند و در آن صفحه به موضوع تقویت نقد در جامعه بپردازند.
مدیرمسئول انتشارات اساطیر با اشاره به ویژگیهای یک نقاد، گفت: نقادی حرفهای و خوب است که برای مطالعه اثری که قرار است آن را به بوته نقد بکشد، وقت بگذارد و روی آن تامل داشته باشد، سپس درباره آن موضوع، مقاله بنویسد و نقدی عاری از هرگونه جانبداری ارایه کند؛ اینجاست که دلسوزان بخش فرهنگی کشور باید سرمایهگذاری کنند و ناقد را تحت حمایتهای مادی و معنوی خود دربیاورند.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ ادامه داد: به دفعات شاهدیم که بسیاری از نشریات که به صورت روزانه منتشر میشوند، به طور مثال برای صفحه اقتصادی خود، هزینههای زیادی اعم از جذب نیروهای متخصص و دعوت از کارشناسان و متخصصان حوزه اقتصاد، متقبل میشود؛ این موضوع کاملا درباره رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب نیز صدق میکند اما همین نشریات و رسانهها وقتی به مقوله کتاب میرسند، اصلا باور ندارند که باید در این زمینه هزینه کنند.
وی افزود: عمده مشکلات کشور ما در حوزه کتاب این است که متاسفانه مسئولان و حتی بزرگان ما در رسانه ملی یا رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب اعتقادی به خرید کتاب و فعالیت در این عرصه ندارند. متاسفانه آنها تصور میکنند که اگر در راه کتاب هزینه کنند، پولشان را دور ریختهاند.
جُربزهدار بیان کرد: بدون تردید متولی اصلی نقد، رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب است اما شاید یکی از دلایلی که نقد کتاب به طور اخص در این رسانهها جانیفتاده است، این باشد که آنها هیچ وقت تصور نکردهاند و توجیه نشدهاند که در این عرصه مسئولیت سنگینی بر دوش دارند!
این نویسنده گفت: اگر نقد در جامعه جا بیفتد، بدون تردید چراغی فراسوی مدیران سیاستگذار جامعه در تمامی سطوح روشن خواهد شد که آنها را به شاهراه میرساند.
دراین باره بخوانید:
(1) شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند (اینجا)
شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۲
نظر شما