محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در این باره اظهار کرد: یکی از علتهایی که باعث شده است نقد در جامعه ما از جایگاه خوبی برخوردار نباشد، کوتاه بودن پیشینه نقد ادبی در جامعهمان است؛ به این معنا که اگر به دوران طولانی چندهزار ساله ادبیات کشورمان مراجعه کنیم مشاهده میشود نقد ادبی به معنای واقعی وجود نداشته است.
وی ادامه داد: این در حالی است که در جایی مانند یونان باستان در دو هزار و 500 سال پیش، نقد ادبی بسیار دقیقی نوشته میشد.
این پژوهشگر و منتقد ادبی توضیح داد: نقد ادبی به معنای درست و امروزی کلمه حدود دهه 20 در کشورمان رایج شد البته آن هم به شکلهای ابتدایی. ناگفته نماند که در این دوران نقدها با نقد ادبی ششدانگ فاصله داشتند و بیشتر نقدهای توصیفی بودند.
سرشار ادامه داد: شکل فنی نقد از اواخر دهه 40 به بعد، آنهم بهصورت تکستارههایی در آسمان ادبیات ما رایج شد.
رئیس انجمن قلم ایران افزود: اگر بخواهم دو چهره حوزه نقد ادبیات مربوط به قبل از انقلاب اسلامی را نام ببرم، باید به عبدالعلی دستغیب و محمود کیانوش اشاره کنم. بعد از انقلاب اسلامی در این عرصه رشد و پیشرفت کردیم اما هنوز با جوامعی که دیرینه ادبیات دارند، فاصله داریم.
وی اظهار کرد: متاسفانه برخی نمیتوانند نقد را با تخریب یک اثر تفکیک کنند. این گروه تصور میکنند که نقد آثار یعنی تخریب آنها. نمیدانند که نقد درباره آثار یک شخص صورت میگیرد نه شخصیت صاحب اثر.
این نویسنده با اشاره به وجود برخی نگاههای بسته در حوزه نقد، گفت: در اواخر دهه 60 که نقد ادبی را به فعالیتهای خود افزودم، برخی دوستان جوان به من توصیه میکردند که آثار نویسندگان خودی را نقد نکنم اما در عوض آثار نویسندگان غیر خودی را به شدت نقد کنم یا این که توصیه میکردند آثار نویسندگان خودی را خیلی نرم نقد کنم!
وی با بیان اینکه نقد ادبی هم به نویسنده و هم به جریان ادبیات کمک میکند، ادامه داد: من بارها در جواب این دوستان میگفتم که این گونه نقد کردن آثار(نقد نرم) نویسندگان خودی، خدمت به آنان نیست.
سرشار بیان کرد: من به عنوان یکی از نیروهای ادبی متعهد به ارزشهای نظام جمهوری اسلامی ایران تصور میکنم بیشترین حجم نقد در عرصه بعد از انقلاب اسلامی را دارم. به همین منظور حتی از سوی دوستان خودی بسیار آسیب دیدم و اکنون با من به دلیل نقدی که بر آثارشان نوشتهام قهر هستند. در حالی که نقدهای من مقرضانه نبودند بلکه خوبی و بدی را به اندازه درکم از اثر، ارائه کردهام.
رئیس انجمن قلم ایران با بیان اینکه در نقد ادبی اگر کسی بخواهد تعارف نکند و ملاحظه خودی و غیرخودی را نکند، بسیار هزینهبَر است، گفت: مشکلات موجود در عرصه نقد جزو مشکلات فرهنگی است. مشکلات فرهنگی نیز چیزی نیستند که با دستورالعمل حل شوند بلکه باید به تدریج مسیر بُرونرفت از این مشکلات را هموار کرد. به این معنا که در وهله نخست، فرهنگ نقد را در جامعه با برگزاری دورههای آموزشی بهویژه ایجاد رشته نقد در دانشگاهها ترویج کنیم.
وی ادامه داد: همچنین باید نشریاتی با محوریت نقد وجود داشته باشند. در راستای ترویج فرهنگ نقد در جامعه باید از منتقدان با صلاحیت حمایتهای مادی و معنوی صورت بگیرد. چرا که نقد در اغلب موارد فقط یکبار چاپ میشود و چندان حقالزحمهای عاید منتقد نمیشود بنابراین لازم است با اجرای چنین حمایتهایی، زمینه ترغیب منتقدان را فراهم کرد.
این منتقد ادبی گفت: به نویسندگان توصیه میکنم از نقد نترسند. نقد خدمت به نویسنده است. نقد ولو مقرضانه و اشتباه کمک میکند حداقل اسم آثار بر سر زبانها بیفتند و به گوش مخاطبان برسد. نویسندگان باید آگاه باشند، فقط کتابهایی وارد تاریخ ادبیات میشوند که نقد شده باشند.
*دراین باره بخوانید: (1)شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند (
اینجا)
(2)جُربزهدار: نشریات خانه کتاب میتوانند نقش موثری در ترویج فرهنگ نقد ایفا کنند/ نقد، چراغی فراسوی سیاستگذاران روشن میکند (
اینجا)
(3)کیانفر: ضرورت راهاندازی کتابخانه تخصصی نقد (
اینجا)
(4) جعفری مذهب:جامعه ما نیاز به نقد را احساس نکرده است/ پدیدهای به نام «اورژانس نقد» (
اینجا)
(5)حسینی: آیین نقد کتابهای تازهتالیف برگزار شود(
اینجا)
(6)عبدالعلی دستغیب: بسیاری از نقدها تبدیل به مدح شدهاند/ مسئولان برای راهاندازی مجامع نقد کتاب بکوشند (
اینجا)
(7)رفیعی:پیشنیازهای نقد مطلوب و مدخلی بر اخلاق نقد (
اینجا)
(8)آژند:اکثر نقدها یا نان قرض دادن است یا خرده حساب شخصی/ لزوم اهتمام دانشگاهها برای ایجاد رشته نقد(
اینجا)
(9)مهدویراد: نقد باعث گسترش و سلامت نشر میشود/ (
اینجا)
(10) خدایار: برای نهادینه کردن فرهنگ نقد در جامعه باید مسئولان نیز نقدپذیر باشند(
اینجا)
نظر شما