خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- حمیده میرحسینی: کودتای ۲۸ مرداد یکی از حوادث سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران است که در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم به وقوع پیوست و سبب تثبیت حاکمیت او تا ربع قرن دیگر شد. این کودتا که به تعبیر حکومت پهلوی، رستاخیز ۲۸ مرداد نامیده میشد، کودتایی بود که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، بر ضد دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.
به مناسبت این روز، به سراغ دکتر علی بیگدلی، نویسنده، پژوهشگر تاریخ و استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی رفتیم تا به واکاوی بیشتر این مساله و بررسی جوانب آن بپردازیم.
آقای دکتر بیگدلی به عنوان ورود به بحث و سوال نخست، میخواستم نظر شما را درباره رویداد کودتای 28 مرداد و چگونگی انعکاس آن در کتابها بدانم. به عبارتی کتابهای تاریخی موجود تا چه حد با حقایق و واقعیتهای تاریخی ما تطابق دارند؟
به طور کلی نمیشود خیلی بر حوادث تاریخی و صحت و سقم آنها تاکید کرد و مورد قبول قرار داد؛ به این دلیل که مورخ از یکسو عواطف و احساسات خود را در این امر دخیل میکند و از سوی دیگر، موقعیت زمانی و مکانی، همیشه نویسنده را به سمتو سویی میکشاند که باید بر واقعیت و صحت تمام مطالب تاریخی شک کرد. این دو عامل در همه جای دنیا و برای همه مورخان صدق میکند. بنابراین آنچه درباره کودتای 28 مرداد وجود دارد، از این امر مستثنی نیست. البته بسیاری معتقدند جمع کثیری از کتابهایی را که درباره کودتای 28 مرداد نوشته شده میتوان در کنار هم گذاشت تا شاید بتوان به یک صحت نسبی درباره یک رویداد پی برد. اگرچه این گفته میتواند قابل قبول باشد اما در این باره قضاوتهای افراد متفاوت است و نهایتا راه صحیح رسیدن به صحت و سقم رویداد در این است که حوزه مطالعاتی خودمان را نسبت به یک موضوع گسترش دهیم.
بسیاری از پژوهشگران ما در واقعه کودتای 28 مرداد، نقش آمریکا را بسیار پررنگ میدانند، آیا در باره دلیل این واقعه، نمیتوان دیگر عوامل را سهیم و به طور کلی آن را برایند یک سری عوامل متعدد دانست؟
اینکه آمریکا به عنوان بازیگر اصلی، دو نقش کاملا متفاوتی را در دو بازه زمانی در ایجاد این کودتا انجام داد، شکی نیست. آمریکا در دوران ترومن که وی از حزب دموکرات بود، تلاش میکرد مصدق را راضی کند تا با انگلستان کنار بیاید و میان این کشور و ایران نوعی آشتی مذاکراتی برقرار کند، اما دوره ترومن زود به پایان رسید و دوره آیزونهاور از حزب جمهوریخواه آغاز شد. با توجه به اینکه جمهوریخواهان نسبت به مسایل بینالمللی خشنتر از دموکراتها هستند، آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که باید قاطعانه با ایجاد سدی در راه مصدق، جلو حزب توده را بگیرند تا ایران به پایگاهی برای بلشویکها تبدیل نشود. سرانجام کودتایی علیه آن با همکاری انگلیسیها انجام دادند و این دو کشور به عنوان بازیگران اصلی در ایجاد این کودتا سهم بسیاری داشتند.
البته موقعیت داخلی در وقوع این کودتا بیتاثیر نبود. دلیل نخست آن، این است که تقریبا از اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332، (در زمانی نزدیک به دو سال) تغییری در وضعیت اقتصادی مردم به وجود نیامد و این وضعیت نامطلوب اقتصادی ناشی از تحریمهای بینالمللی نفت برای مردم بسیار ناگوار بود. در نتیجه، خستگی روانی به وجود آمده در جامعه، رفتهرفته باعث کنارهگیری مردم از جنبش ملیشدن صنعت نفت شد. دلیل بعدی آن، به حضور احزاب سیاسی متعدد در مجلس برمیگردد که تحت تاثیر نگرشهای متفاوت درباریان و کشورهای انگلیس و آمریکا، جنبش ملیشدن صنعت نفت را به سستی کشاندند. بهویژه حزب نیروی سومی که از سوی مظفر بقایی و خلیل ملکی تشکیل شد، باعث انشعاباتی در طرفداران دکتر محمد مصدق شد. از سوی دیگر، آیتالله کاشانی که دست به کار تاسیس جمعیت اسلامی شد، اختلافات و تفرق و چنددستگیهایی بین احزاب سیاسی و طرفداران مصدق ایجاد شد که این نیز به سستی جنبش ملیکردن صنعت نفت انجامید. همچنین مظفر بقایی از نیروی سوم جدا شد و با گرفتن پول از شاه به دشمن دکتر مصدق تبدیل شد.
بازیگران تحت تاثیر دربار و اشرف نیز از کسانی بودند که به این موضوع دامن زدند و مصدق را تضعیف کردند. البته به هیچ وجه نباید اشتباهات خود دکتر محمد مصدق را در این موضوع نادیده گرفت؛ چراکه بزرگترین اشتباه وی این بود که یک نوع نهادسازی سیاسی، نظامی و اجتماعی را در اطراف خود به وجود نیاورد و در این امر کوتاهی کرد و اقدام موثری در اینباره انجام نداد. با آنکه وی چنین کودتایی را از ماههای پیش از وقوع آن پیشبینی میکرد. افراد دیگری مثل سید ضیاءالدین طباطبایی که قرار بود رای تمایل مجلس را برای نخستوزیری قبل از مصدق بگیرد اما شاه و سفارت انگلیس به دلیل سوابق سیاه او در کودتای سوم اسفند، حاضر به قبول نخستوزیری او نشدند. سید ضیا از دشمنان قسمخورده دکتر مصدق بود و سردبیر روزنامه جنجالی رعد، یک تیم روزنامهنگاری علیه دکتر مصدق به راه انداخت و حسین فرهودی، جمال امامی، جواد امامی(سناتور) و دکتر سید حسن امامی (امام جمعه تهران) که بعدا نامزد ریاست مجلس شد از جمله افراد وابسته به دربار بودند که در مجلس و خارج از مجلس علیه دکتر مصدق خرابکاری میکردند. دشمنی قوامالسلطنه با دکتر مصدق از سوی سفارت انگلیس حمایت میشد. قوام از عوامل موثر در تخریب موقعیت دکتر مصدق بود و سیاست دکتر مصدق قبل از 30 تیر و بعد از آن، نسبت به مخالفش تغییر عمدهای نکرد. حتی بعضی منابع، دکتر مصدق را بعد از سی تیر مقصر میدانند که چرا نسبت به دشمنان خود اقدام موثری در پیش نگرفت و این دشمنان مثل قوام، امام جمعه، هومن(معاون وزارت دربار) اگرچه بعد از سی تیر پراکنده شدند اما رفته رفته باز کانونهای تحریک را علیه دکتر مصدق تشکیل دادند.
از نظر شما، آیا تحریفهایی هم در اصل واقعه 28 مرداد در کتابهای تاریخی رخ داده است؟
مشخصا تحریفهای تاریخی بسیاری صورت گرفته است؛ نگاهی که در اختلاف آیتالله کاشانی و دکتر مصدق همه تقصیرها را گردن مصدق میاندازد، از جمله این تحریفهاست.
دومین نگاهی که در برخی از جریانات چپگرا و حزب توده آمده نشان میدهد که این حزب بیش از آنکه به منافع ملی کشورش توجه داشته باشد به منافع ملی شوروی فکر میکرد و از بیتوجهی دکتر مصدق به خواستههای شوری، گلهمند بود و در حالی که سیاستهای ضد امپریالستی دکتر مصدق را ستایش میکرد اما از سیاست موازنه منفی او ناراضی بود.
نگاه سوم که نوعی نگرش ناسیونالیستی و عمدتا از اعضای جبهه ملی و وفاداری آنها به مصدق ناشی میشد، نیز باعث تحریفاتی در تاریخ شده است. آنها معایب و اشتباهات دکتر محمد مصدق را به طور کامل نادیده میگیرند اما این نکته را باید در نظر داشت که اگرچه مصدق انسانی وطندوست و قاطعی بود اما اشتباهاتی هم داشت؛ همانطور که قبلا نیز به آن اشاره شد، عدم ایجاد سیاست نهادسازی از سوی او، بزرگترین اشتباه او بود که در آخر هم به زیان وی تمام شد و سقوط دولت وی را به همراه آورد. در واقع، این سه نگاه حاکم در نوشتههای تاریخی، از تحریفاتی است که درباره این رویداد صورت گرفته است.
چقدر مورخان آمریکایی به این موضوع پرداختهاند و چه تناقضاتی بین آثار ایرانی و آمریکایی درباره این کودتا وجود دارد؟
پیش از اینکه این کودتا صورت بگیرد، در وزارت امور خارجه آمریکا دو دیدگاه متضاد درباره ایران حاکم بود. نخستین دیدگاه، آن بود که مصدق قادر نیست حزب توده را که جاده صافکن ورود بلشویکهاست، از میان بردارد و باید شاه را قدرتمند کرد تا بتواند جلو حزب توده را بگیرد اما دومین نگاهی که در وزارت امور خارجه از سوی اقلیتی حاکم بود، این بود که باید از مصدق حمایت کرد؛ چرا که اگر وی مورد حمایت قرار گیرد و با شخصیت محبوبی که در میان مردم دارد با شخصیت اقتدارگرای خود میتواند جلو حزب توده و شوروی را بگیرد اما این دیدگاه نهایتا به نتیجه نرسید. بعدها نیز مورخان آمریکایی که دست به نوشتن تاریخ زدند همین دو دیدگاه در روش تاریخنگاری آنها مشهود است و همین مساله موجب شده است که گاه مصدق را قهرمان ملی و گاه چنان مطرح کنند که مصدق پنهانی با حزب توده علیه شاه مناسباتی برقرار میکرد. کمااینکه همین اواخر هم نظر دوم در بین سیاستمداران آمریکایی غالب شده و تحلیل میشود که اگر از دکتر مصدق حمایت میشد، شاه آنقدر قدرتمند و دیکتاتور نمیشد و انقلابی هم صورت نمیگرفت. این در حالی است که خانم مادلین آلبرایت در همین اواخر به صراحت به دلیل دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد از ملت ایران عذر خواهی کرد که این امر، نشان و اثبات روشنی از دخالت آمریکا در این زمینه است.
به طورکلی، اختلافاتی که مورخان آمریکایی با نویسندگان ایرانی درباره این رویداد دارند، در عدم دسترسی ایرانیان به اسناد و مدارک است. بدین معنی که آمریکاییها به منابع دست اولی هم در آرشیو وزارت خارجه خود و هم در انگلستان موجود است، دسترسی دارند و این اسناد را در نوشتههایشان مبنا قرار میدهند اما نوشتههای ایرانیان بیشتر مبتنی بر شنیدهها، دیدهها و نقلهای افراد مختلف است.
درباره علی بیگدلی:
دکتر علی بیگدلی (۱۳۲۲، قم)، استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی، کارشناس مسائل بینالمللی، تاریخدان و پژوهشگر عصر معاصر است. تخصص وی در زمینه روابط بینالملل و تاریخ اروپا است. وی بیش از 50 سال سابقه تدریس دارد و حدود 18 جلد کتاب و 30 مقاله تخصصی در حوزه تخصصیاش به تالیف درآورده است.
تاریخ اروپا در قرون جدید، تاریخ اندیشه سیاسی در غرب (دو جلد)، تاریخ سیاسی-اقتصادی عراق، تاریخ فرهنگ و تمدن اروپا در دوران جدید، سیاست خارجی رضا شاه، تاریخ یونان و روم، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران (دو جلد)، کرونولوژی مسیحیت و قرون وسطی، تاریخ اروپا در قرون وسطی، تاریخ یونان و روم (رشته تاریخ) و ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران عناوین برخی از کتابهای وی را تشکیل میدهند.
نظر شما