چرا خطه خراسان ادیب پرور است؟ / 1
شاعران آذربایجان هم در مکتب خراسانی مینوشتند/یادداشت علیرضا قوجهزاده
علیرضا قوجهزاده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در یادداشتی که برای خبرگزاری کتاب ایران ارسال کرده، نوشته است که مکتب خراسان در ادبیات آنقدر وسیع بود که حتی شاعرانی در آذربایجان سعی میکردند به زبان و نثر خراسانی آثاری خلق کنند. وی مینویسد که مکتب خراسان موجب حفظ اصالت زبان فارسی شده و واژگان و عبارات آن سبب پویاتر شدن و رونق زبان امروزی فارسی میشود.
در اوایل دوره سبک خراسانی که در واقع از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهار تا قرن پنجم را دربرمیگیرد، متون نظم و نثری داریم که شباهتهایی از حیث فنی و شیوه نگارش با یکدیگر دارند. با وجود اینکه میبینیم در منطقه خراسان شاعران و نویسندگان بزرگی آثار سترگی خلق کردند، به طور مثال در آذربایجان نیز شاعران و نویسندگانی حتی به زبان فارسی و به نثر خراسانی آثار در خور توجهی نوشتند و این امر فراگیر بودن سبک خراسانی را در آن دوره نشان میدهد.
ملکالشعرا بهار در تقسیمبندی خودش بر این سبک نام «سبک خراسانی» را نهاده است. به هر حال این سبک عامل نفوذ زبان فارسی از منطقه خراسان بزرگ تا مناطق دیگر در ایران شد. از سویی بکر بودن منطقه خراسان باعث شد که از هجوم اعراب آن زمان بماند و زبان فارسی در این منطقه بیشتر اصالت خود را حفظ کند. این امر چنان تأثیر وسیعی در ادبیات فارسی به جای گذاشت که سبب شد زبان ما در دورههای بعدی اصالت و هویت خود را حفظ کند.
گرچه در دورههای بعدی، شاعران و نویسندگان و ادیبان و آنان که منشور و فرمان مینوشتند و جزو کاتبان درباری بودند، به واژگان عربی متوسل شدند و این شیوه را هنری برای خودشان میدانستند.
به گمانم زبان فارسی امروزی ما مدیون شاعران و نویسندگان اواخر قرن سه و اوایل قرن چهارم است. آثار فارسی زبانان دورههای اخیر با توجه به متون فارسی دورههای میانه و حتی دورههای قبل بیشتر به صورت شعر بود و موسیقیایی شعری آنها در متون نثر نیز راه یافت. یکی از قدیمیترین متونی که به دست ما رسیده است مقدمه «شاهنامه ابومنصوری» نوشته ابومنصور محمد عبدالرزاق طوسی است. مقدمه ابومنصوری سرشار از واژگانی است که با موسیقای خاص خودش نوشته شده یا آثاری مثل ترجمه تاریخ طبری یا همان تاریخ بلعمی نیز چنین است.
واژگان و ترکیباتی که نشانگر اصالت ناب ایرانی است در کتاب «تاریخ طبری» به کار برده شده و در کنار آن کتاب «الابنیه» یا آثاری از ابوعلی سینا یا ذکریای رازی نیز چنین ویژگیهایی دارند. اگر در تاریخ ادبیات جلوتر بیاییم به کتاب «تاریخ بیهقی» میرسیم که اوج نثر خراسانی است.
ادامه زبان فارسی دری در ایران موجب اصالت و هویت ایرانی برای دیگر نسلها شد. گرچه فردوسی از پاسداران زبان فارسی است ولی نباید از نویسندگان این دوره غافل شویم. درست است که ما زبان فارسی را با فردوسی میشناسیم. فردوسی 30 سال زحمت کشید و کاخ بلندی را برپا داشت که از باد و باران به قول خودش بیگزند ماند.
شاهنامه بازگشت ایرانیان به ایرانی بودن خودشان است که میخواستند در برابر اقوام دیگر، زبان مادریشان را که به نوعی داشت رو به فراموشی میرفت و تضییع میشد، زنده نگه دارند و اصالت ملی و دینی خود را حفظ کنند.
زبان فارسی در واقع زبان اصلی شیعیان است، پس عامل دیگری که باعث شد زبان فارسی غنای خودش را حفظ کند، مذهب شیعه بود. مذهب شیعه عامل مؤثری در وحدت زبانی ماست چرا که زبان فارسی نخستین زبان رسمی شیعیان محسوب میشود.
هر ادیبی که متون دوره سبک خراسانی را وقتی تصحیح میکند یا به هر شکل میخواهیم آنها را احیا کند، بسیاری از نکتههای کور شعر و ادب فارسی ایران برایش حل میشود و بسیاری از حلقههای گمشده زبان فارسی را درمییابد... بسیاری از واژگان و ترکیبات ما که ناشناخته است، میتواند به واسطه این متون شناخته شود. بنابراین احیای متون فارسی یکی از ضروریات برای استادان و دانشجویان ماست تا با این کار بسیاری از مسایل اجتماعی، تاریخی، سیاسی و دینی را حل کنند. چه بسا اصطلاحی خاص بسیاری از مشکلات را برای ما حل کند.
بی تردید زبان فارسی، زبانی غنی و پربار است. در قرن پنجم ابونصر اسدی طوسی لغتنامه «فرس» را جمع کرد و بسیاری از واژگانی که اکنون برای ما مهجورند و آن زمان رواج داشتند، میتوانند مشکلات زبانی ما را حل کنند. البته لغتنامههای دیگری نیز وجود دارند که به گنجینه زبانی ما میافزاید. به هر حال در متون سبک خراسانی واژهها و عباراتی وجود دارد که زبان امروز را پویا میکند و به ظرفیت زبان فارسی میافزاید.
نظر شما