چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
چرا آل احمد پس از کودتای 28 مرداد به فعالیت حزبی نپرداخت؟/ مقاله‌هایی که جلال برای نشریه‌های زحمتکشان می‌نوشت

محسن مدیرشانه چی، مدرس تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه و نويسنده كتاب «نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌‌ها با مطالعه اجمالی تاریخ تحزب در ایران» درباره فعاليت‌هاي سياسي جلال آل احمد گفت: اولین فعالیت حزبی جدی آل احمد حزب توده بود و بعد حزب زحمتکشان و سرانجام نیروی سوم. ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332 و زندانی شدن خلیل ملکی و دیگر فعالان سیاسی، آل احمد دیگر به فعالیت حزبی نپرداخت.

خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)ـ  کتاب «احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها» نوشته محسن مدیر شانه‌چی، استاد تاریخ و علوم سیاسی، یکی از معدود کتاب‌هایی است که در آن می‌توان ردپای زندگی سیاسی و اجتماعی جلال آل احمد را دید. این کتاب که نخستین‌بار سال 1370 منتشر شده است با تغییراتی در عنوان و محتوا به چاپ مجدد رسید كه در چاپ جديد عنوان كتاب «نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها با مطالعه اجمالی تاریخ تحزب در ایران» نامگذاری شده است.

با مدیر شانه‌چی در سالروز درگذشت جلال آل احمد (18 شهریور) درباره کتاب «احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها» و فعالیت‌های سیاسی آل احمد از عضویت در حزب توده تا تاثیرگذاری بر نیروی سوم به گفت‌وگو نشستیم. این استاد دانشگاه و نویسنده می‌گوید نقش آل احمد حتی در زمانی که فعالیت مشخص سیاسی داشته بیشتر تئوریک بوده است تا تشکیلاتی.

آقای مدیر شانه‌چی کتاب «احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها» با تغییراتی تجدیدچاپ شد. این تغییرات عمدتا شامل چه مواردی است؟

سال 1370 برای نخستین‌بار این کتاب به چاپ رسید. در آن زمان درباره هیچ یک از احزاب و تشکل‌های سیاسی ایران کار جدی صورت نگرفته بود و می‌توانم بگویم کتاب «احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها» تقریبا اولین کتابی بود که درباره تاریخچه احزاب سیاسی ایران نوشته می‌شد. به همین دلیل بود که پس از آن بسیاری از مقالات و کتاب‌هایی که درباره این موضوع نوشته شد به این کتاب ارجاع دادند و به آن استناد کردند.

چه شد که کتاب مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفت؟

دلیلش به نظر خود من این است که برای نخستین‌بار بود که کاری بی‌طرفانه و به صورت علمی و آکادمیک درباره احزاب ایران نوشته می‌شد، چون تا پیش از آن یا احزاب و گروه‌ها درباره خودشان مطالب و تاریخچه‌هایی منتشر کرده بودند که چون عمدتا از موضع حزب نوشته شده بود، جنبه تبلیغاتی داشت یا احزاب رقیب از موضع طرد و نفی درباره یکدیگر مطالبی را منتشر کرده بودند. تا آن زمان تقریبا هیچ بررسی جامع و بی طرفانه‌ای درباره هیچ یک از احزاب ایران صورت نگرفته بود، چه رسد به اینکه تاریخ احزاب ایران بررسی و منتشر شود.

مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست ها به چه دلیل در این کتاب مورد توجه گرفت؟

این کتاب برای نخستین‌بار تاریخ مختصری را درباره احزاب ایران، از همه جریان‌ها و همه نحله‌های فکری و بسترهای ایدئولوژیک و از آغاز شکل‌گیری احزاب ایران یعنی سه سال بعد از مشروطه که اولین احزاب ایران شکل می‌گیرد تا سال 1357 جمع‌بندی کرده است. بنابراین اگر می‌خواستم درباره همه این احزاب به صورت تفصیلی بحث کنم کتاب بسیار مفصل می‌شد. به همین دلیل لازم دیدم ابتدا یک شناسایی کلی و مقدماتی از همه احزاب ایران تا آن زمان ارائه دهم تا معرفی جامع و کوتاهی برای آشنایی با این احزاب صورت گیرد.

با وجود این لازم بود یکی از این احزاب به عنوان نمونه با تفصیل بیشتر و به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد که من سراغ نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها رفتم. به این دلیل که این جریان به رغم نقش و تاثیرش در تاریخ کمتر شناخته شده بود. این جریان یک جریان بی‌نظیر چه در داخل و چه در خارج از کشور بود چون برای نخستین‌بار انشعابیون از حزب توده تحت عنوان نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها نوعی کمونیسم مستقل و ایرانی را در برابر کمونیسم وابسته و روسی مطرح کردند. البته بعدتر کمونیسم را کنار گذاشتند ولی همچنان چپ و عدالت‌خواه باقی ماندند. به همین دلیل اسم کتاب احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها شد.

چرا در تجدیدچاپ نام کتاب تغییر کرد؟

پس از چاپ کتاب در سال 1370 بسیاری از افرادی که عضو نیروی سوم یا جامعه سوسیالیست‌ها بودند و غالب آنان اکنون فوت شده‌اند، به من مراجعه کردند و مطالب و اسنادی را درباره این جریان در اختیارم قرار دادند یا من به آنها مراجعه کردم و با آنها مصاحبه‌هایی انجام دادم که در نهایت به این نتیجه رسیدم با اطلاعات جدید لازم است تغییراتی در کتاب به وجود آید.

سال گذشته براساس این مصاحبه‌ها و اسناد، کتاب با تغییرات و اصلاحاتی تجدیدچاپ شد اما چون بیشتر اصلاحات درباره موضوع نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها بود من در این تجدیدچاپ عنوان کتاب را تغییر دادم و این کتاب «نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها با مطالعه اجمالی تاریخ تحزب در ایران» نام گرفت. از طرف دیگر چون بعد از انتشار این کتاب در اوایل دهه هفتاد کتاب‌ها و آثار زیادی درباره احزاب ایران منتشر شده است، ترجیح دادم موضوع اصلی کتاب نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها باشد و تاریخ احزاب ایران به صورت اجمالی و مقدمه‌گونه در کنار این موضوع قرار گیرد.

زندگی سیاسی و فعالیت‌های اجتماعی آل احمد یکی از موضوعات مهم در بررسی آرا و اندیشه‌های اوست. شما در کتاب خود از چه زاویه‌ای به زندگی سیاسی او از شروع فعالیت سیاسی در حزب توده تا پایان فعالیت آن در دهه 30 پرداخته‌اید؟

در آغاز دهه بیست در ایران احزاب متعددی تشکیل شد. به دلیل خروج رضاشاه از کشور فضای باز سیاسی ایجاد و امکان نوعی توسعه سیاسی در کشور فراهم شد. احزاب هم مانند مطبوعات به صحنه آمدند و عمدتا خواسته‌ها و مطالبات مردم را بیان می‌کردند. در طول بیش از صد سال تاریخ احزاب ایران، یکی از سازمان یافته‌ترین و متشکل‌ترین احزاب ایران، حزب توده بود. این حزب بسیار قدرتمند و متشکل بود و سازمان بسیار گسترده‌ای در تهران و همچنین تمامی ایالات و ولایات و کمیته‌های مختلفی مثل زنان، دانش آموزان، کارگران و حتی سازمان نظامی داشت. به علاوه نشریات متعددی نیز منتشر می‌کرد.

در آن زمان تقریبا تمامی جوانان و فعالان سیاسی، روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، چهره‌های شاخص و اغلب زندانیان سیاسی دوران رضاشاه جذب حزب توده شده بودند، چون این حزب شعارها و برنامه‌هایی برای احقاق حقوق مردم به خصوص طبقات محروم و زحمتکش داشت که بسیاری را جذب می‌کرد. یکی از این افراد جلال آل احمد بود. آل احمد نیز به همراه بسیاری دیگر از متفکران و روشنفکران با اهداف و آرمان‌هایی وارد این حزب شدند، اما بعد از مدتی فهمیدند بسیاری از آن آرمان‌ها در حزب توده وجود ندارد.

آل احمد چه آرمان‌هایی را دنبال می‌کرد که آنها را در حزب توده نیافت؟

افرادی مثل آل احمد علاوه بر اینکه در پی آزادی، احقاق حقوق مردم، پیشرفت و توسعه بودند، خواستار استقلال هم بودند و افراد وطن‌پرستی محسوب می‌شدند، اما حزب توده به هر حال حزبی وابسته به شوروی بود. البته باید به این موضوع تاکید کنم که تا به امروز هم پرونده اینکه آیا حزب توده به شوروی وابسته بود یا نه باز است. برخی معتقدند این حزب از آغاز وابسته به روس‌ها بود اما برخی دیگر معتقدند که حزب توده به عنوان حزبی کمونیست طرفدار شوروی بود و گرایش به آن داشت یا گفته می‌شود که وابستگی به تدریج اتفاق افتاد یا فقط بعضی رهبران به شوروی وابسته بودند. با وجود این گرایش به شوروی و رگه‌هایی از وابستگی مانند بسیاری از احزاب کمونیست در کشورهای دیگر در این حزب دیده می‌شد. حزب توده معتقد بود که حمایت از شوروی حمایت از تمامی رنجبران و کارگران جهان از جمله کارگران در ایران است. با این نگاه این حزب طرف شوروی را گرفت. حتی زمانی که ایران در جنگ جهانی دوم اشغال شده بود و نیروهای شوروی به همراه نیروهای دیگر در ایران حضور داشتند حزب توده از روس‌ها حمایت می‌کرد.

زمانی هم که روس‌ها خواهان واگذاری نفت شمال شدند اعضای حزب توده به نفع آنها تظاهراتی برگزار کردند و خواهان واگذاری امتیاز نفت شمال به روس‌ها شدند با این استدلال که شوروی همسایه ماست و این کار باعث ایجاد توازن قدرت با انگلیس در واگذاری نفت جنوب می‌شود. با وجود اینکه این طرح از سوی دولت، مجلس و بسیاری از گروه‌ها و افراد ناسیونالیست رد شده بود توده‌ای‌ها همچنان طرفدار آن بودند.

این اتفاقات و اتفاقات مشابه و برخی طرفداری‌های دیگر حزب از شوروی، در برخی از اعضا تردیدهایی را نسبت به ادامه فعالیت در حزب توده ایجاد و به تدریج این سوظن‌ها، نگرانی‌ها و اعتراض‌ها شدت پیدا کرد و نهایتا در سال 1326 تعداد بسیاری از اعضای حزب توده و حتی کسانی که در کادرهای بالای حزب بودند، از این حزب خارج شدند و اعلامیه انشعاب دادند. البته این افراد بیان کردند که به کمونیسم معتقد هستند اما وابستگی به شوروی و مواضع رهبران حزب را قبول ندارند و منشعب شدند. افرادی مثل خلیل ملکی، انور خامه‌ای، فریدون توللی، نادر نادرپور و جلال آل احمد به منشعبین حزب توده معروف شدند. البته تا مدتی تشکیلات و سازمان مشخصی ایجاد نکردند. بعد از مدتی دکتر مظفر بقایی که از چهره‌های فعال سیاسی و دارای سابقه و نفوذ در سیاست کشور بود حزبی تشکیل داد و گروه انشعابی از حزب توده با این حزب ائتلاف کردند و حزب زحمتکشان ملت ایران به وجود آمد. این حزب متشکل از بقایی، چهره‌های فعال سیاسی که اعضای حزب توده نبودند و گروه منشعبین از حزب توده بود.

چرا بعد از زحمتکشان جدا شد و نیروی سوم را ایجاد کرد. مطالعات تاریخی شما چه تحلیلی از این مساله دارند؟

طبیعی بود که این افراد نتوانند با هم کنار بیایند و در نتیجه این گروه از حزب زحمتکشان جدا شدند و فعالیت مستقل خود را ادامه دادند. البته تا مدتی هم خود را منشعبین از حزب زحمتکشان معرفی می‌کردند و برای تفکیک خود از آن حزب پس از ذکر عنوان حزب زحمتکشان، در پرانتز می‌نوشتند: نیروی سوم. فعالیت‌های این گروه نیز بیشتر جنبه فکری و فرهنگی داشت و در حوزه انتشار کتاب و روزنامه و... خلاصه می‌شد تا اینکه در دهه سی برخی از آنان جامعه سوسیالیست‌ها را تشکیل دادند. جلال آل احمد در این دوره کمتر در فعالیت‌های سیاسی و حزبی حضور یافت و بیشتر به شکل یک روشنفکر و نویسنده به کار نوشتن پرداخت.

البته تا سال 1348 که فوت کرد بیشترین احترام و ارادت را به خلیل ملکی داشت، اما ارتباط ارگانیک با جامعه سوسیالیست‌ها نداشت و حتی اگر فعالیت سیاسی هم داشت سازمان یافته و حزبی نبود. به این ترتیب می‌توان گفت اولین فعالیت حزبی جدی آل احمد حزب توده بود و بعد حزب زحمتکشان و سرانجام نیروی سوم. اما پس از کودتای 28 مرداد 1332 و زندانی شدن خلیل ملکی و دیگر فعالان سیاسی، آل احمد دیگر به فعالیت حزبی نپرداخت.

تاثیر جلال آل احمد در این احزاب بیشتر تئوریک است یا عملی و تشکیلاتی؟

برخلاف بسیاری از چهره‌های دیگر که عمدتا چهره‌های تشکیلاتی بودند و کار سازماندهی و رهبری حزب را برعهده داشتند؛ چهره‌ای مثل آل احمد بیشتر به فعالیت فکری و فرهنگی مشغول بود. در حزب توده آل احمد در کمیته مرکزی و جزو کادرهای تشکیلاتی نبود اما تا مدت‌ها در نشریات حزب توده مثل مردم قلم می‌زد و حتی سردبیری برخی از این نشریات را داشت.

آل احمد بعد از انشعاب و همراه شدن با خلیل ملکی نیز جلال آل احمد سردبیری نشریات زحمتکشان و نیروی سوم را برعهده داشت و مقاله می‌نوشت. به همین دلیل هم بود که چهره‌هایی که تشکیلاتی بودند. بعدها در جامعه سوسیالیست‌ها ادامه فعالیت دادند اما آل احمد بعد از آن کار حزبی را به طور کامل کنار گذاشت. تاثیر آل احمد به عنوان چهره‌ای تئوریک در این گروه‌ها بسیار زیاد بود زیرا او باسواد، زبان‌دان، تحصیل‌کرده و چهره شناخته شده و مطبوعاتی بود و در هر کدام از این احزاب یک وزنه محسوب می‌شد و با اینکه جزو کادر رهبری نبود، اما همیشه در این احزاب شناخته شده و شاخص بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها