شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰
محمودآبادی: تاریخ محل داستان‌سرایی‌ و کتابسازی‌ نیست/ اغلب نویسندگان غربی از منابع تاریخی نادرست سیراب می‌شوند

اصغر محمودآبادی، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان می‌گوید: تاریخ ایران باستان، تاریخی نیست که با توانمندی و ارزش‌گذاری نیروهای فکری بنا شده باشد چرا که بخشی از تاریخ ایران باستان را یونانیان نوشتند که خالی از غرض نبوده است. به همین دلیل برخی نویسندگان به رمانتیک کردن تاریخ می‌پردازند در حالی که تاریخ محل داستان‌سرایی‌ها و کتابسازی‌ها نیست.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- «مردم ایران دارای اطلاعات و دورنمایی از گذشته‌اند که با واقعیات تاریخی در تضاد است و بخشی از دلیل آن به این موضوع برمی‌گردد که متاسفانه ساسانیان تاریخ را فقط در زمینه‌های مذهب و ایدئولوژی نوشتند. تاریخ‌نگاری مربوط به ساسانیان بیشتر مبتنی بر اطلاعاتی است که خود نویسنده از راه تجربه شخصی به دست آورده است و شاید در ایران تنها دکتر «صادق ملک شهمیرزادی» پژوهشی علمی در این‌باره انجام داده باشد. بنابراین وقتی ما کتاب‌های تاریخی در این دوران نداشتیم، چه چیز را با چه چیزی مقایسه کنیم؟»

آنچه بازگو شد بخشی از سخنان محمودآبادی، عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و پژوهشگر تاریخ ایران باستان است که درباره کتابسازی در دوره تاریخ ایران باستان مطرح کرده است. در گفت و گو با کارشناسان و نویسندگان مختلف درباره سوژه «کتابسازی امروز یا کتابسوزی دیروز» اظهارنظرهای متفاوتی ارائه شده است. در این شماره، نظرات اصغر محمودآبادی،‌ بازتاب داده می‌شود.


آقای دکتر محمودآبادی با توجه به تخصص و اشراف شما بر دوره باستان، نظر شما درباره کتابسازی‌هایی که در دوران باستان صورت گرفته چیست؟

به عقیده بنده تاریخ ایران باستان، تاریخی نیست که با توانمندی و ارزش‌گذاری نیروهای فکری بنا شده باشد. بخشی از این تاریخ ما را یونانیان نوشته‌اند که خالی از غرض نیست و نگاه‌های متضاد مورخان یونانی قدیم واقع‌گرایانه نبوده است. برخی‌ نگاه‌های تاریخی آنها، رمانتیک و برخی پارادوکس‌ هستند و واقعیت این است که آنها نسبت به تاریخ ما نگاه مثبت، واقع گرایانه و نقادانه‌ای نداشته‌اند. به غیر از «توسیدید» (تاریخ‌نگار یونانی) که بنیان‌گذار تاریخ‌نویسی یونانیان بوده، بقیه نویسندگان یونانی هیچ حس و هماهنگی ملی، فرهنگی و ارزشی با ملت ما نداشتند و بالطبع، نویسندگان غربی امروز، براساس همین تفکرات نادرست سیراب می‌شوند. مثلا درباره دوره هخامنشیان، یونانیان نسبت به تاریخ‌نگاری ایرانیان کم‌ لطفی کردند و چنانچه در فیلم‌های هالیوودی هم مشهود است، اروپاییان به عنوان فرشته و ایرانی‌ها به عنوان هیولاهایی به نمایش در می‌آیند.

ما حتی درباره دوره ساسانیان و اشکانیان و پیش از آن مورخی نداریم و با اینکه ملتی بزرگ با تمدنی شکوهمند هستیم، تاریخ را به ثبت نرسانده‌ایم و جای بسی تاسف است. این در حالی است که بالاترین شکوه جهانی و معماری شگفت‌انگیز در تخت جمشید نهفته است؛ اثر بی‌همتا، هماهنگ و متفاوتی که هم گذشته و هم در حال موجود است، اما یک مورخ حاذق در ایران درباره این دوره نداشتیم. همچنین دوره اشکانیان ناشناخته‌‌ترین بخش تاریخ ایران است؛ قوم غیور و فرهیخته‌ای که در آن زمان، ایران را نجات دادند و افتخارات بسیاری آفریدند. کما اینکه در دوره ساسانیان هم وضع به همین منوال است، ما در دوران ساسانیان، حکومت ایدئولوژیک داریم. بدین معنا که در آن دوران به طور طبیعی به رشد اندیشه‌ای خاص در قالب سیاسی پرداخته شد؛ ساسانیان آیین زردشت را به ایرانیان تحمیل کردند. دولت ساسانیان‌، دولتی ایدئولوگ و نه مذهبی بود و همین ایدئولوژی آنها، خونریزی‌های وحشیانه‌ای را در ژوئن 451 در منطقه آواریر نزدیک به ایروان به بار آورد و ‌ارمنستان از ایران جدا شد و هزاران نفر کشته شدند.

اما مردم ایران دارای اطلاعات و دورنمایی از گذشته‌اند که با این واقعیات تاریخی در تضاد است و بخشی از دلیل آن به این موضوع برمی‌گردد که متاسفانه ساسانیان تاریخ را فقط در زمینه‌های مذهب و ایدئولوژی نوشتند. تاریخ‌نگاری مربوط به ساسانیان بیشتر مبتنی بر اطلاعاتی است که خود نویسنده از راه تجربه شخصی به دست آورده است و شاید در ایران تنها دکتر «صادق ملک شهمیرزادی» پژوهشی علمی در این‌باره انجام داده باشد. بنابراین وقتی ما کتاب‌های تاریخی در این دوران نداشتیم، چه چیز را با چه چیزی مقایسه کنیم؟ و پیداست که در نتیجه کتابسازی‌های بسیاری در این امر با دریایی از اطلاعات غلط صورت می‌گیرد. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که کتاب‌های تاریخی ما با سوال آغاز نمی‌شوند. مثلا در تاریخ ایران باستان، داریوش اروپا را محاصره و تحریم کرد و همچون ناپلئون زمان خود بود. اما ما در ایران ناباورانه با موضعی سیاسی به این مطالب می‌پردازیم. در کتاب‌ها به ریشه این کار که چرا داریوش، اروپا را محاصره کرد پاسخی داده نمی‌شود. نخستین سوال باید این باشد که چرا چنین کاری در زمان داریوش صورت گرفت؟ از این رو، تا سوالی در کتاب‌های تاریخی ما ایجاد نشود و پژوهشگران «روشمندانه» درصدد پاسخگویی آنها بر نیایند، راهی برای برون رفت از این مشکل‌ها نیست.

درباره تاریخ‌نگاری امروز ایران چه نظری دارید؟

ما در تاریخ‌نگاری ضعیفیم. امروزه کتاب‌های تاریخی ما بسیار کم است، یا تقلیدند یا ترجمه یا کورکورانه تاریخ را به نگارش در آورده‌اند. ما هنوز در کتاب‌هایمان به این نکته واقف نیستیم که نظریه‌پردازی تاریخی چیست؟ و هنوز این مساله در کتاب‌هایمان مطرح نیست. علاوه بر این، پرواضح است که در تاریخ‌نگاری ما ایرانیان ضعف‌های اساسی وجود دارد و قلم‌های فکری جدیدی که با واقعیت‌های تاریخی هماهنگ باشند، به گردش درنیامده‌اند.

با توضیحاتی که شما از تحریفات تاریخی دوران باستان گفتید، این کتابسازی‌ها چه تاثیری بر مخاطبان و به‌ویژه مخاطبان حرفه‌ای می‌گذارد؟

مخاطبان حرفه‌ای کسانی ‌هستند که اهل کتابند و مسلما به صورت صرف و مطلق کتاب می‌خوانند و آموزش تاریخی می‌بینند. از این‌رو، آنها خیلی صدمه‌ای در این زمینه نمی‌بینند. اما کسانی که اهل تاریخ نیستند و فقط از خواندن تاریخ لذت می‌برند و به آن به عنوان یک پدیده رومانتیسمی نگاه می‌کنند، لطمه‌های زیادی متحمل می‌شوند. واقعیت این است که مخاطبان ما بیشتر به رمان علاقه دارند تا به تاریخ. و عده‌ای هم از این فرصت استفاده می‌کنند و به رمانتیک کردن تاریخ می‌پردازند. در حالی‌که تاریخ محل داستان‌سرایی‌ها و کتابسازی‌ها نیست و مجموعه‌ای حقایق و رخدادهایی است که باید محقق در صدد کشف معمولی روابط آن شرایط باشد و واقعیت‌ها را از دل زمان بیرون بکشد. 

تاریخ به ریشه انسان‌ها و به آینده آن‌ها مربوط است و وظیفه بزرگ تاریخ، بیداری ذهن انسان‌هاست و رسالت یک مورخ در آن است که از نگاه‌های ارزشی و ایدئولوژیکی دوری کند. در این حوزه، عبدالحسین زرین‌کوب محقق بی‌نظیری است که به معنای واقعی تاریخ‌نگار بود و ما به غیر از وی، کسی را در ایران نداریم. در نتیجه این نیاز شدیدا احساس می‌شود که باید دنبال تربیت مردان تاریخی رفت. ما در حال تربیت دانشجویانی هستیم که از قِبَل استادانی فارغ‌التحصیل می‌شوند که حتی تجربه تدریسی خوبی هم ندارند. ما در طول دهه 40 و 50 چندین محقق جهانی و توانمند تربیت کردیم. اما اکنون در سطح جهانی ما تاریخ‌نگار خبره‌ای نداریم. چنانکه پیداست چنین ضعف‌های اساسی در ایران وجود دارد. بنابراین طبیعی است که این نوع موقعیت خاص باعث ایجاد چنین کتابسازی‌هایی می‌شود.

راهکار شما برای این حل این معضل چیست؟

نخستین راهکار باید این باشد که استادان با تجربه، اهل قلم، اهل اندیشه و جامعه علمی دلسوز ما طرد نشوند. باید این افراد را در هر نهادی جمع و از تجربه آن‌ها استفاده کرد تا میراث زیبا و توانمندی را برای جوانان به جای گذارند و از این گنجینه نایاب استفاده کنند. به عنوان مثال، جای تعجب دارد که دکتر باستانی پاریزی تا آخرین لحظات عمر خود تدریس می‌کرد. در حالی‌که باید از او استفاده می‌شد و وی در جلساتی به نسل جوان روش تدریس را در انتقال علوم تاریخی آموزش می‌داد. ارتقا و توانمندی علوم در کتاب‌های علوم انسانی و تاریخ یکی دیگر از این راهکارهاست. از سوی دیگر، امروزه دانشجو و استاد برای نفس علم نمی‌نویسد بلکه به دلیل شهرت، ‌قدرت و ارتقا تالیفاتی صورت می‌دهد. در حالی‌که این تفکر باید از جامعه علمی جدا شود و محققان باید با هدف مقدس تحقیق به دنبال تالیف باشند نه چیز دیگر.

درباره اصغر محمودآبادی:

دکتر اصغر محمودآبادی، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان و حوزه تخصص وی تاریخ ایران باستان و تاریخ اسلام در سده‌های نخستین اسلامی است. وی در زمینه تاریخ ایران باستان چندین کتاب و مقاله به رشته تحریر درآورده است.

«ام‍پ‍راطوری‌ س‍اس‍ان‍ی‍ان‌ در گزارش‌های ت‍اری‍خ‍ی‌ اس‍لام‍ی‌ و غ‍رب‍ی»، «تاریخ ایران در عهد ساسانیان»‏‫، «ت‍اری‍خ‌ ف‍ره‍ن‍گ‌ و س‍ی‍اس‍ت‌ در ای‍ران‌ ب‍اس‍ت‍ان‌ (دف‍ت‍ر پ‍اری‍ن‍ه‌): (پ‍ژوه‍ش‌ه‍ای‍ی‌ در ت‍اری‍خ‌، ف‍ره‍ن‍گ‌ و س‍ی‍اس‍ت‌ ای‍ران‌ ب‍اس‍ت‍ان‌)»، «دی‍پ‍ل‍م‍اس‍ی‌ ه‍خ‍ام‍ن‍ش‍ی‌ از م‍ارات‍ن‌ ت‍ا گ‍ران‍ی‍ک‌ (۴۹۰ق‌. م‌. ت‍ا ۳۳۵ق‌. م‌.) و یونانیان و ایرانیان»، «ساختار مثلث یونانیان، اشکانیان و رومیان در ایران زمین»، «فرایند اقتدار امپراتوری هخامنشی و تحول تاریخ‌نگاری در یونان باستان» برخی از کتاب‌های وی را تشکیل می‌دهند.

* در این باره بخوانید:

رضا مرادی غیاث‌آبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازی‌های تاریخ باستان مشهود است

شروین وکیلی: کتابسازی‌های تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست

عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ می‌بازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است


داریوش احمدی: بیشترین شمار کتابسازی‌ها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد

کلثوم غضنفری: بزرگنمایی یا تخریب شخصیت‌های تاریخ باستانی ایران به کتابسازی منجر می‌شود

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها