پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
درس‌آموزه‌های یوسا برای نقدنویسان

یوسا بر رمان «عیش مدام» نگاهی ارائه کرده است به تمامی زیر پوستی، همچون جراحی حاذق و سخت گیر در کنکاو کنش‌های میلیمتری خون در رگ‌های بیماری درگیر تب وتاب، گویی انگار همزمان دارد روح و روان و جسم بیمار را زیر میکروسکوپ جراحی‌اش نمونه‌برداری می‌کند.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمد صابری، پژوهشگر و منتقد ادبی: «عیش مدام» عنوان کتابی از ماریو بارگاس یوسا، نویسنده و منتقد شهیر پرتغالی در باره رمان اعجاب انگیز «مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر است.

نگاه تیزبینانه و همیشه منتقد یوسا اما بر این شاهکار جهانی با تمام نقد و نظرهای او متمایزست، درنگ و مروری یکسره تحسین آمیز همراه با کشف لایه‌های زیرین معنایی مادام بواری، نکته ای قابل تعمق!

یوسا بر این رمان نگاهی ارائه کرده است به تمامی زیر پوستی، همچون جراحی حاذق و سخت‌گیر در کنکاو کنش‌های میلیمتری خون در رگ‌های بیماری درگیر تب وتاب، گویی انگار همزمان دارد روح و روان و جسم بیمار را زیر میکروسکوپ جراحی‌اش نمونه برداری می کند، نکته های قابل و غیر قابل اعتنا را یادداشت و پس از آن برای تک تک شان راهکار می‌یابد.

یوسا در عیش مدام در بدو امر با این پرسش‌ها مواجه است: چرا بواری نمی‌تواند مثل دیگر زنان هم روزگارش روزگار از سر بگذاراند؟ چرا مدام در جوش وخروش است؟ چرا از زندگی زناشویی اش سیراب نیست؟ چرا کتاب می‌خواند؟ چرا ماجراجوست؟ چرا شعور معاش ندارد؟ چرا مقهور مردان زندگی اش می شود؟ حجم توقعات او از مردان زندگی اش بر مبنای کدام خصیصه ذانی‌اش است وهزار ویک چرای دیگر.

یوسا صد البته برای تک تک این پرسش‌ها پاسخ هایی مبسوط و مستدل دارد و همچنان در کنار این پرسش وپاسخ‌ها به لایه هایی از ذهن اما بوواری اشاره می کند که اگر فلوبر در قید حیات بود بی‌تردید از این نکته‌سنجی شگفت زده می‌شد.

از گفتنی‌های مهم دیگر در این باب توجه جدی یوسا به شخص نویسنده است، اینکه فلوبر در زمانه‌ای از خرافات وتوهمات وتعصاب ریشه دار مردمانی به شدت سنت زده میانه‌های قرن نوزدهم وعقاید کاتولیکی مردمان و حکمرانی سیطره دار کلیسا بر زندگانی مردمان می‌زیسته و ترس از قضاوت مدام و مدوام همراهش بوده، شکی نیست، یادمان باشد در هر حال آن اتفاق بزرگ افتاد و پس از چاپ کتاب فلوبر به دادگاه به دلیل تریج بی بند وباری! فراخوانده شد وشاید اگر خودکشی اما بوواری در پایان کتاب نبود چه بسا می‌بایست چند سالی را در حبس وبند می‌ماند.

نگاه چند جانبه یوسا به مادام بوواری، فراتر از نگاه نویسنده ای ست که خود از صاحب قلمان جدی و قابل قبول جامعه ی جهانی ادبیات است، نگاهی نه پدرخوانده وار و نه دوستانه و همدردوار! نگاه یوسا فوق بشری ست شاید. «کالسکه دوباره به راه افتاد، از دروازه بیرون زد…با نواختی آرام پیش می‌رفت…در کنار رود پیش می‌رفت.... به جلو جست زد.... بی هدف می‌رفت»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین