سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بشیر علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی: شنبههای خیامی این هفته به برجستهترین کلیدواژه رباعی خیام اختصاص دارد. بدیهی است یکی از کلیدواژههای اصلی رباعیات خیام، ناپایداری دنیاست که تأکید میکند هر کسی در هر مقامی که باشد، سرانجامش مرگ است. معمولاً وقتی خیام به دنبال این مفهوم است، از کلیدواژههایی مانند کوزه و آبخور و کاسه می صحبت به میان میآورد.
از جملۀ این رباعیات، رباعی «این کوزه که آبخواره مزدوری است / از دیده شاهی و دلِ دستوری است / هر کاسه مَی که بر کف مخموری است / از عارض مستی و لبِ مستوری است» است که در وزن اصلی رباعی (مفعول مفاعیل مفاعیل فعل) است و از جمله رباعیات اصیل منسوب به خیام است. این رباعی در منبع مجموعه رائف ۶۹۰ هجری قمری و نزهه المجالس سده هفتم هجری قمری و مجموعه طربخانه ۸۶۷ هجری قمری آمده است. در کتاب وزین «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» نوشته استاد سیدعلی میرافضلی نیز همین منابع ذکر شده است و در این کتاب مجموعه رائف را منبع اصلی و نزههالمجالس را منبع کمکی و مجموعه طربخانه را در زمرۀ مجموعهها، معرفی کرده است.
خود وی در صفحه ۱۶۲ کتاب خود تبیین کرده که منظور از منابع اصلی، شامل منابع کهنی است که رباعی به نام حکیم عمر خیام ثبت شده است و منابع کمکی، آن منابع کهنی هستند که رباعی منسوب به خیام در آنها، بدون ذکر نام گوینده آمده است.
رباعی مذکور، تنها در یک منبع قدیمی، مجموعۀ رائف که در ۶۹۰ کتابت شده و صراحتاً به اسم خیام دیده میشود (همان: ۱۷۴). مفهوم این رباعی که ناپایداری دنیا را نشان میدهد، در دیگر رباعیات خیام هم دیده میشود. مفهومی که در این رباعی موضوع ناپایداری جهان و نابودی همه انسانها از شاه و وزیر گرفته تا مست و مستوره به تصویر کشیده شده است. این موضوع در اغلب رباعیات خیام مورد توجه بوده و میتوان آن را یکی از ویژگیهای رباعیات اصیل او به شمار آورد. همین موضوع به گونۀ دیگر در شعر حافظ هم دیده میشود:
«به هست و نیست مَرَنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستی است سرانجامِ هر کمال که هست
به بال و پَر مَرو از رَه که تیرِ پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست»
خود خیام نیز در رباعیات دیگری همین مفهوم را به گونهای دیگر هم میآورد:
«خاکی که به زیر پای هر نادانیست
کفّ صنمیّ و چهرۀ جانانیست
هر خشت که بر کنگرۀ ایوانیست
انگشت وزیر یا سر سلطانیست»
واژههای بهکاررفته در مصرعهای اول با نامهای بهکاررفته در مصرعهای دومِ متقابل، میتواند ایجادکننده نوعی ارتباط معنوی باشد. در مصرع نخست از آب صحبت شده و در مصرع دوم از اشکی از دیده شاه و دستور است. در مصرع سوم از می صحبت شده و در مصرع چهارم از عارض مست و لب مستور.
این رباعی به صورت زیر نیز گزارش داده شده است:
«این کوزه که آبخوارۀ مزدوری است
از دیدۀ شاهیست و دلِ دستوری است
هر کاسۀ مَی که بر کف مخموری است
از عارض مستی و لبِ مستوری است»
به نظر میرسد که این رباعی که در مصراع دوم آن، دو فعل بهکار رفته است به نسبت رباعی اول دارای استناد کمتری است؛ زیرا که همه مصراعها دارای یک فعل است و احتمال دارد که شاعر همین یک فعل را در هر مصراع در ذهن داشته است یا دستِ کم در ساختار ذوق ادبی خود قرار داده است.
نظرات