زاهدی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در خصوص گلایه های برخی از اهالی فرهنگ برای سیاه نمایی از جنگ تحمیلی گفت: ما جنگی داشتیم که در آن دفاع کردیم. هر جنگی به لحاظ دفاع و هجوم، ارزشها و ضدارزشهایی را با خودش به وجود می آورد. اگر نویسندگانی در هر کشوری به آن ارزشها حمله کنند، به نوعی میشود سیاهنمایی.
وی در ادامه افزود: جنگ ما از آنجا که جنگ دفاعی بود و ما از تمامیت ارضی خودمان دفاع کردیم و حداقل ارزشش دفاع از خاک بوده. اگر به لانه یک پرنده هم تعرض کنید، او در صورتی که بتواند، دفاع میکند. کف مقاومت ما دفاع از خاک بود. اگر کسی علیه جنگ ما صحبت کند و اعتراض میکند و معتقد است که جنگ خوب نبوده، سیاهنمایی است.
این روزنامه نگار در توضیح این نوع نگاه گفت: آقای سرهنگی جمله خوبی دارد و میگوید که وقتی نویسندگانی علیه این جنگ مینویسند، پیام ما به مردم این است که اگر در آینده کسی به کشور شما حمله کرد، از وطنتان دفاع نکنید. معتقدم با گذشت دو دهه از پایان و سه دهه از شروع جنگمان، کشورهایی که علیه ما سلاح میفروختند و دشمن ما را تجهیز کردند به این نتیجه رسیدند تا آن دیکتاتور را اعدام کنند. پس این موضوع نشان میدهد که ما در جنگ ناحق نبودهایم و کمتر از نیم قرن، معلوم شد که ما علیه چه آدم جانیای میجنگیدیم که حامیانش او را دستگیر و محاکمه کردند.
وی در عین حال در خصوص بیان واقعیات جنگ گفت: ممکن است برخی از رزمندگانمان و فرماندهانمان در جنگ ترسیده باشند و تصمیم غلطی گرفته یا عملیاتی را بد فرماندهی کرده باشند؛ گفتن این واقعیتها در ادبیات اشکالی ندارد. وظیفه رماننویس هم نوشتن تاریخ نیست که یک روز به او بگوییم تو داری واقعیت را تحریف میکنی و یک روز دیگر به او بگوییم کارت را درست انجام دادهای. وظیفه رماننویس این است که اتفاقات کشور را از نگاه خودش روایت کند. ما نمیتوانیم به نویسندهای بگوییم چگونه ببین. نویسندهای ممکن است صرفا زشتیهای جنگ را ببیند. نمیتوانیم به او بگوییم چرا اینگونه به جنگ نگاه میکنی اما میتوانیم بگوییم آنچه تو دیدی روی خوب جنگ نبود.
وی در همین زمینه تاکید کرد: در جنگ رزمندگانی را داشتیم که خیانت کردند و به سمت دشمن رفتند و اطلاعات جنگ را نیز در اختیار آنها قرار دادند. نویسندهای ممکن است این موضوع را بنویسد اما اگر برایند داستانش، این باشد که چنین آدمی کار خوبی کرده باشد، بد است. ممکن است نویسندهای خیانت فرمانده یا سربازی را بیان کند که باعث شد دو هزار شهید بدهیم اما اگر برآیند داستان این شد که چنین کاری خیانت به کشور است، کار درستی را انجام داده است.
عضو شورای سیاستگذاری جشنواره کتاب سال شهید غنی پور اضافه کرد: در برخی از فیلمهای امریکایی میبینید که حتی خیانت را تا بالاترین مقامات کشوری و نظامیشان نشان میدهند اما آخر سر یک امریکایی وطن دوست کارها را درست میکند و دست همه رو میشود. حتی ممکن است فیلمساز در آخر داستان این را بگوید که چنین آدمی هنوز جانش در خطر است. فیلمساز میخواهد به شما بگوید که من طرفدار او هستم.
وی افزود: ممکن است سربازی قهرمان قصهات باشد که ضد قهرمان است و خائن بوده. هیچ جای دنیا به خائنها جایزه نمیدهند. شما رمانت را در مورد زشتی جنگ بنویس اما آخرش نباید بگویی که فلان کار اشتباه، درست است. هنگامی که «جنگ و صلح» تولستوی را میخوانید، خیلی جاها به دشمن امتیاز میدهد و دشمن را قوی نشان میدهد و به خواننده میگوید که او در بسیاری مقاطع تدبیر دارد و پیش میآید ولی برایند «جنگ و صلح» این است که سربازان روسی بدلش را میزنند و تدبیرشان بیشتر است و بالاخره پیروز میشوند. پس برآیند مهم است.
زاهدی همچنین تصریح کرد: به عنوان نویسنده معتقدم نمیتوان کسانی را که میگویند باید حقایق و خیانتها را بنویسیم، محاکمه کرد. بچههای جنگ بارها دیدهاند که سربازی ترسیده و خودش را به مصدومیت و مجروحیت زده و به پشت جبههها رفته. اینها وجود دارد اما اگر نویسندهای رمان نوشت و گفت این کار خوبی کرده که نجنگیده، غلط است.
این نویسنده و منتقد ادبی در خصوص سفارشی نویسی نیز گفت: من با سفارشی نویسی موافقم. بسیاری از مترجمان برای ترجمه آثار سفارش میگیرند. ناشران هم مشاوران دقیقی دارند و شاهکارهای جهان را میشناسند. عیب این کار چیست؟ یا مترجم باید خودش آثار درخشان نویسندگان جهان را بشناسد یا ناشر به او پیشنهاد کند. در حوزه جنگ ناشری به نویسندهای سفارش میدهد و میگوید که به طور مثال میخواهد در این اثر نقش مردم خرمشهر را در جنگ برجسته کنید. حتی ممکن است بگوید من دو میلیون هم به تو پول میدهم تا تحقیقات را انجام دهی و در واقع آن نویسنده را به مدت یک سال به استخدام خودش درمیآورد. این کار اشکالی ندارد اما اگر به نویسنده بگوید فلان چیز را بنویس و فلان چیز را ننویس، اشتباه است. اگر ما در جامعهمان به رشدی برسیم که ناشران نیازهای جامعه را بدانند، خیلی خوب است. سالها پیش درباره نمایشگاه کتاب حرفی زدم و گفتم نمایشگاه کتاب برای ما فروشگاه کتاب است. همچنان اعتقاد دارم در دیگر نقاط دنیا، نمایشگاه کتاب محل سفارش گرفتن و سفارش دادن و بررسی آثار توسط نویسنده، مترجم و ناشر است. به طور مثال شما داستانهای کوتاه خوبی درباره محیط زیست یا فضاهای تخیلی مینویسید. در نمایشگاه ناشران خود را پیدا میکنید یا آنها شما را میشناسند و از شما دعوت میکنند تا با آنها همکاری داشته باشید.
وی اضافه کرد: آنها سفارش میدهند که به طور مثال موضوع زیست محیطی در دریاچه ارومیه چنین است و میخواهیم شما در این حوزه برای ما کاری انجام دهید و سال دیگر آثاری در این باره منتشر کنیم. کار نمایشگاه همین است. سفارشی نویسی هیچ اشکالی ندارد. نویسنده بزرگی مانند داستایوسکی چند رمانش را مانند «قماربار» از خلال تجربههای خودش نوشته. او در قمار میباخت و همانها را تبدیل به داستان میکرد. او بعضی وقتها پیشپرداخت قردادهایش را قبل از نوشتن کتابهایش در قمار خرج میکرد. ما سفارش گرفتن را پذیرفتهایم اما در عین حال مقابلش جبهه میگیریم. سفارشی نویسی به این معنا که تخیل و آزادی قلم نویسنده در اخیار ناشر باشد و ناشر بگوید فلان چیز خوب نیست، درباهاش ننویس یا فلان موضوع را مطرح کن و بخواهد مدام در کار نویسنده دخالت کند، شیوه درستی نیست.
وی تاکید کرد: سفارش ناشران به نویسندگان هیچ ایرادی ندارد به شرطی که آزادی نویسنده مختل نشود. نویسنده باید در ابتدا از ناشر بپرسد که چه چیزی میخواهد و بعد در آن باره اطلاعات جمع میکند. نویسنده با رویکرد آن نهاد دولتی کتابش را مینویسد اما دیدگاه خودش را دارد. اگر نویسندهای کار غلط شهرداری را به نفع شهرداری در اثری تحریف کند، غلط است. اما چه عیبی دارد که لشکر عاشورای تبریز وقتی میبیند اطلاعات خوبی دارد، با یک دو نویسنده قرارداد میبندد تا رمانی در این باره داشته باشد. اگر آزادی نویسنده گرفته شود، این کار ایراد دارد. همه جای دنیا حوزه هنر با کمک نهادهای خصوصی و دولتی رشد میکند. باید کمک کنیم نهادهایی که میتواند بخشی از وظایفشان کمک کردن به ادبیات باشد، بودجهشان را صرف ادبیات هم بکنند. باید در عوض بگوییم شما در کار نویسنده فضولی نکنید اما مشاور نویسنده داشته باشید و کارهایتان را به آنها بسپارید.
پیشینه این سوژه در خبرگزاری کتاب:
گفتوگوی محمدقاسم فروغی جهرمی و اکبر خلیلی را در این باره بخوانید
نظر شما