نگاهی به کتاب «سبک زندگی به روایت انقلاب اسلامی»
سبک زندگی اسلامی در ایران، پس از عصر صفویه کمرنگ شد
بعد از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به دنبال ترویج سبک زندگی غربی نبود، اما بخشهایی از حاکمیت ناخواسته این کار را کردند. در این دوره رسانههای نوینی که خود غربیها با همین هدف راه انداخته بودند وارد میدان شدند. بعد از آن هم رسانههایی مانند ماهواره و فضای مجازی به رسانههای قبلی اضافه شدند.
عناوین مطرح شده در کتاب هشت قسمت را تحت پوشش دارند: " سبک زندگی دینی و سبک زندگی غربی"، "سبک زندگی آمریکایی در تقابل با سبک زندگی دینی"، دین به مثابه سبک زندگی"، "سبک زندگی دینی و دین برای زندگی"، "سبک زندگی دینی و معاش"، "سبک زندگی جهادی"، "رسانهها و سبک زندگی" و "زندگی جهادی". در این هشت قسمت، نویسنده سعی کرده است تا سبک زندگی دینی بر اساس دیدگاههای انقلاب اسلامی ایران را تبیین کند.
اولین قدم در شناخت این سبک از زندگی، تعریف مفهوم "سبک زندگی" به طور کلی است. حکومتها در طول تاریخ با ایدئولوژیهای مختلفی که داشتهاند، سبکهای متفاوتی را نیز برای زندگی مردم جامعه ساختهاند. دوران حکومت کلیسا در اروپا و شیوه زندگی حاصل از آن دستاوردی جز جنگ و خونریزی و بدبختی به همراه نداشت. به همین دلیل ضرورت ایجاد تغییر، رنسانس و دوره نوزایی را بهوجود آورد. اما نویسنده این نوزایی و سبک زندگی حاصل از آن را برای بشر مفید نمیبیند. رنسانس در نهایت به اومانیسم ختم شد؛ شیوه تفکری که خداوند در آن نقشی ندارد و انسان جانشین او شده است، در حالی که انسان باید خلیفهالله باشد.
سبک زندگی، به نوعی عیار و شیوه زندگی استاندارد را بنیاد میگذارد و تعریف میکند. رفتار برخلاف این استانداردها، ناهنجاری اجتماعی تلقی میشود. اما این روش درستی نیست، چراکه استانداردهای زندگی سیالاند و متنوع. ممکن است آدمها همیشه از یک چیز لذت نبرند. در500 سال گذشته، غربیها با نوع تفکر خود بر جهان غالب شدند. این غلبه فقط با ابزار سیاسی و نظامی میسر نشده است، بلکه آنها سبک زندگی خود را که برتر و بهترین سبک میدانند، در بعد جهانی با رسانه و ابزارهای دیگر ترویج و توسعه دادند. همین امر موجب شده است که آنها نظم نوین جهانی را شکل دهند؛ پدیدهای که از آن بهعنوان جهانیسازی و نه جهانیشدن نام میبرند. جهانیسازی چیزی نیست جز رنگ زدن همه دنیا با یک قلممو. اگر جهانیان توافق کنند که چه رنگی باشند، اسم این همرنگی جهانیشدن میشود ولی منظور از این فرایند، غربیسازی یا امریکاییسازی است. برای تنندادن به این سبک زندگی که غرب تعریف میکند چه میتوان کرد؟ بخشی از آن فقه و اخلاق دینی ماست. یکی از گامهای اصلی سبک زندگی استانداردسازی است. سبک زندگی عمومیت دارد. نوع زندگی فرد سلیقه خود اوست. سبک زندگی منجر به عمل میشود. در سبک زندگی، رایجسازی، عمومیسازی و مد از اصول است. اینکه همه یک شکل باشند. یعنی استدلال اهمیتی ندارد، درست و غلط معنا ندارد، آنچه مهم است رنج کمتر و لذت بیشتر است.
حال ببینیم قصه در اسلام چگونه است. برای اسلام انتخابهای لحظهای آدمها ارزش دارد. اگر همه به طرفی رفتند و تو هم رفتی، ارزشمند نیستی؛ عملی مورد رضایت خداوند است که آگاهانه باشد. پیامبر اسلام میگوید: دین آوردم و قرار نیست کسی را مجبور کنم. نه اینکه زورم نمیرسد، نه، اصلاٌ قرار نیست چنین باشد. سبک زندگی بر مبنای دینی پییچیده نیست، چون دنیا گذرگاه است. گذرگاهی که در آن خیلی وقت ندارید. در حالیکه سبک زندگی غربی دریایی است که تمام نمیشود. سبک زندگی دینی با توجه به همه ابعاد زندگی انسان تعریف میشود. این یعنی ما بتوانیم به جامعه بگوییم و بقبولانیم که دین برای همه بشریت و همه انسانها در همه دورانها و برای همه بخشهای زندگی برنامه دارد و هیچ بخشی از زندگی انسان نیست که دین به آن توجه نکرده باشد.
سبک زندگی جهادی، مفهومی که محور این کتاب است و نویسنده برای تببین آن میکوشد، ذیل هفتمین عنوان کتاب مورد واکاوی قرار گرفته است. در اینجا نگاه دین به زندگی جهادی مطرح میشود؛ دین میگوید جهادی زیستن یک شیوه در کنار دهها شیوه رایج نیست، بلکه تنها شیوه مورد پذیرش دین، جهادی زیستن است. جهاد به معنی جنگ نیست و این تعبیر غلطی است. جنگ واژه قتال دارد. جهاد بیشتر به معنی تلاش مفید است که میتواند در هر عرصهای اتفاق بیفتد. زندگی جهادی آن است که فرد در هر ثانیه از عمرش کار مفیدی انجام دهد که علاوه بر منفعت شخصی خودش، منافع عمومی جامعه را هم به دنبال داشته باشد. این شیوه زندگی هیچ وقت تعطیلبردار نیست، با هیچ مانعی متوقف نمیشود و با همان امکاناتی که در دسترس است انجام میشود. زندگیای که در آن منتظر امکانات بنشینیم و اگر شرایط مهیا بود کاری انجام دهیم، جهادی نیست و ارزشی ندارد.
آخرین بخش کتاب درباره نقش رسانهها و القای سبک زندگی توسط آنهاست. نویسنده معتقد است آخرین دورهای که سبک زندگی استاندارد ایرانی-اسلامی در ایران وجود داشته، عصر صفویه بوده و بعد از این دوره شاهد هستیم که این الگوی زندگی شاهد ریزشهایی بوده. هرچه ارتباط با تمدن غرب بیشتر میشود، از این سبک زندگی فاصله میگیریم. در دوران قاجار و پهلوی، گسترش سفرهای ایرانیان به اروپا به عنوان سرفصلی بود که در ترویج سبک زندگی غربی در ایران موثر بود؛ چون این افراد نخبگان و گروههای مرجع بودند.
بعد از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به دنبال ترویج سبک زندگی غربی نبود، اما بخشهایی از حاکمیت ناخواسته این کار را کردند. در این دوره رسانههای نوینی که خود غربیها با همین هدف راه انداخته بودند وارد میدان شدند. بعد از آن هم رسانههایی مانند ماهواره و فضای مجازی به رسانههای قبلی اضافه شدند. کاری که هماکنون باید انجام دهیم تا سبک زندگی جهادی داشته باشیم این است که نخبگان دینی و علمای برجسته دینی وارد عمل شوند و سبک زندگی مورد نظر دین را از متون اصلی دینی استخراج و ارائه کنند. در مرحله دوم باید نخبگان ردهدومی باشند که این متون را برای مردم قابل استفاده و کاربردی کنند. اینها می تواند در قالب داستان، رمان، فیلم، گزارش روزنامه و برنامه تلویزیونی به دست مردم برسد. جامعه برای اینکه بتواند سبک زندگی دینی را عملیاتی کند نیاز به دو عنصر دارد: الگو و متن. در حال حاضر رسانههای نوین خیلی روی ما تاثیر دارند چراکه ما چیزی برای عرضه نداریم. نسل امروز ما که شیفته زندگی غربی است، اگر سبک زندگی دینی به او ارائه شود و در کنارش الگویی قرار بگیرد، به سمت آن جذب خواهد شد.
نشر معارف، کتاب سبک زندگی به روایت انقلاب اسلامی را در 112 صفحه با تیراژ 2000 نسخه منتشر کرده است. این کتاب 3000 تومان قیمت دارد.
نظر شما