واقعه کربلا به روایت کتاب ها/ 1
اختلاف روایت منابع و مقاتل درباره شهادت ابوالفضل(ع)/ چرا نام 2 عباس در کتاب های تاریخ کربلا وجود دارد؟
کتب «ناسخ» و «مقتل خوارزمی» چنین روایت کرده اند که بعد از شهادت حضرت عبّاس، علی اکبر (علیهماالسلام ) شهید شد و او آخرین شهید است.
در کتاب ناسخ، ج2، ص341 آمده: از پسرهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) دو تن عبّاس نام بود: یکی را عبّاس الاکبر(علیه السلام) و دیگر را عبّاس الاصغر(علیه السلام) می نامیدند.
احتمال دارد که عبّاس الاصغر(علیه السلام) در شب عاشورا شهید شده باشد و عبّاس الاکبر(علیه السلام) در روز عاشورا.
عبّاس الاصغر(علیه السلام) نیز در شب عاشورا به طلب آب شتافت و به سعادت شهادت رسید. پس آن کس که می گوید: عبّاس(علیه السلام) اول شهید است، یعنی عبّاس الاصغر(علیه السلام) و آنکه می گوید عبّاس(علیه السلام) در روز عاشورا شهید شده است، یعنی عبّاس الاکبر(علیه السلام).
در کتاب معالی السبطین، ج1، ص274، از مرحوم دربندی قدس سره نقل شده است که امام حسین (علیه السلام) آمد بر بالین برادر و خواست او را به خیمه ها ببرد، عبّاس(علیه السلام) چشم خود باز کرد و عرض کرد: برادر چه می خواهی بکنی؟ فرمود: می خواهم تو را به خیمه ببرم، عرض کرد: شما را به جدّت رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) قسم می دهم که این کار را مکن.
فرمود: چرا؟ عرض کرد: من به سکینه وعده آب داده ام و نتوانستم به وعده خود عمل کنم، لذا خجالت می کشم، تا آنجا که فرمود: پس امام حسین علیه السلام برادر را به جای خود گذاشت و به طرف خیمه روان شد و اشک چشمان مبارک را با آستین پاک می کرد.
وقتی چون سکینه(علیهاالسلام) پدر را به آن حال دید، نزدیک آمد و عرض کرد: ای پدر! آیا خبری از عمویم عبّاس(علیه السلام) داری؟ به من وعده آب داده و آمدنش طولانی شده و هیچ وقت خُلف وعده نمی کرد. آیا آب خورد و ما را فراموش کرد یا با دشمنان می جنگد؟
امام حسین(علیه السلام) در این وقت گریه کرد و فرمود: دخترم! عمویت کشته شد و روحش به بهشت پرواز کرد. وقتی زینب(علیهاالسلام) شنید عبّاس(علیه السلام) کشته شد، فریاد زد و فرمود:
وا أخاه، واعبّاساه، واقِلّة ناصِراه، واضیعَتاه مِن بَعدِک.
در کتاب رمز المصیبة فی مقتل من قال انا قتیل العبرة: ج2، ص222 آمده است:
فقال الحُسین(علیه السلام): إی واللّه من بعدِهِ واضیعَتاه، واانقطاع ظهراه وأنشأ یقول:
یا أخی یا نُور عَینی یا شقیقی
فَلِی قد کنتَ کالرُّکنِ الوَثیقِ
أیا ابن أبی نصحتَ أخاک حتّی
سَقاک اللّه کأساً مِن رحیقِ
أیا قمراً منُیراً کنت عَونی
عَلی کلِّ النوائِبِ فِی المضیقِ
فبعدُک لاتطیب لنا حیوة
سَنَجمع فی الغداة عَلی الحقیقِ
الا للّه شکوائی وَصَبری
وَما القاهُ مِن ظَمأً وَضیق.
یعنی: ای برادرم! ای نور چشمم! تو برای من پشتیبان محکمی بودی، ای پسر پدرم! برادرت را نصیحت کردی تا وقتی که خداوند تو را به کاسه شراب خالص بی غش، سیرابت کرد، ای ماه نور دهنده من! تو در تمام گرفتاریها کمک من بودی، پس بعد از تو زندگی خوش نیاید و فردای قیامت خداوند ما را بر چیز لایقی جمع خواهد کرد و آنچه از تشنگی و تنگنایی به من رسیده، به خدا شکوه کنم و صبر نمایم و در زیارت ناحیه، فرمود:
السّلامُ عَلی أبیالفضلِ العبّاسِ بن أمیرالمُؤمِنینَ المُواسی أخاهُ بنفسهِ، الآخِذِ لِغَدهِ مِن امِسهِ الفادی له الواقِی السّاعی الیه بمائه المقطوعةِ یداهُ لَعَنَ اللّه قاتَله یزیدَ بنَ الرُّقادِ ا لحیتی وحکیمَ بن الطُّفیلِ الطّائی....
نظر شما