شنبه ۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۱
تلاشی برای آشتی مجدد مخاطب و کتاب

بخش عمده‌ای از ادبیات کودک و نوجوان درکشور ما برگرفته از حال و هوای ادبیات روستاست. این گونه ادبی که قدمتی چند صد ساله دارد ازطریق افسانه‌ها، مثل‌ها، لالایی‌ها و... به ادبیات نوین راه پیدا کرده و تثبیت شده‌است. «مینا و پلنگ» نمونه‌ای از چنین ادبیاتی است.

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- رسول آبادیان: نمونه‌های بارز ادبیات کودک و نوجوان به شکلی خودآگاه یا ناخودآگاه، تصویر‌گر فضایی روستایی هستند. به این معنا که تلفیق افسانه و باور‌های بومی و ساختن جهان روایت، همواره از سوی نویسندگان مختلف مورد توجه بوده‌است.

ریشه‌های کهن ادبیات روستا باعث شده‌‌ که خوانندگان امروزی ادبیات داستانی،علیرغم ظهور گونه‌‌های متعدد ادبی، بازهم خواندن آن را فراموش نکنند زیرا لذت نهفته در یک داستان با این حال و هوا ،خصوصا برای کودک و نوجوان ، به هیچ عنوان با ادبیات گونه شهری قابل مقایسه نیست.

رمان«مینا و پلنگ» نوشته حسن احمدی، ازآن جمله کارهایی‌است که هم ریشه در ادبیات روستا دارد و هم سویه‌های افسانه‌گون. آنچه در روند این رمان اتفاق می‌افتد، ایجاد منطق روایت، انگیزه روایت و کاشتی قدرتمند از حس باور و حس همذات پنداری، در قالبی تقریبا دور از ذهن، مانند دوستی عمیق یک دختر و یک پلنگ است.
 
نویسنده در آخر کتاب بر واقعی بودن این ماجرا تاکید کرده و از خواننده خواسته که اگر گذرش به روستای کندلوس، درشمال کشور افتاد، حتما از مجسمه«مینا» دیدن کند. جدای از واقعی بودن یا نبودن این داستان باید گفت، احمدی موفق شده که حس تازه‌ای از نوشتن برای نوجوانان را مورد آزمایش قرار دهد. حسی که می‌توان رگه‌هایی موثر از آن را در ادبیات کودک و نوجوان دیگر کشورها، خصوصا کشور‌های اسکاندیناوی هم دید.

در ادبیات افسانه محور، نویسنده سعی می‌کند باور کلیشه‌ای مخاطب از یک واقعه را در هم بریزد. در این گونه ادبیات، سعی پدید‌آورنده، کاشت یک باور صد در صد منطقی نیست بلکه ایجاد باوری زودگذر در قالبی از وجوه مختلف سرگرم کننده است.

دوستی یک پلنگ و یک دختر‌بچه در عالم ادبیات نوجوان به هر شکل، فضایی فانتزی به خود می‌گیرد و حسی میان باور و عدم باور پدید می‌آورد، خصوصا اگرحس پلنگ به گونه‌ای ساخته و پرداخته شود که خوی وحشیگری‌اش تبدیل به خصلتی مادرانه وحمایتگرانه شود و مینا را چندین بار ازچنگ گراز‌ها نجات دهد.

اهالی روستا در این داستان،طبق نشانه‌های آشنا در این گونه ادبی، دربه در به دنبال حیوانی می‌گردند که گوسفندهایشان را کشته‌است و در این گیرو دار، پلنگ حمایت‌گریا گراز‌های مهاجم و گرگ‌ فرقی برایشان ندارد. میان پلنگ و مینا رازی وجود دارد که هیچ کدامشان قادر به بازگو کردنش نیستند و همین نبود قدرت بازگویی، روایتی دردل روایت دیگر ایجاد می‌کند. خواننده در این بخش از داستان علاقه‌مند است که مینا بتواند ماهیت اصلی پلنگ را برهمگان روشن کند اما باور او در مقابل باور همه، محکوم به شکست‌است.

جانبخشی به شخصیت پلنگ و نزدیک کردنش به یک شخصیت انسانی،به گونه‌ای که در مقابل حرف‌های مینا عکس‌العمل نشان دهد هم موید همان ساختار فانتزی است. پلنگ درمیان خشم اهالی روستا به خوبی می‌داند که جانش در خطر است و تذکرات مداوم مینا هم انگار در دور کردن او از خطرتاثیری ندارد. پلنگ در لحظه‌ای از داستان چنان به عنوان شخصیتی انسانی در ذهن مینا نمود می‌یابد که شروع به حرف زدن می‌کند و این حرف زدن به دلیل شالوده‌ای محکم در داستان هرگز وجه کمیک به خود نمی‌گیرد:«قطره اشکی رو صورت پلنگ آهسته سرخورد و پایین آمد. مینا دستش را دراز کرد تا قطره اشک را از روی صورت پلنگ دورکند.
پلنگ گفت:«نمی تونن. من بازهم به دیدنت می‌آم!»
مینا با نگرانی و این‌ باربا لحن تندی گفت:«گفتم نه! می‌خوای بمیری؟ می‌خوان تو رو بکشن!»
 
- من نمی‌ترسم

با این حرف، مینا شگفت‌زده پلنگ را نگاه کرد. تازه متوجه حرف‌های پلنگ شده بود. با بهت به پلنگ گفت:«توبامن حرف زدی؟»
 
به نظر می‌رسد که رمان مینا و پلنگ پیش ازهرچیز دیگر، با نیت آشتی مجدد بین مخاطب و کتاب نوشته شده باشد؛ کتابی که کششی مناسب برای مطالعه دارد و با استفاده ازنماد‌هایی کمتر شناخته شده برای خواننده امروز، یکبار دیگر، قدرت یک نوع از ادبیات داستانی را به اثبات رسانده است.
 
رمان «مینا و پلنگ» با شمارگان سه‌هزارنسخه و قیمت دو هزار تومان ازسوی انتشارات شکوفه عرضه شده‌است.  
 
  
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها