برای گرامیداشت طولانی ترین شب سال
منابع مکتوب از طولانیترین شب سال میگویند/ «یلدا» از نگاه پژوهشگران معاصر/ میوههایی به رنگ سرخ خورشید در خوان شب یلدا
«آثار الباقیه»، «تحقیق مال اللهند»، «زینالاخبار » گردیزی و «قانون مسعودی» از جمله منابع اصلی در شناخت جشنهای کهن ایرانی به شمار میروند. جشن شب یلدا از ماندگارترین آیینهای ایرانیان است که مورخان، سیاحان و شعرای بسیاری درباره آن نوشتهاند و در حفظ و ثبت این جشن کهن نقش مهمی را ایفا کردهاند.
ما ایرانیان همه ساله آخرین شب آذرماه را جشن میگیریم و آیینی را به جا میآوریم اما کمتر سراغ چرایی این جشن میرویم. برای یافتن فلسفه یلدا باید دست به دامن تاریخ و افسانهها شد. در منابع کهن تاریخی اشارات جسته و گریختهای به این جشن و آداب و مراسم ویژه آن وجود دارد؛ از «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی و سفرنامههای سیاحان اروپاییان تا «مسالکالممالک»ها. هرچند مطالب این منابع جامع نیست اما با کنار هم قراردادن اطلاعات آنها میتوان تصویری از این رسم قدیمی ترسیم کرد.
منابع کهن از شب یلدا میگویند
بیرونی در «آثار الباقیه» آورده است که در روز پس از این شب، به تعبیر او خرمروز نور از «حد نقصان به حد یادت» خارج میشود و قدرت آدمیان رو به فزونی مینهد و پریان به فنا میافتند. وی نامی از شب یلدا نمیبرد اما مینویسد که صبح پس از شب یلدا جشن ویژهای برگزار میشده است که در آن پادشاهان ایرانی با جامه سپید، در بیابانها بر فرشهای سپید مینشستند و بدون قراول اجازه میدادند که هریک از مردمان، از وضیع و شریف با ایشان گفتوگو کنند. در این روز به گفته بیرونی پادشاهان با دهقانان و برزیگران هم سفره میشدند و خود را برادر این کسان میشمردند.
به طور کلی منابع تاریخی متعلق به قرن سوم و چهارم هجری درباره دیرینگی جشنهای ایرانیان مانند یلدا اطلاعات خوبی را در اختیار ما قرار میدهند. «آثار الباقیه»، «تحقیق مال اللهند»، «زینالاخبار » گردیزی و «قانون مسعودی» از جمله منابع اصلی در شناخت جشنهای ایرانی به شمار میروند.
سفرنامهها دسته دیگری از منابع تاریخی هستند که به این موضوع میپردازند. از اواخر دوران مغول به بعد سفرنامههای متعددی درباره ایران برجای مانده است و سیاحان غربی که به ایران آمدهاند، در لابهلای گزارشهایشان اشارههایی به آداب و رسوم و آیینهای مردم داشتهاند.
افزون بر منابع تاریخی در آثار ادبی ایرانیان توجه ویژهای به شب یلدا شده است. شاعرانی چون منوچهری، حافظ و خاقانی در اشعار خود به یلدا اشاره کردهاند. در آثار سیاحان و جغرافیدانانی که به ممالک دیگر سفر میکردند هم به برگزاری جشنهای زمستان به ویژه نخستین روز زمستان اشارههایی وجود دارد.
یلدا از نگاه پژوهشگران معاصر
پژوهشگران و محققان معاصر با بهرهگیری از منابع تاریخی و ادبی تحقیقاتی را درباره جشن شب یلدا انجام دادهاند که نگاهی به آنها خالی از لطف نیست.
سعید وزیری در کتاب «جشنهای کهن ایرانی» درباره یلدا مینویسد: «در میان جشنهای سالانه کهن ایرانی، یلدا تنها جشنی است که در شب برگزار میشود؛ از ویژگی دیگر این جشن آن است که این جشن تنها جشنی است که در دوره تاریخی معین متولد شده است زیرا این جشن را ما از زمان اشکانیان به این طرف داریم و اگر چه برخی آن را جشن مهریها میدانند اما با جشن مهرگان که از دل کهنترین اسطوهها بیرون آمده است هیچگونه همانندی و پیوستگی ندارد.»
زندهیاد پرویز رجبی، مولف کتاب «جشنهای ایرانی» معتقد است این جشن بدون شک ریشه دهقانی دارد «چراکه در این جشن هیچ غذای خاصی پخته نمیشود، در واقع سفره این جشن، سفره محقرانه دهقانان و کشاورزان است که با اندوختههای کشاورزی، میوههای تابستانی که به زحمت تا این شب سالم ماندهاند و خشکبار جمع آمده در طول 9 ماه نخستین سال پر شده است.»
میوههایی به رنگ سرخ خورشید در خوان شب یلدا
در «نوروزنامه» تالیف رضا مرادی غیاثآبادی نیز درباره آیینهای این شب آمده است: «ایرانیان در این شب و با آغاز بازگشت خورشید به سوی شمال شرق و افزایش طول روز در اندیشه و باورهای مردم باستان بهعنوان زمان زلایش یا تولد دگر باره خورشید دانسته میشده و آن را گرامی و فرخنده میداشتند. در گذشته آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده است. جشنی که لازمه آن حضور کهنسالان و بزرگان خانواده به شمار کهنسالی خورشید در پایان پائیز بوده است و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار، هندوانه و سنجد به رنگ سرخ خورشید باشند.»
درباره اینکه یلدا شب زایش مهر یا خورشید است باورهای مختلفی وجود دارد. برای مثال حمید سفیدگر شهانقی در کتاب خود با عنوان «جشن شب یلدا در ایران» مینویسد: «آخر پائیز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند. شب یلدا یا شب چله آخرین شب آذرماه و درازترین شب سال است؛ شبی که صبح فردای آن آغاز زمستان است. ایرانیان باستان بااین باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور فزونی مییابد جشن بزرگی برپا میکردند.»
اما نویسنده «جشنهای کهن ایرانی» (سعید وزیری) معتقد است یلدا نه شب تولد خورشید است و نه تولد مهر و در اینباره مینویسد: «در نگاهی گذرا چنین مینمایاند که مردم از کوتاه شدن روزها و سیاهی و درازی شبها دچار ناراحتی میشدهاند، با خود میاندیشیدند که اگر در هر شب و روزی روزها کوتاهتر و شبها درازتر شود، فاجعهای خواهد شد، آشوب میشود، نظم جهان بهم میخورد و مرگ به سراغ همه خواهد آمد؛ مردم نمیتوانستند بیگرمای خورشید به زندگی خود ادامه دهند اما پس از گذراندن شبی دراز و تاریک دریافتند که پایان شب سیه سپید است و خورشید نمرده است و میتواند بتابد و باز دیدند که روزها درازتر میشوند و شبها کوتاهتر. در گذشت سالها دریافتند که شب و روزها بلند و کوتاه میشوند و در این کار نظمی است و این شد تاریخ.»
یلدا، بانوی کهنسال شبهای زمستان نویدبخش نور و امید و زندگی است. یلدا در طولانیترین شب سال ما را به میهمانی خود دعوت میکند تا سیاهی این شب را در کنار یکدیگر و به امید باهم بودن و با هم زیستن پشت سر بگذاریم و طلوع خورشید سوزان در این سرزمین کهن را با یکدیگر نظاره کنیم و فصلی جدید را برای سرزمینمان رقم بزنیم. در کنار هم بودن و لمس حضور گرم یکدیگر شاید مهمترین خواسته بانوی زمستان باشد؛ بد نیست در شلوغی و سردرگمی این روزها از فضای مجازیمان بیرون بیاییم و سیاهی طولانیترین شب سال را در دنیای واقعی و در کنار عزیزانمان پشت سر بگذاریم.
نظر شما