کتاب در روزنامه ایران
شعلههای اشتیاق به کتاب در شهرهای کوچک
روزنامه ایران در صفحه ادبیات گزارشی درباره رقابت در طرح «انتخاب پایتخت کتاب ایران» منتشر کرده که این طرح به گفته مسئولان فرهنگی در قدم اول قرار است به توسعه و رونق کتابخوانی در ایران کمک کند و در کنار آن نیز مسیر ایران را برای معرفی شهری به عنوان پایتخت جهانی کتاب هموار سازد. به همین خاطر این روزها مسئولان شهرها و استانهای مختلف در تلاشند تا بهترین و خلاقانهترین طرحها و فعالیتهای خود را در حوزه کتاب و کتابخوانی در این عرصه به رقابت بگذارند.
شوق فراوانی در میان مسئولان مناطق مختلف کشور برای انتخاب شهرشان به عنوان پایتخت کتاب ایران دیده میشود. عباس کرخی، مدیرکل ارشاد نیشابور با اشاره به پیشینه فرهنگی این شهر به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای آن میگوید:سال گذشته در حوزههایی مثل آموزش و پرورش، زنان و کودکان فعالیتهای فرهنگی بسیاری انجام دادیم که فکر میکنم تا نود درصد ما را به گزینه اصلی پایتخت کتاب ایران نزدیک میکند، اگرچه هر انتخابی از سوی داوران مورد احترام ما خواهد بود.
او درخصوص امکان رقابت شهرهای کوچک با شهرهای بزرگتر که از امکانات فرهنگی بیشتری برخوردارند، میافزاید: طرح انتخاب «پایتخت کتاب ایران» یک طرح سختافزاری یا نرمافزاری نیست، بلکه داوری براساس طرحها و برنامههای هر شهر و به نسبت امکانات همان شهر صورت میگیرد. دراین زمینه البته پیشینه فرهنگی آن شهر هم مورد نظر است که از این لحاظ نیشابور در جایگاه خوبی قرار دارد.
شارح مکتب فرانکفورت
روزنامه ایران در صفحه اندیشه با پروفسور مارتین جی، مورخ مشهور معاصر و استاد دانشگاه کالیفرنیا برکلی گفتوگو کرده که شارح معروف مکتب فرانکفورت و تاریخ عصر روشنگری است و رساله خود را درقالب کتابی با عنوان «تصور دیالکتیکی» درآورد که مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران بینالمللی قرار گرفت. آثار «جی» درباره مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی توجهات زیادی را میان اندیشمندان این حوزهها به خود جلب کرده است. «مفهوم تمامیت در آرای لوکاچ و آدورنو»، «آدورنو»، «انحراف خشونت» و «مارکسیسم و تمامیت: سرگذشت یک مفهوم از لوکاچ تا هابرماس» از جمله آثار او به شمار میروند.
او در پاسخ به سوال « استدلال و فرضیه محوری شما در کتاب «زیگفرید کراکائر» چه بوده است؟» گفت: من در این کتاب استدلال کردهام که تحلیلهای پیچیده «کراکائر» از مدرنیته همزمان هم دربردارنده انتقاد به ایدئولوژی است و هم اعتقاد به ظرفیت آرمانی تکنولوژی های جدید همچون فیلم است که چیزهای زیادی را به ما در قرن 21 خواهند آموخت.
کتاب در روزنامه آرمان
رمان درگیری انسانها با پرسشهای درونیشان است
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات با آرام روانشاد گفت و گو کرده است. اولین کتاب او که به گفته خودش فقط تجربه سادهای بوده با عنوان «پشت سر نگاه نکن» سال ۱۳۸۸ از سوی انتشارات نگیما چاپ شد و همچنین مجموعه داستانهای برنده جایزه ادبی هدایت را از ابتدا تا ۱۳۸۹ جمعآوری و گزینش کرده و به نشر مروارید برای چاپ سپرده است. خانم روانشاد برگزیده دو دوره جایزه صادق هدایت در سال 88 با داستان «خاکستری» و سال 89 با داستان «دو زن زیبا» و برنده جایزه ادبی صادق هدایت در سال 90 با داستان «فقط میخواستم یک فنجان قهوه بخورم» و برنده جایزه ادبی شمسه با داستان «آواز زرد» است. ایشان از سال 1391 همکاری با بنیاد ادبی صادق هدایت به عنوان داور را نیز در کارنامه خود دارد. خانم روانشاد به تازگی رمانی با نام «ساعت ویرانی» منتشر کرده است.
او در پاسخ به سوال « در رمان «ساعت ویرانی» شما به مسائل اجتماعی و به خصوص چالشها و معضلات زنان تمرکز دارید همراه با استفاده هدفمند امكانات تأويلي در متن روایتها. به نظر خود شما، این تأویلها چقدر به روایت کلان شما وحدت تاثير بخشیده است؟» گفت:البته مسأله من در ساعت ویرانی چالش و مشکلات زنان نبوده است. مسأله من بیشتر درگیری آدمی است با درونش. با تصمیمهایی که میخواهد بگیرد ولی نمیتواند و همین نتوانستنها او را به نوعی عدم قطعیت یا بیجوابی در برهههای مختلف از زندگیاش میرساند. انگار که در نهایت پاسخی برای هیچ چیز وجود ندارد و اگر پاسخی باشد در مقطع کوتاه از زمان جوابگو خواهد بود. طبیعتا بهخاطر اینکه شخصیت اصلی رمان من زن است این میتواند این شبهه را به وجود بیاورد که من به مسائل زنان پرداختهام. در حالیکه من به مسائل انسانها پرداختهام و نگاه تفکیک جنسیتی در این مورد نداشتهام. اما در رابطه با تاویل قطعا بسیار کمککننده بود. چون من جاهایی ناگزیر به برگشت بودم. باید از امکانات گذشته بهره میگرفتم. باید با خردهروایتهایی از دل گذشته روایت امروزم را میساختم. مجموع آن اتفاقاتی که گذشته رخ داده بود، رفتن مهران یا مرجان و خیلی از بحرانهای دیگر زندگی فعلی آنها را تعریف میکرد.
نویسنده داستانکوتاه از یک رماننویس بیشتر نویسنده است
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات نقدی درباره داستان کوتاه منتشر کرده که در آن میخوانیم: ما اغلب داستانهای کوتاه را با موسیقی مجلسی مقایسه میکنیم. در حالیکه رمان را باید حتما با یک سمفونی فاخر مقایسه کرد. در یک داستان کوتاه شما با صداهای محدودی روبهرو هستید و میتوانید تکتک صداها را مجزا از یکدیگر بشنوید. نویسنده در داستان کوتاه این موقعیت را دارد تا تجربههای زیادی را کسب کرده و دست به آزمایشاتی بزند که در رمان برایش امکانپذیر نیست. خود من در واقع نوشتن داستانکوتاه را بر رمان ترجیح میدهم. و خب البته رمان نیز از این بابت دلپذیر است که به شما امکان میدهد که روی یک متن مشخص مدت زمانی طولانی متمرکز شوید.». «فرانک اوکانر» که بیشتر بهخاطر داستانهای کوتاه و زندگینامههایش شناخته شده است؛ معتقد است که نویسنده داستان کوتاه از یک رمان نویس بیشتر نویسنده است و بیشتر هنرمند است و شاید بیشتر یک نمایشنامه نویس است زیرا نویسنده داستان کوتاه، کمتر گرد توضیحات و توصیفات میگردد و بیشتر به تحرک و عمل توجه دارد. «ویلیام فاکنر» رمان نویس آمریکایی و برنده نوبل ادبیات 1949در مصاحبهای اعتراف می کند که آرزو داشته است داستان کوتاه نویس خوبی باشد اما چون این آرزو تحقق نیافت به رمان نویسی پرداخت. خیلی از رمان نویسان، رمان موفقشان را مرهون داستان های کوتاهی دانستهاند که پیش از آن نوشتهاند و اغلب نویسندگانی که از داستان کوتاه به رمان روی آوردهاند، رمانهایشان از نظر حجم در حد معقول و متناسب بوده است و کوشیدهاند تا حد امکان چیزی را بنویسند که پیام موضوع را عرضه کند.
انسانشناسان بزرگ
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره دو کتاب «انسانشناسان بزرگ» و «جامعهشناسان بزرگ» منتشر کرده که در آن آمده است: بر اساس تعریف ادوارد تایلور که «انسان» در راس هرم آن قرار میگیرد، اگر از همین منظر و با درکِ اینکه فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است، ورود پیدا کنیم به حوزه انسانشناسی و فرهنگ، در سرمنزل نخست به نام «ناصر فکوهی» و «انسانشناسی و فرهنگ» برمیخوریم که تحت مدیریت وی اداره میشود. فکوهی که دانشیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو انجمن بینالمللی جامعهشناسی و ایرانشناسی نیز هست، اخیرا با انتشار دو کتاب «انسانشناسان بزرگ» و «جامعهشناسان بزرگ» (نشر گلآذین) که بهنوعی زیرعنوان کتابهای مرجع میتوان از آنها نام برد، گام موثری در شناخت این حوزه برداشته است. دانش انسانشناسی که در جهان امروز رشد و گسترش و شکوفایی بینظیری یافته و دلیلش نیز برمیگردد به اینکه جهان کنونی، جهانی است که تنوع فرهنگها، زبانها و سبکهای زندگی آنها از خلال فرآیند جهانیشدن میآید تا سودهای سرمایهداری از طریق تولید انبوه هرچه بیشتر شود، خود فرآیند ابزارهایی از جمله شبکههای اجتماعی را نیز در اختیار همگان قرار داده تا بر روند آن تاثیر بگذارد و تنوع و چندگانگی، خلاقیت و اثربخشی هنر و دانش را در شکلهای بیپایانی از آنها افزایش دهند که لزوما در چارچوبهای تعیینشده قرن بیستمی قرار نمیگیرند. در این میان انسانشناسی یگانه دانشی است که به دلیل ماهوی، قادر بوده و هست که چندگانگی و این درهمآمیختگی را از طریق ابزارهای روششناختی و نظری پیچیده خود بشناسد، تحلیل کند و هر کجا نیاز به دخالتی برای بهبود موقعیتها احساس شود، حاضر باشد. به همین منظور است که کتاب «انسانشناسان بزرگ» گام موثری است در مطالعه و شناخت این حوزه. درحقیقت این کتاب از معتبرترین منابع برای شناخت انسانشناسان مهم و کلیدی جهان است که ابزاری بسیار کارا و مفید برای شروع مطالعه در زمینه فرهنگ و انسانشناسی و بهطور کلی علوم اجتماعی به حساب میآید.
کتاب در روزنامه شرق
با سعدی احساس معاصربودن داریم
روزنامه شرق در صفحه ادبیات با بهاءالدین خرمشاهی به مناسبت انتشار «گلستان»، «بوستان» و «کمخواندهها»ی سعدی به تصحیح او گفتوگو کرده است. وی در پاسخ به سوال « قرنها بین ما و سعدی فاصله است اما شاید بتوان رد تاثیر سعدی را در آثار برخی از نویسندگان و شاعران معاصرمان پی گرفت و حضورش را حس کرد. به نظر شما سعدی، بهرغم فاصله زمانی موجود، چقدر میتواند معاصر با ما قلمداد شود و چه وجوهی از سعدی میتوانند در شعر و داستان امروز به کار آیند؟» گفت:
آنچه اشاره کردید مساله دقیقی است و بهجز سعدی که موضوع صحبت ماست، درباره حافظ، خیام و مولوی هم میتوان این حرف را مطرح کرد و البته درباره فردوسی نه. با فردوسی باید فاصله تاریخی احساس کنیم چون کارش براساس جهان اساطیری و حماسی است که این فضا در جهان امروز ما نیست. اما جهان سعدی، حافظ و مولوی به ما نزدیک است و با سعدی تقریبا احساس معاصربودن داریم. درست است که سعدی بیشتر از حافظ از عربی استفاده کرده، اما جهان فکری و ذهن و زبانش به جهان امروزی ما خیلی نزدیک است. اما این واقعیتی است که امروز خیلیها در خواندن سعدی، حافظ و مولانا مشکل دارند و نمیتوان این مساله را رد کرد. حتی برخی از نویسندگان و شاعران جوان امروز ما در خواندن این متون کلاسیک مشکل دارند و اشکالی هم ندارد که برای شروع از گزیدههای سادهتر متون استفاده کنند. به همین دلیل هم است که متون برگزیده، کوتاهشده و آسانشدهای که اعرابگذاری هم دارند و لغتهایشان معنی دارد منتشر میشوند تا این فاصله را از میان بردارد و متن را برای امروز خوانا کند. در مورد «گلستان» سعدی دو، سهنفر کتاب را آساننویسی کردهاند. به اینصورت که جان کلام حکایت را حفظ کردهاند اما آن را با کلام امروزین به دست دادهاند. مثلا استادحسن بنیطبا در کتاب «گلی از گلستان» همین کار را کرده و متن را تکهبهتکه آورده و شرح داده و آساننویسی کرده است. اما در سوی دیگر، سعدی برای اهل شعر کلاسیک و ادب قدیم کاملا حالت معاصربودن دارد. از سعدی امروز در زبان ما بیشتر از ٦٠٠ مورد ضربالمثل و کلمه زبانزد وجود دارد که در مواقع مختلف به کار میروند. من در تصحیح دومم از سعدی به همه اینها اشاره کردهام که میتوان مقالهای هم دربارهشان نوشت. برای اهل ادب، سعدی متن بغرنجی نیست و برای همین است که هنوز هم اینقدر تاثیر دارد. ادبیات داستانی و شعر امروز ما میتواند از سعدی فصاحت بیاموزد. سعدی اگر مثل «مقامات حریری» و «تاریخ وصاف» و نثرهای عجیبوغریب قرنهفتم و معاصر خودش بغرنج بود، امروز این رواج و نفوذ را پیدا نمیکرد. سعدی بهشدت تجربهمسلک است و خیلی از زندگی میگوید. همچنین روانشناس و اجتماعشناس است. روانشناسی و جامعهشناسی دانشهای دوران جدیدند که بهعنوان رشتههای دانشگاهی اوج گرفتهاند. دوره سعدی اگرچه پیش از اوجگرفتن این دانشهاست اما واقعیت این است که سعدی زندگیشناس و اجتماعشناس بزرگی بوده و در آثارش از تجربههایش حرف میزند. آنطور که خود سعدی میگوید، او فردی جهانگرد بوده، اگرچه خیلیها در جهانگردبودن او شک کردهاند و البته این مساله مهمی هم نیست. بههرحال بیان تجربههای سعدی چه آفرینش ادبی بوده باشد و چه بیان تجربه و خاطرات سفر، برای خواننده آثارش فرقی نمیکند چون در متن ادبی این مساله مهم نیست.
اضطراب تمثیل
روزنامه شرق در صفحه ادبیات نقدی درباره تاریخ و تمثیل با نگاهی به ٢قصه «گوسفندها، از نگاهی دیگر» و «نجاتغریق» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: تمثیلها اغلب مایه اضطراب و عذابند. به خوابی مشوش میمانند که فرزانهای شوخطبع و مضطرب در بیداری، در یک بیخوابی طولانی آنها را دیده و حال دارد نقلشان میکند. بیدلیل نیست که کافکای بیخواب و مضطرب اینهمه تمثیل آفریده است. این اما یکوجه ماجراست. از سوی دیگر تمثیل ابزار کارآمدی است برای نمایش سخنوری و احاطه به کلام و قدرتنمایی کسی که مخاطبانی خاموش را مورد خطاب قرار میدهد؛ و دیگر اینکه بیمدهندگان، آنها که میخواهند به فاجعهای هنوز رخنداده هشدار بدهند از تمثیل زیاد استفاده میکنند. از طرفی هیچ نوشتاری به اندازه تمثیل در عین سادگی، این همه فرار و چموش نیست. هرچه دایره دلالت در تمثیل وسیعتر باشد، تمثیل به مرز ابهام و اضطراب و بیم نزدیکتر میشود و از آن قدرتنمایی صرف بیشتر فاصله میگیرد. تمثیلهای تکمعنایی و آسانیاب که آشکارا و عامدانه برای بیان یک مقصود سیاسی یا فلسفی یا هرمقصود دیگری پرداخته میشوند، معمولا تمثیلهایی میانمایه از کار درمیآیند. در این نوع تمثیلها، تمثیل تنها میدانی است برای قدرتنمایی صاحبسخن. تمثیلهای میانمایه بیشتر عامل «ارعاب»اند تا حامل «اضطراب» چراکه نقطه تمرکزشان بر «قدرت سخنوری» است. تمثیلهای مبهم اضطرابانگیز اما تمثیلهایی هستند که بدون تقلای آگاهانه برای به رخکشیدن سخنوری و چهبسا برعکس، بیهیچ اعتمادبهنفسی از سوی خالقشان نومیدانه به سمت سکوت پرتاب میشوند. این تمثیلها اغلب پیش از شکلگیری یک وضعیت یا در آستانه آن و یا در دل وضعیت ساخته شدهاند.
کتاب در روزنامه مردم سالاری
خالق پوآرو و مارپل
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره آگاتا کريستي، نويسنده انگليسي داستانهاي جنايي و ادبيات کارآگاهي به مناسبت سالروز درگذشتش منتشر کرده که در آن آورده است: شهرت اصلي اش به خاطر 66 رمان جنايي اوست. داستانهاي آگاتا کريستي، به خصوص آن دسته که درباره ماجراهاي کارآگاه هرکول پوآرو يا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنايت» را براي او به ارمغان آوردند بلکه وي را بهعنوان يکي از مهمترين و مبتکرترين نويسندگاني که در راه توسعه و تکامل داستانهاي جنايي کوشيدهاند نيز معرفي و مطرح کردند. آگاتا کريستي در کتاب رکوردهاي گينس مقام اول در ميان پرفروشترين نويسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم (بعد از ويليام شکسپير)در ميان پرفروشترين نويسندگان در هر زمينهاي را به خود اختصاص دادهاست. تخمين زده شدهاست که يک ميليارد نسخه از کتابهاي او به زبان اصلي (انگليسي) و يک ميليارد نسخه ديگر در ترجمههاي گوناگون به 103 زبان دنيا به فروش رسيدهاست. محبوبيت جهاني کريستي به آن درجه است که به طور مثال در کشوري چون فرانسه تعداد کتابهايي که از او تا سال 2003 به فروش رسيده بالغ بر 40 ميليون جلد بودهاست.
کتاب در روزنامه جام جم
حکمت عیسوی دربیان پارسی
روزنامه جام جم در صفحه اندیشه مطلبی درباره نمود سخنان عیسی بر مبنای متون اسلامی در متون ادب فارسی منتشر کرده که در آن بیان شده است: کتب مقدس برای درک مردم از دنیای پیرامون خود و خودشناسی تألیف شده اند. این کتب در این راستا بسیار از آرایه های ادبی استفاده می کنند تا بلکه مردم از طریق داستانها و روایات و به صورت مجازی به حقیقت پی ببرند.
در ادامه این مطلب آمده است: مولانا حافظ و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با استفاده ازنماد تلمیح و استعاره درباره حضرت عیسی اشعار زیادی سروده اند. به عنوان مثال می توان از مولانا نام برد که با در نظر داشتن حکایتی از انجیل می گوید:
گفت پیغمبر که چون کوبی دری/عاقبت زان در برون آید سری/ چون نشینی بر سر کوی کسی/ عاقبت بینی تو هم روی کسی/ چون زچاهی می کنی هر روز خاک/ عاقبت اندرسی در آب پاک/ جمله دانند این اگر تو نگروی/ هرچه می کاریش روزی بدروی
نظر شما