گزارش «ایبنا» از دیدار و گفتوگو با استاد سید عبدالله انوار در کتابفروشی آینده
شرح سرگذشت پایتختی که بیقواره شد/ «تهران پژوهی» کتابی که هرگز به چاپ نرسید
استاد انوار گفت: در پژوهشی که تهران را مورد ارزیابی و تحقیق دقیق قرار دادیم، قرار شد نتایج آن در کتابی انعکاس یابد؛ کتابی که تهران را از پیادهرو غربی لالهزار تا پیادهرو شرقی خیابان قوام السلطنه (سیتیر امروز) با جزئیات خانه به خانه و اشخاص آنها مورد پژوهش قرار داده بود که متاسفانه مجوز انتشار نیافت.
نقشه دقیق حاجنجمالملک از تهران قدیم
انوار درباره چگونگی قرار گرفتن در مسیر تهرانپژوهی توضیح داد: در خدمت مهندس صفامنش و برخی از دوستان با تکیه بر نقشه تهرانی که حاجنجمالملک(ميرزا محمود نجم الملك) در سال 1309 ه.ق آن را کشیده بود و یکی از بهترین نقشهها در نوع خودش بود، به تحقیق و جستجو در تهران پرداختیم. همراهان من با ابزار مهندسی برخی جزئیاتی را که در نقش تعیین شده بود اندازهگیری میکردند و جالب اینکه ابزار پیشرفته آنها، دقیق بودن نقشه نجمالملک را تائید میکرد. دقیق بودن فاصلههای مناطق تهران قدیم یکی از ویژگیهای این نقشه بود، البته در تهرانی که مانند امروز آنقدر وسیع نشده بود که حد و مرز نداشته باشد.
وی با اشاره به تغییرات تهران از دوره صفوی تا دوره پهلوی افزود: در تهران تا میانه حکومت پهلوی که هنوز خندقها را پر نکرده بودند، حد و مرز تهران معین بود. دو بار در تهران خندقها دچار دستکاری و تغییر شد، نخست در زمان شاه طهماسب که اطراف تهران را اندازهگیری کردند و تا سال 1284 ه.ق بر همین منوال بود و بار دیگر در زمان ناصرالدینشاه که دیگر زمین کافی برای خانهسازی وجود نداشت. شاه قاجار روزی که به بالای میدان توپخانه رفت، دستور داد از شمال هزار و 500 متر و از شرق، غرب و جنوب نیز تا یکهزار متر کنار بروند و در اطراف شهر خندقهای جدید بسازند.
این مصحح اظهار کرد: با دستور ناصرالدینشاه شهر بسیار وسیع شد و تا زمان پهلوی نخست وضع تهران به شیوه زمان ناصری باقی ماند اما در این زمان خندقها را پر کردند و شهر بدون حساب بزرگ شد. حال مساله مهمی که همیشه در تاریخ تهران اهمیت داشت وجه گرمسیری و سردسیری آن بود که با پر کردن خندقها و افزایش بیاندازه خانهسازیها کمرنگ شده است.
تعریفی که کسروی از «تهران» و «شمیران» ارائه میدهد
انوار با اشاره به شرح احمد کسروی از لغت تهران بیان کرد: کسروی درباره کلمه تهران شرح خوبی میدهد. حرف «ت» در کلمه تهران به معنای تب و تاب است که معنی گرما میدهد. حرف «شم» در کلمه شمیران معنی سرما را به ذهن میرساند. در واقع اکولوژیک شمیران این بود که در یک منطقه سردسیری قرار داشت و تهران در یک منطقه گرمسیری واقع شده بود.
وی درباره تغییر شکل یافتن جنوب تهران عنوان کرد: اکنون تهران شکل واقعی خود را از دست داه است به طوری که در جنوب تهران در فیشهای من اسامی دهاتهایی ثبت شده که در حال حاضر از بین رفتهاند. برای نمونه دهی به نام اسفندیاری که بر اساس منابع در جنوب تهران واقع شده بود؛ دهاتهایی که با گسترش شهر به درون کشیده شده و به مرور از بین رفتهاند. متاسفانه این رویه اشتباه است زیرا حدود تهران را به هم میریزد.
این تهرانشناس ادامه داد: همچنین در فیشهای که از تهران تهیه کردم از 70تا 80 باغ نام برده شده که وجود این باغها برای شهر این مزیت را داشت که موجب تصفیه هوا میشد. سبک زندگی تهرانیها سکونت در خانههای بزرگ یا خانه باغ بوده، سبکی که امروز دیگر وجود ندارد. باغهایی که اکنون اثری از آنها در تهران مشاهده نمیشود.
پژوهشی که در شش مقاله متوقف شد!
انوار با ابراز تاسف از توقیف کتاب در دست انتشار تهرانپژوهی گفت: در پژوهشی که تهران را مورد ارزیابی و تحقیق دقیق قرار دادیم، قرار شد نتایج آن در کتابی انعکاس یابد. کتابی که تهران را از پیادهرو غربی لالهزار تا پیادهرو شرقی خیابان قوام السلطنه (سیتیر امروز) با جزئیات خانه به خانه و اشخاص آنها مورد پژوهش قرار داده بود. متاسفانه کتاب مجوز انتشار نیافت و توقیف شد.
وی افزود: البته از پژوهش تهران پنج، شش مقاله تهیه شد، اما هیچگاه به شکل کتاب منتشر نشد. اگرچه برای این پژوهش دقیق و مستند تلاش بسیاری صورت گرفت، اما بنده هنوز براین باورم که درباره تهران باز هم باید پژوهش شود و در این پژوهشها از افرادی مانند مهندس ضفامنش که بر تهران احاطه خوبی دارد، استفاده شود. در پژوهش تهران با استفاده از نقشه تهران قدیمی که در دست داشتیم، منطقههای تهران را به شکل موزائیک موزائیک تقسیمبندی و اشخاصی را که در هر منطقه زندگی کرده بودند، هم معین کردیم. اما متاسفانه امروز تهران شهر بیقوارهای شده که به نظر بنده قابل زندگی کردن هم نیست.
بوذرجمهری نادم از خراب کردن دورازههای تهران
دبیر نشست در این بخش از انوار درباره وضعیت دروازههای تهران پرسش کرد و وی در پاسخ گفت: زمانی که رضاشاه، سرلشکر بوذرجمهری را به عنوان شهردار تهران انتخاب کرد، وی دستور داد تا دروازههای تهران را خراب کنند. بعدها شنیدم وی از این عملکردش اظهار پیشیمانی کرده بود. تا قبل از این اتفاق در اطراف تهران 12 دروازه وجود داشت که این دروازهها سال 1285 ه.ق در زمان ناصرالدینشاه و در مرحله دوم گسترش تهران درست شده بود.
این نسخهشناس با اشاره به افزایش خانهسازی در زمان امیرکبیر عنوان کرد: خانهسازی در تهران در دوره سلطنت فتحعلیشاه به این شکل بود که دومین شاه قاجار از معماری در اصفهان به نام حاج غلامرضا کمک گرفت (بنده نام این معمار را به سختی از منابع استخراج کردم) که این فرد در تهران خانههای بسیاری ساخت و در زمان صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر نیز دویست خانه به خانههای شهر افزوده شد. در آن زمان در تهران باغهایی وجود داشت و هنوز خندق بزرگ از بین نرفته بود.
تغییر نام خیابانهای تهران اشتباه بزرگی است
انوار با اشاره به منطقه سنگلج افزود: در این ناحیه دو باغ با نامهای باغخسروخان و باغمحمدخان وجود داشت که ناصرالدینشاه دستور داد در این منطقه خانهسازی کنند و بعد از آن باز هم شهر را گسترش دادند و بزرگ کردند. حدود تهران قدیم از شمال به خیابان چراغ برق (خندق زمان شاه طهماسب) شرق آن خیابان سیروس (سرچشمه امروز) جنوب آن خیابان اسماعیل بزاز (خیابان مولوی) و غرب آن خیابان شاهپور (وحدت اسلامی) منتهی میشد.
وی با انتقاد از تغییر نام قدیمی برخی خیابانهای تهران اظهار کرد: یکی از اشتباهات شهرداری تغییر اسامی خیابانهای قدیمی شهر است که این کار سبب بیهویت شدن شهر تهران میشود. برای مثال، سرگور اوزلی (نخستین سفير انگليس در دربار قاجار) مینویسد: «در سال 1811. م در تهران به باغ بزرگ ابوالحسنخان ایلچی رفتم، باغی که در خاورمیانه نظیر آن وجود ندارد.» اکنون ما تنها میدانیم این باغ حدودا در گلوبندک قرار دارد، باغی که امروز از بین رفته است و علت این دانستن حدودی به دلیل برخی تغییر نامها از سوی شهرداری است. بنده معتقدم که شهرداری با تغییر نام خیابانها مرتکب اشتباه شد و هنوز هم این اشتباه را انجام میدهد و دستبردار نیست.
نمایی از تهران در کتابهای مربوط به نهضت مشروطه
این تهرانشناس با اشاره به نمایی از تهران در کتابهای مربوط به نهضت مشروطه بیان کرد: ما از شهردار تهران درخواست کردیم اسامی جدید را در بیست خیابانی که هر روز در تهران شکل میگیرد به کار ببرد و این شهر را از هویتش دور نکند. همچنین اگر کتابهایی را که به تاریخ مشروطه میپردازند، مطالعه کرده باشید متوجه میشوید که بسیاری از نواحی که در آن انجمنهای خواهان مشروطه شکل گرفته و اسامی آنها برگرفته از منطقهای بوده که این مراکز در آنها تاسیس شده که متاسفانه امروز تمام آنها از بین رفته است. بنابراین بنده در تهرانپژوهی تلاش بسیار کردم که این گذشته و تاریخ تهران را پیدا کرده و بتوانم منتشر کنم تا با مطالعه آن هم شهر را اصطلاحا بشناسیم و هم بدانیم شهرمان به چه وضعی افتاده است.
در ادامه انوار در پاسخ به پرسش دهباشی درباره آشنایی با دهخدا و تصویری که از وی در ذهن داشت، توضیح داد: من زیر دست دهخدا در لغتنامه کار میکردم. وی به اندازهای در ادبیات فارسی مهارت داشت که حد و اندازه نداشت. ذهن دقیقی داشت و متنهای بسیار مشکل فارسی که به وی داده میشد به آسانی اصلاح میکرد. در اثر کثرت کار دقت بسیاری پیدا کرده بود و بسیار خوب شعر میسرود و قلم زیبایی داشت.
ادیبی که کاندیدای ریاست جمهوری شد!
این مصحح در پاسخ پرسش به دبیر نشست درباره نوع رابطه بین مصدق و دهخدا پاسخ داد: این طور گفته میشد که قبل از کودتای 28 مرداد 1332 ه.ش قرار بود که مصدق، دهخدا را به عنوان رئیسجمهوری انتخاب کند که با انجام کودتا ایفای نقش وی در پست ریاست جمهوری منتفی شد. البته این مساله بعد از بازگشت مجدد پهلوی دوم بر مسند قدرت برای وی گران تمام شد و دهخدا را بسیار اذیت کردند.
دهباشی با اشاره به رابطه انوار با جلال آلاحمد درباره دورههای فکری که این نویسنده طی کرده بود، پرسشی مطرح کرد که انوار در پاسخ اظهار کرد: به نظر بنده آلاحمد دورههای مانند تودهایگری را طی و سپس رها کرده بود. وی در اواخر حیاتش حرف زیبایی بیان میکرد و میگفت: این ارزشهایی که اکنون در جامعه ایران پیاده شده، فرد ایرانی را خراب کرده به حدی که یک شخص حاضر است برای یک درآمد یا پست اداری به هر جنایتی تن در دهد. او بر این باور بود که ارزشهای جامعه باید تغییر پیدا کند و ارزشهای دیگری جایگزین آن شود.
وی با اشاره به تعبیر آلاحمد از ارزشها اظهار کرد: به اعتقاد بنده جلال منظورش جایگزین شدن ارزشهای مذهبی در جامعه آن روز بود. البته آن زمان هنوز انقلاب اسلامی صورت نگرفته بود. اگرچه امروز بسیاری از جوانان وی را به دلیل نوشتن کتاب غربزدگی مورد انتقاد قرار میدهند. اما با این همه در جامعه امروز ما هنوز با همان مشکلی که مورد اصرار آل احمد بود مواجه هستیم. بنده به عنوان معلم با دانشجویی روبهرو هستم که صاحب اخلاق نیست.
نظر شما