پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۹
بیات: اثری از رساله ایران و عثمانی در قراردادهای مرزی نیست!/فقدان اسناد داخلی و ادعاهای بی‌اساس

کاوه بیات در نقد مجموعه کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی باقر کاظمی» گفت: از آن‌جا که کاظمی به تاریخ علاقه داشته، درباره فرهنگ، روستاها و اماکن هرات مطالبی را ارائه داده است اما درباره دلیل انتخابش به کنسولگری هرات چیزی نمی‌نویسد! برخی اسناد خارجی حکایت از نفوذ تیمورتاش در این انتخاب دارد که متاسفانه به دلیل فقدان اسناد داخلی این ادعا را نمی‌شود رد یا تائید کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست نقد و بررسی مجموعه کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی باقر کاظمی» با حضور کاوه بیات، تاریخ‌نگار و پژوهشگر، دکتر منصوره اتحادیه، استاد گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، چهارشنبه دهم دی‌ماه در کتابخانه وزارت امورخارجه برگزار شد. دبیری این نشست نیز بر عهده مجید رهبانی از مجله «جهان کتاب» بود.
 
رساله گمشده مذکرات مرزی ایران و عثمانی
 
بیات با اشاره به اهمیت جلد یکم و سوم این مجموعه کتاب گفت: کاظمی در اداره عثمانی بوده و در این کتاب به پیگیری کمیسیون سه جانبه مرزی انگلیس و روسیه از یک طرف و ایران و عثمانی از سوی دیگر اشاره می‌کند و این که در این معاهده ارضی تعیین حدود مرزی ایران از محمره تا ماکو خاتمه یافته و همچنین رساله‌ای در این میان تنظیم شده که البته این رساله هیچ‌گاه منتشر نشد و اثری از آن در میان اسناد کشور نیست. در حال حاضر این مهم است که رساله مورد اشاره کاظمی پیدا شود. البته این در حالی است که رسائل طرف‌های دیگر در دسترس است اما از رساله ایران خبری نیست. اخیرا کتابی از سوی صبری آتش به تحلیل مسائل ایران پرداخته است که در شرح مسائل میان ایران و عثمانی(ترکیه) و روسیه تمام منابع خارجی دو کشور آورده شده که متاسفانه به دلیل فقدان اسناد ایرانی، نویسنده جای منابع قابل مراجعه را خالی گذاشته است.
 
وی با اشاره به نوع نگاه کاظمی به سیدضیاء اظهار کرد: نویسنده یادداشت‌ها نخستین بار با سیدضیاء به باکو می‌رود که گزارش این دوره از سوی سازمان اسناد وزارت امورخارجه در زمان ریاست سیدعلی موجانی منتشر شد. یادداشت‌ها و اسناد کاظمی به روشن شدن جزئیاتی کمک می‌کند که در آن برهه چندان مورد توجه قرار نگرفته است. نگاه وی در سفر به باکو و قفقاز و در کودتای سوم اسفند ستایش‌آمیز یا شیفته‌وار است.
 
کاظمی در یادداشت‌هایش حب و بغض نشان نداده است

این تاریخ‌نگار ادامه داد: با این که یادداشت‌ها مورد تجدیدنظر قرار گرفته، یعنی کاظمی یادداشت‌هایی را از وقایع برمی‌داشته و در سال‌های بعد بازنویسی می‌کرده است، اما در بازنویسی این سندها حب و بغض نشان نداده و همچنان آن نگاه ستایش‌آمیزی را که به سیدضیاء در آن دوره داشته حفظ کرده است. هرچند در موقع نگارش یا ویرایش این یادداشت‌ها شاید نظر دیگری داشته است. این نکته بسیار جالب در جلد نخست کتاب آمده است.
 
بیات اضافه کرد: اما در جلد دوم یادداشت‌ها، اشاره‌هایی به کابینه سیاه دارد و از سال 1301 تا 1305 ه.ش که به آمریکا می‌رود جز ملاحظاتی که درباره جامعه آمریکا و اتفاقات شخصی دارد به دو واقعه مهم اشاره می‌کند، نخست جمع و جور کردن ماجرای قتل ماژور ایمبری را مطرح می‌کند و در آن شرح می‌دهد که چگونه تلاش شده تا این اتفاق تنها یک حادثه و پیش‌آمد تلقی شود و با عنوان یک وحشیگری از مردم ایران ثبت نشود.
 
گزارش جالبی که کاظمی از افغانستان و هرات می‌نویسد

وی درباره برخی نکات جلد دوم یادداشت‌ها عنوان کرد: حادثه دیگر، به تهیه، تدارک و استخدام و اعزام یک هیات مالی تحت سرپرستی میلسپو صورت گرفته که در یادداشت‌ها از آن یاد شده است. این مسائلی که به آن اشاره شد، اهم جلد دوم یادداشت‌ها را دربرمی‌گیرد.
 
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به سیاست خارجی رضاشاه افزود: جلد سوم کتاب که به نظر من مهم‌تر از سایر جلدهاست، به سیاست خارجی رضاشاه در سال‌های 1300 تا 1310 اشاره دارد و با انتصاب کاظمی به کنسولگری هرات آغاز می‌شود. انتصابی که برای خود وی نیز دلیلش چندان روشن نیست. پستی که چندان مهم به نظر نمی‌آید و در شرایط بسیار دشواری به وی سپرده می‌شود. با این وجود کاظمی گزارش جالبی از افغانستان و هرات در این دوره ارائه می‌دهد.
 
انتصابی معنادار که سندی برای رفع ابهام آن در دست نیست!

وی با اشاره به نقش تیمورتاش در سیاست خارجی پهلوی نخست افزود: از آن‌جا که کاظمی به تاریخ علاقه داشته، درباره فرهنگ، روستاها و اماکن هرات مطالبی را ارائه داده است. اما درباره دلیل انتخابش به کنسولگری هرات چیزی نمی‌نویسد! بنده فکر می‌کنم در اسناد دیگر می‌توان آن‌ را دنبال کرد که چرا وی را به هرات فرستادند؟ در اسناد وزارت خارجه بریتانیا و بخشی از اسناد روس‌ها از برخی اهداف ایرانی‌ها صحبت شده است.
  
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به نقش تیمورتاش در سیاست خارجی زمان پهلوی نخست اظهار کرد: در اسناد روس و انگلیس نوعی فکر و خیال به مقامات ایرانی، به ویژه تیمورتاش نسبت داده می‌شود که ایرانی‌ها می‌خواستند با دادن پیشنهادهایی به امیر امان‌الله برای پس گرفتن تاج و تخت کمک کنند و سپس در مقابل این کمک، یک خواسته‌هایی را مانند استرداد هرات مطرح کنند. البته ما اسناد داخلی مطلقا نداریم که این استنباط را رد یا تائید کند. بنابراین بنده استنباطم این است که شاید دلیل حضور شخص لایقی مانند کاظمی درهرات در آن دوره ممکن است پیش زمینه‌ یا تدارک قبلی باشد که اگر کار به آن‌گونه که شرح دادیم رسید، فردی مانند کاظمی در این کنسولگری حضور داشته باشد.

 
 
 
خودداری ایران از به رسمیت شناختن عراق در زمان رضاشاه

بیات با اشاره به حضور کاظمی در عراق گفت: بحث دیگری که در یادداشت‌ها دیده می‌شود، مربوط به مسائلی است که در زمان حضور وی در سفارت عراق روی داده و مسائلی که ما با این کشور داشتیم و کاظمی گزارش‌های مفصلی را از این دوره ارائه می‌کند. زمانی که ایران از به رسمیت شناختن عراق خودداری می‌کند و همچنین مسائل حل نشده‌ای مانند حمل و نقل زوار، مسائل مرزی و به ویژه در نقطه شط‌العرب که نویسنده با اتکاء به اسناد درباره آنها توضیح می‌دهد که برای شناسایی مناسبات پرفراز و فرود دو کشور بسیار سودمند است.
 
این نویسنده با اشاره به سفر رضاشاه به ترکیه عنوان کرد: بحث مهم دیگری که در یادداشت‌های جلد سوم جلب توجه می‌کند و بسیار مهم است بحث وزارت خارجه وی است که در همین وزارت مقدمات سفر رضاشاه به ترکیه را آماده می‌کند و تاکید دارد که هدف وی از تدارک این سفر این بود که رضاشاه مظاهر اصلی را ببیند. حتی به بهانه دیدار از ولیعهد تا سوئیس وی را تا اروپا بکشاند تا ممالک پیشرفته را مشاهده کند.
 
وی افزود: در سفر ترکیه، میزبان، مصطفی کمال نیز در میزبانی خودش تقریبا تلاش می‌کند که به رضاشاه علاوه بر مظاهر ظاهری تمدن، چند حزبی بودن، لزوم احترام به پارلمان، لزوم احترام به زیردستان و هم قطاران را نیز نشان دهد. چیزهایی که اصلا پهلوی نخست به دنبال آنها نبود و نمی‌توانست بپذیرد که مقامات نوکر پدرش نیستند. به هر حال وزیرخارجه این برهه پهلوی گزارشی از این سفر و اهدافی که پشت آن بود ارائه می‌دهد.
 
سوء ظن بیمارگونه رضاشاه به وزیر امورخارجه

این تاریخ‌نگار با اشاره به یکی دیگر از اقدامات زمان وزارت خارجه کاظمی بیان کرد: از اقدامات دیگر وی تدارک نوعی تنش‌زدایی با همسایگان است و در عین حال انعقاد یک پیمان منطقه‌ای با عراق، افغانستان و ترکیه. بحث دیگری که در یادداشت‌ها مشاهده می‌شود، تلاش گسترده کاظمی در رسیدن به اصول تفاهم با شوروی‌ها برای لغو ماده ششم (ماده‌ای که در شهریور 1320.ش نیز یکی از دلایل مورد تجاوز قرار دادن ایران را تشکیل می‌داد و در سال‌های بعد از بحران آذربایجان که ما می‌خواستیم تشکیلات ارتش را با کمک غرب و آمریکائی‌ها بازسازی کنیم، به طور دائم با این ماده ششم و قدرت سوم (شوروی) در خطر بودیم) قرارداد ایران و روسیه در سال 1921میلادی است که در آستانه این امر هم قرار می‌گیرد و به درستی تلاش می‌کند این مساله را برطرف کند، حتی تا یک ماده هم پیش می‌رود که در این زمان با سوء ظن بیمارگونه رضاشاه مواجه می‌شود.
 
بیات اظهار کرد: در زمانی که مذکرات با شوروی‌ها تقریبا خوب پیش می‌رود. رضاشاه می‌گوید کاظمی با روس‌ها چه سروسری دارد؟! اما نمی‌گوید چه سروسری برای رفع خطر از کشور دارد و این واکنش شاه سبب به هم خوردن لغو این قرارداد می‌شود.
 
وی با اشاره به بوالهوسی‌های رضاشاه در تعیین خط تالوگ
شط العرب گفت: اما نکته مهم دیگر در همین مجلد ماجرای شط‌العرب است که رضاشاه به حقه‌بازی‌های عراقی‌ها رضایت می‌دهد که خط تالوگ در یک قسمت از آن رعایت نشود و رعایت نکردن همین امر مشکلات بسیار زیانباری برای ما در آینده به دنبال داشت، تا این‌که در قرارداد الجزایر ما توانستیم این اصل بین‌المللی را بر عراقی‌ها تحمیل کنیم. البته این اتفاق یک صحنه از بوالهوسی‌های رضاشاه است که کل وزارت خارجه در برابر آن مانند بسیاری از موارد دیگر مقاومت و تاکید می‌کنند که اگر اکنون امکان توافق نیست، برای وقت دیگری بگذارید اما پهلوی نخست در آن لحظه (مانند بسیار دیگر از اقداماتش) تصمیم می‌گیرد که نظر خودش را قطعی کند.
 
یادداشت‌های کاظمی یک تفکر مداوم را دنبال می‌کند

اتحادیه(نظام مافی) نیز در این نشست در پاسخ به پرسشی درباره چگونه دستیابی به یادداشت‌ها و انتشار آنها توضیح داد: داوود کاظمی یکی از دوستان بنده است که از من درخواست کرد که یادداشت‌های برادرش را بخوانم و منتشر کنم. در مرحله نخست دو جلد این یادداشت‌ها را به من داد و یک سه جلد دیگر هم جمع‌آوری شد. البته دو جلد این یادداشت‌ها در دست اقوام وی در خارج از کشور است که متاسفانه از دادن آنها برای چاپ خودداری کردند.
 
وی افزود: باقر کاظمی، فرد باسوادی بود و به هر جا که سفر می‌کرد، اطلاعات ویژه‌ای از آن مکان یا شهر به‌دست می‌آورد. این جزئیات در سفر وی به آمریکا به همراه خانواده و مشکلاتی که با آن روبه‌رو شده بسیار خوب شرح داده شده است. همچنین اطلاعاتی درباره برخی شهرها و روستاهای آذربایجان در زمانی که استاندار بوده در کتاب آورده است.
 
فراز و نشیب در تفکرات این سیاستمدار رخ نمی‌دهد

استاد گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با اشاره به اسناد این یادداشت‌ها گفت: نویسنده تعداد زیادی عکس و سند ضمیمه یادداشت‌های خود کرده که از آنها تعداد بسیار کمی به دست ما رسیده است. با خواندن خاطرات این سیاستمدار به خوبی می‌توان ذوق و شوق وی را در پست‌هایش درک کرد. وی کارش را با علاقه آغاز می‌کند و اطلاعات بسیار جالب و مفیدی از درون وزارتخانه‌هایی که در آنها مشغول به کار می‌شود، جمع‌آوری می‌کند.
 
اتحادیه اظهار کرد: به درستی مشخص نیست که یادداشت‌ها در چه زمانی نوشته شده است. آیا یادداشت‌ها در همان زمانی که رویدادها اتفاق افتاده به نگارش درآمده یا بعدا نوشته شده است. اما آن‌چه مهم به نظر می‌رسد این است که در این یادداشت‌ها یک تفکر مداوم را دنبال می‌کند و فراز و نشیب در تفکرات این سیاستمدار رخ نمی‌دهد.

در پایان نشست به پرسش‌های حاضران در جلسه از سوی سخنرانان پاسخ داده شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها