حکایتهای سر و دم بریده و راه به راه کتاب لوییس کارول تو را به یاد متلها و افسانههای کهن میاندازد اما حتی پس از گذشت یک صد و پنجاه سال، قهرمان خردسالش آلیس هنوز همراز کودکان است و منبع الهام نویسندگان و فیلمسازان بسیاری در سراسر دنیا.
این کتاب اما در پیش- تاریخ ادبیات داستانی غرب (و با فاصله زمانی نزدیک به صد سال از انتشار دن کیشوت که به قولی مبدأ این تاریخ محسوب میشود) جایگاهی نمایان دارد؛ هم از آن که آغازگر تحولی شگرف در نگاه به مخاطبان ادبیات است و هم چون برای نخستین بار و تقریباً همزمان با کوششهای هانس کریستین آندرسن در نقطهای دیگر از اروپا – دانمارک - جمعیت بزرگ کودکان را نشانه میگیرد.
تحولات اجتماعی عمیق و دورانسازی که پس از قرنها رکود و خاموشی اروپا در پیش بود، نیاز به موتور محرکه و توان جسمی و فکری بسیار نیرومندی داشت که کودکان هر نسل منبع لایزال آن به شمار میآیند و کیست انکار کند که ادبیات خلاقه از رهگذر نفوذ هر چه فزونترش در میان گروههای سنی و اجتماعی مختلف و خصوصاً کودکان همواره از بزرگترین عامل پیشرفت جوامع انسانی بوده است.
اما داستان آلیس در سرزمین عجایب که با نام دیگر آلیس در شگفت زار نیز به فارسی ترجمه شده، داستان دخترکی است که در پی خرگوشی سر از سرزمینی با موجوداتی خیالی در میآورد و در آنجا با ماجراهای ریز و درشتی رو به رو میشود که نه منطق روایی ویژه ای دارند و نه البته در پی آموزش نکته ای اخلاقی و تربیتی به مخاطبین چشم و گوش بسته خود هستند.
داستان آلیس آموزههای مهم دیگری هم دارد. رفتار گزیده گوی و شکیبای آن با داستانها و افسانههای فراوان گفته و باز گفته و ریشه دوانده در عمیق ترین آرزوها و احساسات انسانی، شاید بزرگترین عامل ماندگاری آن در میان آثار محبوب کودکان در سراسر دنیا باشد. با این رفتار، خاله سوسکه هم حتی با همان قلیانش میتوانست در داستانهای ما بماند و گاو حسن هم، حتی اگر شیر نداشتهاش را به هندوستان میبردند یا فیلی که دندانش به خاطر همان آب خوردن ساده میشکست و نه کار بدی.
نویسنده آلیس نه میخواهد خوانندهاش را با مسائل و مشکلات اجتماعی و خانوادگی بیازارد و و نه به او شیوه راه رفتن بیاموزد و راه از بیراه نشانش دهد. او تنها یک دغدغه بزرگ دارد و آن کشف مخاطب تازه یافته خود است که از فردای چاپ و نشر کتابش به یکی از مخاطبان اصلی ادبیات نیز تبدیل میشود. او گویی تردیدی هم ندارد که به خوبی مخاطب خود را شناخته و فوریترین و ضروریترین نیاز او را که نیاز به بازی و سرگرمی است، دریافته است.
کودکان حتی در سادهترین بازیهایشان از جهان داستانی ای که با اسباب بازیهایشان خلق میکنند و از تخیلات و تصوراتی که در آن جهان خود ساخته، ذهنشان را به بازی میگیرد، لذت میبرند و اگر با گوش جان به داستانی گوش میسپارند، به سرخوشی همین بازی است. با این نشانه، داستانی دلچسب با شیوههای بیانی متنوع و نیازمودهاش چه بسا لذت بخشتر از هر بازی دیگری برای ایشان است.
ادبیات داستانی رشد خود را همواره وام دار دو عامل مهم بوده است؛ سرگرم سازی و کالا گونگی. به فهرست برخی رمانهای بزرگ و اثر گذار نگاه کنیم. نویسندگانی همچون بالزاک و داستایوسکی آثارشان را ابتدا به مجلات و روزنامههای کم و بیش شناخته شده روزگار خود میسپرده اند تا به صورت پاورقی و در شمارههای متوالی چاپ شوند. به این رفتار کالاگونه با اثر، اقبال خوانندگان نیز دامن میزد و غالباً نویسنده را – از روی نیاز مالی و گاه به درخواست ناشر- وا میداشت که تا هر جا ممکن است، به حجم اثرش بیفزاید و آن را فربهتر کند.
در کشورهای پیشرفته به پشتوانه همین سنت محکم و ریشه دار سرگرم سازی و کالا گونگی - که ادبیات کودک نام و نشان دار دنیا نیز از آن سر نپیچیده - است که کتاب همواره در سبد مصرفی آحاد جامعه مانده است و رمانهای پرفروش (best seller) و ادبیات داستانی خلاق خوانندگان و مخاطبان خود را همواره و حتی در هنگامه بحرانهای سخت اقتصادی از دست ندادهاند.
نویسندگان داستانهای وحشت، جادوگرانه، خنده دار، هیجانی و حادثه ای، کمیک استریپ و ژانرهای داستانی دیگر که رو به کودکان دارند؛ پیش از هر چیز از عناصر سرگرمی ساز برای بالا بردن شمارگان آثارشان سود بردهاند. غالباً نیز کتابهایشان دستمایه ساخت فیلمهای پرهزینه ای قرار گرفته که با استقبال انبوه سینما دوستان مواجه شدهاند. سینما دوستانی که شمار بسیارشان خوانندگان همان آثار بودهاند. با این رویکرد آیا نمیتوان پنداشت که ادبیات حتی میتواند با سینما که پرهزینه ترین کالای هنری است و به ضرورت سود دهی و دست کم برگشت سرمایه مصروفش همه حربههای سرگرمی ساز را به کار میگیرد؛ هماوردی کند؟
سالگرد کشف سرزمین شگفت انگیز ادبیات کودک سالگرد کشف دوباره زندگی است با همه زیباییهای ناشناختهاش.
نظر شما