یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۴
خلق جهانی متکثر از نگاهی زنانه/ یادداشت فرشته نوبخت بر رمان «این خانه پلاک ندارد»

رمان «این خانه پلاک ندارد» نوشته فرزانه کرم پور و لادن نیکنام، اثری معمایی است که نویسندگان آن دو زن هستند که توانسته‌اند با بهره‌گیری از ویژگی‌هایِ روحی و نوعِ نگرش‌شان جهانی متکثر خلق کنند. فرشته نوبخت در یادداشتی درباره این کتاب نوشته است: در تقابل سکوت زن و کلام مرد، در نهایت پیروزی با قدرت است و جنگ نرم راه به جایی نمی برد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- فرشته نوبخت: «شراره» و «افسانه» تصمیم می‌گیرند برای کاهش هزینه‌ها و سهولتِ زندگی در شهر تهران خانه‌ای قدیمی و بسیار بزرگ را در مرکز شهر، حوالی میدان کاخ اجاره ‌کنند. افسانه مهندس است و روحیه‌‌ای خشن‌، سرد و آرام دارد، او از همان ابتدایِ ورود به خانه متوجه غیرعادی‌بودنِ اوضاعِ خانه می‌شود و بی‌آن‌که حرفی درباره‌ فکرهایی که در سرش می‌گذرد بزند، دنبال سرنخ‌ها می‌رود. شراره  اما زنی جسور، بانشاط  و آرمان‌گرا ست، در هر حالی به‌ دنبال آرزوها و بلندپروازی‌هایش است. این دو تفاوت‌هایِ زیادی با هم دارند که نه تنها در تیپِ شخصیتی‌شان نمودار است، بلکه از نظر ظاهر هم آن‌ها را متمایز می‌کند.

در هر حال نظمِ ذهنی و منطق‌گراییِ افسانه در تضاد با شور و شیداییِ شراره قرار می‌گیرد و گره‌افکنی و گره‌گشایی‌ها از شکافِ همین تضادها پیش می‌رود. تضادها و تقابل‌ها از همان یکی دو فصلِ اول چهره نشان می‌دهند. اصلا فرزانه کرم‌پور و لادن نیکنام به هیچ وجه دنبال آسمان و ریسمان‌ بافتن نیستند و خیلی زود تکلیفِ مخاطب را با داستان روشن می‌کنند و می‌روند سرِ اصل مطلب. از این رو، طرح‌وتوطئه‌ دراماتیکی، تابعِ فرمولِ مشخص و بسیار منسجمی است که ژانرِ معماییِ اثر ضرورت آن را ایجاب می‌کند.

بر همین اساس نظم، آن‌گونه که منظورِ دریدا است، به شکل ساختمانی با یک بدنه‌ مرکزی که بلوک‌ها و آجرها آن را به شکلِ تنِ واحد حفظ می‌کند، یکی از اصلی‌ترین  عناصرِ پیش‌برنده‌ پلات در این رمان است. ضرورتی که چنانچه اشاره شد، تابعی از گونه و زبان‌ است. هیچ نخِ اضافه‌ای وجود ندارد و همه‌ اطلاعات در خدمت داستان است و درباره کوچکترین جزئیات کاملا فکر شده است.  

این در حالی است که نشان دادن و نمایش دادن از طریقِ توصیف و تاکید بر جزئیات، ویژگیِ دیگر «این خانه پلاک ندارد» است. این ویژگی ضمن این‌که سبب درگیری ذهنی بیشتر مخاطب با داستان و القایِ وهم و رازآلودگیِ فضا شده، ابزاری برای ایجادِ جذابیتِ روایی است.

در توصیفات این رمان، مخاطب طوری در جو و اتمسفر داستان قرار می‌گیرد گویا در حال تماشایِ فیلم است. سرعتِ ریتمِ روایت و نظم و منطقِ حاکم بر پلات در شکل‌گیری چنین خصوصیتی موثر بوده است. غیر از اینها ما با اثری معمایی مواجه هستیم که نویسندگان آن دو زن هستند که توانسته‌اند با بهره‌گیری از ویژگی‌هایِ روحی و نوعِ نگرش‌شان جهانی متکثر خلق کنند. نکته‌ بسیار حائز اهمیت این است که با دو شخصیت زن و دو نویسنده‌‌ زن روبه‌رو هستیم؛ زنانی که از زنان می‌نویسند یا زنانی که از خود می‌نویسند. که در حقیقت و به تعبیر «سیکسو» دالِ خود را در نظمی نمادین بازسازی می‌‌کنند. به همین دلیل است که یکی از وجوهِ جذابیتِ روایت این رمان تفاوت‌هایِ بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان است که در تقابل با نظامی مردانه، مبارزه‌ای نرم و به دور از خشونت را آغاز می‌کنند.

تقابلِ ذهنِ زن و جسمِ مرد، تقابلِ سکوتِ زن و کلامِ مرد، که مفهومی کهن‌الگویی را پدید می‌آورد که قدرت و شکلِ حضورِ آن در جامعه آن را تعریف و تحمیل می‌کند و در نهایت پیروزی با «قدرت» است و جنگِ نرم راه به جایی نمی‌برد.

بخش‌های از داستان از منظرِ شخصیتِ در سایه‌ای روایت می‌شود که هویت او تا انتهایِ داستان افشا نمی‌شود. اما ابژه‌ قدرت از منظرِ او تسلطی هولناک در متن دارد. دوربینی که کوچکترین جزئیات را می‌بیند. «این خانه پلاک ندارد» اثری واقع‌گرا و اجتماعی در ژانر معمایی است که گفتمانی درون‌متنی با جهانِ بیرون دارد. گفتمانی که امکان خوانش‌هایِ متعددی را ایجاد می‌کند و ما را با متنی چند لایه، انتقادی و جامع مواجه می‌سازد که در سطحِ اولیه‌ی خود داستانی جذاب روایت می‌کند.

«این خانه پلاک ندارد» ماه گذشته از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.



 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها