گفتوگو با مترجم اشعار عاشقانه بازار صابر
صباحی: ادبیات ایران شاعرانی چون بازار صابر و نزار قبانی نداشته است/بهاریه بازار صابر
محمود صباحی، مترجم اشعار بازار صابر، شاعر مشهور و در قید حیات تاجیکی، اعتقاد دارد که در اشعار عاشقانه بازار صابر، مسئله زن مانند نوروز و نوزایی توصیف شده است. به باور صباحی در تاریخ ادبیات ایران، شعرایی مانند بازار صابر و نزار قبانی که در اشعارشان به مسئله زن توجه کرده باشند، وجود نداشتهاند.
در ایران از این شاعر اثرگذار تاجیک یک مجموعه شعر با عنوان «فصل زنانه» با ترجمه محمود صباحی منتشر شده است. این کتاب در سال 1383 از سوی نشر تبارک منتشر و دیگر هرگز تجدید چاپ نشد. با صباحی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را خواهید خواند.
بازار صابر یکی از مشهورترین شاعران فارسیزبان در سطح دنیاست، اما عجیب است که ما ایرانیان تا پیش از انتشار کتاب «فصل زنانه» شناختی از او نداشتیم و گمان نمیکنم هنوز هم به درستی به این شناخت رسیده باشیم. شما چگونه این شاعر را شناختید و به برگردان اشعارش اقدام کردید؟
بازار صابر را از آن زمانی شناختم که با پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی در دانشنامه جهان اسلام همکار بودیم. ایشان از دوستان قدیمیِ بازار صابر بودند و به ویژه ادبیات تاجیک را نیز به خوبی میشناختند و دایره فعالیتهایشان نیز نظریه و نقد ادبی بود. مهمتر از اینها انسان شریف و دوستداشتنیای بودند.
یک روز، ایشان شعری از بازار صابر را که در آن زمان تازه منتشر شده بود، برای من خواند؛ شعری که این گونه آغاز میشد: «تناش چو برف نو باریدهیِ صبح زمستان بود، پی دندان من هر جا سحر گاهان چو نقش پای گرگان بود، پی آشوب گرگان بیابان بود ...» و همین لمحه بسنده بود که من پیش از آنکه خواندن این شعر به پایان رسد، بر آن شوم که شعرهایش دیگرِ بازار صابر را هم بخوانم. شعرهایش را سپس خواندم و او را شاعری به شدت سیاسی یافتم اما در لابه لای شعرهای او، شعرهای عاشقانهای هم دیدم که از دید من در حوزه ادبیات زبان فارسی کم نظیر بودند و همین هم دلیلِ آن شد که شعرهای عاشقانه او را در یک مجموعه گردآورم.
مهمترین و اساسیترین ویژگی اشعار عاشقانه بازار صابر چیست؟
در شعرهای عاشقانه بازار صابر آن چه که بسیار بدیع است، توصیف و ستایشِ گونهای زنانگی دلانگیز و در عین حال واقعی است؛ آن زنانگی ملموسی که در ادبیات فارسی پیش از این چنین صریح کشف و بیان نشده بود و البته شایسته کشف و بیان نیز متأسفانه دریافته نشده بود. ادبیات فارسی، به گونهای ناروا ارزشهایِ زنانه را مغفول گذاشته و به درک و ستایشِ زیباییِ دنیایِ مردانه خود را بسنده کرده است و زنانگی را هم اگر در شعر ستایش میکند، چندان به زن، به زنی که گوشت و خون دارد، مربوط نمیشود. بازار صابر در شعرهای عاشقانهاش دریافتی از سرشتِ زنانه دارد که همان دریافت او از زندگی و طبیعت است. در جای جای شعرهای بازار صابر میتوان درک کرد که نوزایی، نوروزی و زایایی را در زن، زندگی و طبیعت همسرشت و همزمان تصور کرده است.
با توجه به این دست از اشعار بازار صابر، آیا او همانندی در میان شاعران ایرانی دارد؟
خیر، ما هنوز در شعر فارسی شاعری نداریم که بتوانیم او را شاعر «زن» بنامیم. یعنی شاعری که از زن میسراید؛ مثلِ نزار قبانی در جهان عرب در میان شاعران ایرانی وجود خارجی نداشته است، اما بازار صابر در شعرهای عاشقانهاش تا حدی به شاعر زن و زنانگی پهلو میزند.
اشاره کردید که بازار صابر بیشتر شاعر سیاسی است، درباره دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسیاش توضیحاتی برای مخاطبان ایبنا بیان کنید.
بازار صابر از شاعران مردمیِ پیش از فروپاشی شوروی سابق بود و بعد از آن نیز نماینده مجلس شد اما در نهایت به خاطرِ این دیدگاهاش که ایران را قبله تاجیکان میدانست، به زندان افتاد و سپس به آمریکا فرار کرد و به گمانم حالا پس از سالها به دعوتِ رسمی رییس جمهوری تاجیکستان دوباره به سرزمین اجدادیاش بازگشته است.
بازار صابر نمادِ خوی احساساتِ متلونِ شاعرانه است. او در هر دوره نگره سیاسیاش را تغییر داد.
او در زمان زندگی در آمریکا نیز مقالهای نوشت که عنواناش این بود: تُف بر این هیکل آزادی! (منظور از هیکل مجسمه است) و از ولادیمیر لنین و از زمانه سوسیالیستی ستایش کرد و یک سره تمامِ گرایشهایِ پیشیناش را بدین وسیله نفی کرد. زندگی دشوارش در آمریکا ظاهراً او را بسیار خشمگین کرده بود.
و بهاریه بازار صابر
این چشمه را نگاه کن
یک لحظه ترک راه کن
این چشمه میزند چشم
چشم زنانه دارد
□
این لالهزار گل جوش
سرخیده تا بنا گوش
این را مکن فراموش
شرم زنانه دارد
□
این بید و لرزه را بین
این نازوغمزه را بین
یک پایه می کند رقص
رقص زنانه را بین.
باران شیشه واری
عطارک بهاری
در شیشه حبابش
عِطر زنانه دارد
□
شب-باده را شمیدم
چون باده دم کشیدم
شب- باده پگاهی
بوی زنانه دارد
□
رنگین کمان به رنگِ-
این ارغوان شکفته
این ارغوان به رنگِ-
رنگین کمان شکفته،
این کندل بخاری
فصل زنانه دارد
□
در غله میچرد چشم
چو گله میچرد چشم
این کشت تازه و تر
زلف زنانه دارد
□
نبض هوا به دستام
مانند نبض آدم،
آب و هوای نوروز
نبض زنانه دارد
نظرات