یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۶
مهدی محقق: فضيلت كلام به معانی نيست، به الفاظ فاخر است/ شمیسا: متنبی اگر مبادی عرفانی داشت غوغا می‌کرد

مهدي محقق معتقد است كه مساله توارد خاطرين موجب شده تا نتوانيم بگوييم سعدي حكمت و شعر خود را از متنبي دريافت كرده است. ضمن آن كه فضيلت كلام به معاني نيست بلكه به الفاظ است. سیروس شميسا نيز ضمن اشاره به مساله موضوع و مضمون گفت: متنبي اگر مبادي عرفاني مي‌داشت، غوغا مي‌كرد. براي كسي كه با شعر سعدي و حافظ و مولوي آشنا باشد، شعر متنبي مزه‌اي ندارد.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) نخستين روز همایش «سعدی و متنبی» در شنبه ۲۹ فروردین، با حضور سعدی‌شناسان و متنبی‌شناسان از جمله دكتر مهدي محقق، سيروس شميسا، موسي اسوار، محمدعلي آذرشب، كوروش كمالي سروستاني، و عليرضا منوچهريان در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
 
موضوع سخنراني دكتر مهدي محقق «تأثير متنبي بر سعدي» بود كه وي پيش از هر نكته‌اي درباره نام متنبي توضیح داد و گفت: مبتني در لغت يعني كسي كه ادعاي نبوت مي‌كند زيرا در صرف عربي باب «مفاعله» و «تفاعل» براي تكلف به كار مي‌رود؛ مثلا كلمه «تغافل» يعني خود را به غفلت زدن. متنبي نيز يعني كسي كه نبي نيست ولي ادعاي نبوت مي‌كند. در اسلام كتاب‌هاي زيادي درباره «الفرق بين النبي و المتنبي» نوشته شده است. دانشمندان ناچار بوده‌اند كه به بررسي چنين موضوعاتي بپردازند. مولوي مي‌سرايد:
شیر پشمین از برای کد کنند
بومسیلم را لقب احمد کنند
بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را اولوا الالباب ماند
 
رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي افزود: بنده  حدود سال 1338 مقاله‌اي درباره كتاب دوست مرحومم حسين‌علي محفوظ نوشتم. او براي كتاب «سعدي و متنبي» حتي جايزه سلطنتي دريافت كرده بود. در اين مقاله به چند نكته اشاره كرده‌ام. نخست آن‌كه بسياري از شعرا، توارد خاطرين دارند. بسيار بوده كه دو نفر از دو جاي مختلف تشبيهي يكسان را بيان كنند. علما و دانشمندان اهل بلاغت همه متفقند بر اين كه فضيلت كلام به معاني نيست. فضيلت كلام به الفاظ فاخر است.
 
وي افزود: اسلام دروازه‌هاي علم را باز كرد. پس از ظهور اسلام دانشمندان كتاب‌هاي فراواني را از يوناني، سرياني، پهلوي، و سانسكريت به زبان عربي ترجمه كردند. بنابراين، بسياري از مضامين به اين فرهنگ وارد شده است. حال اگر مضموني در قرن چهارم از متنبي بيان شده و سعدي در قرن هفتم آن را گفته است، نمي‌توان به اين نتيجه رسيد كه سعدي خلاقيتي در بيان آن نداشته است. براي نمونه متنبي مي‌گويد:
 مَنْ يَهُنْ يَسْهُلِ الهَوَانُ عَلَيهِ,
ما لجُرْحٍ بمَيّتٍ إيلامُ
و سعدي چنين مي‌گويد:
از ملامت چه غم خورد سعدی
مرده از نیشتر مترسانش
 
وي افزود: بسياري از ضرب‌المثل‌ها كه در فرهنگ اسلامي وارد شده، هم در ادبيات عرب ورود يافته است و هم در ادبيات فارسي. هيچ‌گاه نمي‌توان گفت كه فارسي ابتكاري نداشته و اين شعرها و مضامين همه از ادبيات عرب گرفته شده است. براي نمونه در كتاب «مقامات حريري» ضرب‌المثلي آمده است كه هم متنبي آن را در كتاب خود مي‌آورد و هم در عبارات فارسي به كار گرفته شده است. لافونتن، شاعر فرانسوي، داستان‌هايي درباره حيوانات دارد (fable)، كه يكي از آنها درباره گرگ و بره است. 300 سال پيش از لافونتن نيز اين تمثيل در ادبيات عرب بوده است.
 
اين پژوهشگر حوزه ادبيات و فلسفه افزود: مسأله توارد خاطرين و گسترش فرهنگ اسلامي كه عربي و فارسي در آن با يكديگر مخلوط شده‌اند، ما را به آنجا مي‌رساند كه نتوانيم بگوييم سعدي هيچ ابتكاري در شعر نداشته و همه را از متنبي گرفته است. ما بايد به فرهنگ گسترده اسلامي توجه داشته باشيم كه هر سخن خوبي را از هر جايي گرفته است.
 
براي شناخت هر شاعري، شناخت روزگار او بايسته است
 
سخنران ديگر اين نشست دو روزه، موسي اسوار بود. وي كه مقاله‌اي درباره «تناظر بلاغت و حکمت در سعدی و متنبی» از پيش آماده كرده بود، گفت: سعدي و متنبي با وجود فاصله سه قرن، از جهات بسياري خاصه از حيث مضامين فكري و توارد با يكديگر شباهت دارند. هرچند پاره‌‌اي از مضامين فكري سعدي بار و بر گرفته است و هر جا مضموني حكمت‌آميز آورده، در بليغ‌ترين صورت آن نشسته است. سعدي و متنبي از نظری مصداق تناظرند و بلاغت و حكمت.
 
وي پس از بيان نقل قول‌هايي از اديبان بزرگ درباره اهميت متنبي گفت: براي شناخت هر شاعري، شناخت روزگار او بايسته است. از قرن پنجم، صفت «شاعر بزرگ» قرين نام متنبي شد. مسعود سعد سلمان درباره متنبي مي‌گويد:
متنبي نكو همي‌گويد
باز دانند فربهي ز آماس
 
مترجم «اشعار عربي سعدي» درباره اهميت سعدي گفت: درباره جايگاه سعدي در ادبيات فارسي نيازي به شرح نيست. سخن را حد همين بس كه حديث سعدي حد سخن‌داني است و اين دامنه نفوذ او را در زبان و بيان فارسي نشان مي‌دهد. اما درباره مضامين حكمي هر دو شاعر بايد گفت كه اين مايه‌ها بر دوگونه است؛ مشترك و خاص. مضامين مشترك از دو راه حاصل آمده است؛ يكي تأثير متنبي بر سعدي و ديگري توارد جداگانه مضمون در ذهن و زبان دو شاعر.
 
نويسنده كتاب «از سرود باران تا مزامير گل سرخ» كه درباره پيشگامان شعر امروز عرب است، افزود: تأملاتي كه بخش اعظم آن بر مدار حكمت عملي است، از كجا نشأت گرفته است؟ در متنبي حاصل تجارب ممتد و سير آفاق و انس و تفكر در انسان است. هرچند عده‌اي از پيشينيان بر آن بودند كه برخي رشحات انديشه او را به ارسطو مرتبط كنند. متنبي به اين بارقه‌هاي فكري سخت معتقد است. از حيث ايجاز و اتقان متنبي از تمام شاعران حكمي‌سراي برتر است. در سخن او حلاوت بيان و پويايي تعابير و قوت معاني موج مي‌زند. به سبب رهنمودهاي والاي اخلاقي او، غالب حكمت‌هاي او به مثابه ارزش‌هاي رفيع انساني تلقي شده است.
 
این استاد زبان و ادبيات عرب درباره سعدي گفت: خصيصه بارز سعدي در اختصاص مضامين حكمي، به سرگذشت و تجربه‌هاي پيشين وي اشاره دارد. او در مقام هنرمندي روانشناس به ظريف‌ترين شيوه از دقايق وجود انساني سخن مي‌گويد. خداشناسي و مردم‌داري، اعتدال و ميانه‌روي، تساهل و تسامح، استغنا و وارستگي، فروتني و خاكساري، و حقيقت‌جويي و عشق، جنبه‌ها و جهات فلسفه اخلاق اوست. اما چرا اين مضامين در شعر او خوش نشسته است؟ تحليل صور بلاغي او مجالي بيش از اين مي‌طلبد. دقت در تناسب كلمات، اعتدال در تشبيه و استعاره و مبالغه و اجتناب از هر گونه تنافر در حروف همه از ويژگي‌هاي زبان سعدي است.
 
وي افزود: سعدي و متنبي هرچند به حيث بلاغت و حكمت وجوه مشترك بسيار دارند، اما خصلت‌ها و خصائص شعري آنها چندان با هم مطابقت ندارد. اما موضوع اين دو شاعر بهترين گزينه براي گفت‌وگوي بين فرهنگي است.
 
آذرشب: مقاصد كل ادبيات جهان را احياگري مي‌دانم
 
دكتر محمدعلي آذرشب، استاد دانشگاه تهران، درباره «عزت‌خواهی در گفتمان سعدی و متنبی» گفت: گفت‌وگوي فرهنگ‌ها در چارچوب فرهنگ مسأله مهمي است. اگر بتوانيم اين مقوله را جا بيندازيم، بهترين راه تفاهم را در بشريت ايجاد كرده‌ايم. اگر بتوانيم مساله سعدي و متنبي را به سمت حوزه وحدت تمدن‌ها سوق دهيم، كار بسيار مهمي انجام داده‌ايم.
 
اين كارشناس مسائل فرهنگي جهان اسلام افزود: دو نظر و مقصد مشترك بين سعدي و متنبي وجود دارد. در ادبيات بايد مقاصد اصلي ترسيم شود. من مقاصد كل ادبيات جهان را احياگري مي‌دانم؛ به عبارت ديگر، اديبان هرگاه احساس كرده‌اند كه نوعي مرگ تمدني در جوامعشان سرايت كرده، براي احياي جوامع خود برخاسته‌اند. جامعه سعدي و متنبي هر دو به احياگري نياز داشته است. هر دو در دوره‌اي زندگي مي‌كردند كه جنگ‌هاي صليبي رايج بوده است. جنگ نوعي حالت ذلت در افراد ايجاد مي‌كند و انسان‌ها به نوعي احياگري در برابر اين ذلت نياز دارند. محققان ما بايد مسأله احياگري را در ادبيات جلوه دهند. ما امروز نيز در معرض حمله‌هاي شديدي براي به ذلت كشيده شدن جهان اسلام هستيم. پس تمام كساني كه براي جوامع خود دلسوزي دارند، بايد براي عزت‌بخشي جوامع خود برخيزند. اكنون نه جنگ نظامي كه جنگ فرهنگي در حال شكل‌گيري است. در اين حال زبان ادبيات مي‌تواند احياگر باشد. احياگري در مولوي، سنايي، عطار، و اقبال لاهوري بسيار ديده مي‌شود. اگر متني را با ديد احياگري بخوانيم، با معاني متفاوتي در آن مواجه مي‌شويم.
 
وي گفت: احياگري وظيفه ادبيات است. زيرا ادبيات با شعور صحبت مي‌كند. ادبيات بايد شعور را به سمت عزت، خودباوري، پيشرفت و تمدن‌سازي سوق دهد. يكي از مهم‌ترين محورهاي گفتمان سعدي و متنبي عزت و عزت‌بخشي است. عزت يكي از محورهاي مهم احياگري است. انسان عزيز زنده و انسان ذليل، مرده است. مسأله عزت، مسأله‌اي انساني است. عزت حركت‌دهنده تاريخ است. عقب ماندن انسان‌ها از عزت، عقب ماندن از تاريخ و تمدن است. همان‌گونه كه شعر متنبي مالامال از دعوت به عزت‌خواهي است، سعدي نيز درباره عزت بسيار سخن گفته است. مثلا:
هركه نان از عمل خويش خورد
منت حاتم طائي نبرد
 
وي درباره ديگر وجوه مشترك اين دو شاعر بزرگ گفت: ذوق‌پروري يكي از محورهاي مشترك سعدي و متنبي است. وقتي انسان از ذوق‌پروري دور شود، به نخوت روي مي‌آورد. جوانمردي نيز از محورهاي مشترك اين دو است. ما امروز به احياي منش جوانمردي و فتوت نياز داريم.
 
شميسا: شعر متنبي براي آشنايان با حافظ و سعدي مزه‌اي ندارد
 
آخرين سخنران اين نشست، دكتر سيروس شميسا، استاد دانشگاه بود كه در موضوع «سعدی و متنبی، دو اسلوب متفاوت» گفت: اگر موضوع را subject بدانيم، آنچه در ادبيات ارزش دارد، مضمون است و مضمون يعني برخورد هنري با موضوع. استادان زبان و ادبيات عرب كلمه «موتيو» را به خوبي «الموضوع المكرر» ترجمه كرده‌اند. «بلبل عاشق است»، «معشوق جفاكار است» جزو سنت‌هاي ادبي هستند. و مهم آن است كه اديب چگونه نگاه هنري به اين مضامين داشته باشد.
 

نويسنده «انواع ادبي» پس از بيان مثال‌هاي متعدد درباره موضوعات و مضامين مشترك و غير مشترك ميان سعدي و متنبي افزود: به جاي بحث در اين باره، بايد روابط بينامتني سعدي و متنبي بررسي شود. رولان بارت معتقد است هر متن نقل قول‌هايي است از هزاران قائل بي‌نشان. تمدن‌ها خلق‌الساعه ايجاد نمي‌شوند. لازم نيست سال‌ها بر سر موضوع و مضمون مشترك اين دو، مغالطه كنيم.
 
اين پژوهشگر اديب و منتقد، در پايان گفت: سبك سعدي و متنبي كاملا متفاوت با يكديگر است. سبك متنبي شبيه به سبك خراساني است. آيات و احاديث در شعر متنبي نمودي ندارد. البته نه آن‌كه آيه و حديث اصلا در شعرش ديده نشوند، بلكه بسامدي ندارد. او حتي در برخي مدايح، خود را هم‌شأن ممدوح مي‌شمارد. متنبي خلاق المعاني است. او مانند شاعران سبك هندي در يك مصراع مطلبي معقول مي‌آورد و در مصراع ديگر، مطلبي محسوس. متنبي اگر مبادي عرفاني مي‌داشت، غوغا مي‌كرد. براي كسي كه با شعر سعدي و حافظ و مولوي آشنا باشد، شعر متنبي مزه‌اي ندارد.
 
 
روز دوم همايش «سعدي و متنبي» امروز يكشنبه 30 فروردين، ساعت 16، در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها