کتاب «جیب عجیب» ماجرای بنیاد کودکان بی‌سرپرستی را بیان می‌کند که یک کارتن اسکناس به عنوان هدیه دریافت کرده است. قرار است با این پول مدرسه‌ای در «بارا نیودا» ساخته شود. اهداکننده مایل است ناشناس بماند. دریافت‌کنندگان پول گمان می‌کنند او مردی مسن و اسرارآمیز است اما این گونه نیست و اهداکننده یک پسربچه است. سوال اینجاست که این پول‌ها از کجا می‌آیند...
این رمان سه بخش دارد و هر بخش به فصل‌های مختلف تقسیم شده است. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: «حومه شهر حسابی آرام بود. توکن بااحتیاط پنجره را باز کرد و کمی در هوای ملایم شب تابستانی نفس کشید. لحظه‌ای کنار پنجره ایستاد و مثل سگ بو کشید. اینجا چیزی بو نمی‌داد، حتی تابستان‌ها، اما اگر به اندازه کافی می‌ایستادی بوی دریا به مشام می‌رسید، مثل قفسی نامرئی برفراز تمام شهر تا اینجا، جایی که ده سال قبل کشاورزها در خانه‌های خود می‌خوابیدند در حالی که محصولاتشان در شب تابستانی در حال رسیدن بود.
توکن آهی کشید، لباسش را درآورد و با روزنامه «اسکونس داگبلاد» در دست به رختخواب خزید. چراغ مطالعه را روشن کرد کمی خواب‌آلود پس از کار روزانه شروع کرد به مطالعه روزنامه. با صفحه خانه و خانواده شروع کرد که ببیند در نبود او چطور اداره می‌شود. پس از کمی مطالعه زیرلب چند فحش آبدار داد. فحاشی بی‌ضررتر از بادی است که از دریا می‌وزد و ...، فحش فقط گوش مخاطب را می‌آزارد...»
ماکس لوندگرن متولد سال 1937 در جنوب سوئد است. وی در رشته تاریخ هنر تحصیل کرده و امروز از شناخته‌ترین نویسندگان سوئدی است. این نویسنده در داستان‌هایش به مسائلی مانند قطحی و فقر توجه داشته است. لوندگرن در سال 2005 و در سن 68 سالگی درگذشت.
واحد کودک و نوجوان انتشارات افق، کتاب «جیب عجیب» را در قالب 160 صفحه با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت هفت هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما