گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «سرطان اجتماعی فساد»
انتقاد سراجزاده از نبود منابع کافی در تدوین «سرطان اجتماعی فساد»/ رفیعپور اهمیتی نمیدهد که اجتماع علمی کتابهایش را بخوانند!
حسین سراجزاده، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی از نبود منابع کافی برای تدوین کتاب «سرطان اجتماعی فساد» انتقاد کرد و گفت: گویی پیش از سال 82 در کشور درباره فساد کاری نشده است در حالی که این گونه نیست. برای رفیعپور نیز اهمیتی ندارد که اجتماع علمی کتابهای او را بخوانند یا نه! البته اجتماع علمی هم متقابلاً نوشتههای ایشان را جدی نمیگیرند در حالی که این نویسنده دغدغههای مهمی برای طرح دارد.
سراجزاده در ابتدای این نشست با بیان اینکه همواره نسبت به آثار رفیعپور دیدگاه انتقادی داشته گفت: نخستین نقد من درباره کتاب «آشفتگی اجتماعی در شهر تهران» اواخر دهه 70 در کتاب ماه چاپ شد.
وی با تاکید بر اینکه در آثار رفیعپور دغدغه جدی او برای بهبود ایران دیده میشود، افزود: او به عنوان یک جامعهشناس در طرح مسائل و موضوعاتی که درباره آن دیدگاهی ارائه کرده شجاعت دارد. از نخستین آثار او مانند «کندوکاو و پنداشتها» تا کتابی که در دهه 60 درباره جامعه روستایی و نیازهای آن نوشته، همگی نشاندهنده این است موضوعاتی که وی در کتابهایش به آنها پرداخته، از جدیترین و اصلیترین مسائل روز بودهاند.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: رفیعپور به عنوان یک فرد دانشگاهی پرکار است و همواره نسبت به طرح موضوعات جدی اهتمام فوقالعادهای داشته است. دغدغه اصلی وی اصلاح کشور بوده و اهتمام جدی برای این موضوع دارد. با این وجود او در سنتی کار میکند که موجب شده با وجود ویژگیهای مثبت در کارش، ضعفهای بنیانی داشته باشد.
سراجزاده در همین باره توضیح داد: رفیعپور به لحاظ دیدگاهی در سنت پوزیتیویستی کار میکند و کتاب «کندوکاو و پنداشتها» او نمونه بارز برای این موضوع است. برخی از ویژگیهای دیگر او رویکرد فلسفی پوزیتیویستی در آثارش است که یکی از مصادیق آن وحدت علوم است.
رفیعپور جامعهشناس را در ساحت یک پزشک یا مهندس میبیند
به گفته این استاد جامعهشناسی، زبان رفیعپور به گونهای است که جامعهشناس را در ساحت یک پزشک یا مهندس میبیند. در نظر او علوم انسانی مانند علوم طبیعی است. در مفاهیمی که او در آثارش استفاده میکند نیز میتوان این را مشاهده کرد؛ به طور مثال او به مفاهیمی چون آناتومی اجتماعی اشاره میکند. به عبارت دیگر در نظر او موضوعات اجتماعی مانند یک ارکستری است که اگر در آن میان یک نفر ساز ناکوک بزند بقیه دچار مشکل میشوند بنابراین رفیعپور نظم در جامعه را این چنین میبیند.
سراجزاده در بخشی از سخنانش توضیحاتی را درباره کتاب «سرطان اجتماعی فساد» ارائه کرد و گفت: این کتاب در سال 1382 منتشر شد و سوال اصلیاش این بود که آیا در ایران فساد وجود دارد یا خیر؟ نویسنده در کتاب بر اساس نظریاتی میکوشد تا بگوید علت و عوامل فساد در ایران چیست؟ او برای اینکه فساد را بررسی کند از روشهای متعددی چون روش تاریخی، مراجعه به اسناد و آثار و ... بهره میگیرد.
وی تاکید کرد: او در کتاب «سرطان اجتماعی فساد» وقتی میخواهد از راه حل سخن بگوید درباره یک جراحی حرف میزند و معتقد است ما نیاز به یک جراحی داریم. در دیگر آثارش هم از مهندسی اجتماعی سخن میگوید.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه رفیعپور در تمانی آثارش رویکرد محافظهگرا و سنتگرا دارد، گفت: مخاطب او در آثارش همواره حاکمان هستند، چون آنها قرار است اجتماع را اصلاح کنند به همین دلیل است که او هیچ ارتباط ارگانیکی با اجتماع علمی ندارد. این رویکرد باعث شده که متقابلاً جامعه علمی ایران نیز با وی ارتباطی نداشته باشد.
حاکمان کشور در کتاب «سرطان اجتماعی فساد» خطاب قرار میگیرند
به گفته سراجزاده، در کتاب «سرطان اجتماعی فساد» نیز مرتب حاکمان کشور خطاب قرار میگیرند. بنابراین ارتباط وی با جامعه علمی کشور در حد ارتباط استادی و شاگردی است. مراوادت رفیعپور نیز با دیگران در همان چهارچوبهایی است که خودش تصویر کرده است و جلوه چنین مسائلی را میتوان در کتابهای او دید.
وی در بخش دیگری از سخنانش از نبود منابع کافی برای تدوین کتاب «سرطان اجتماعی فساد» انتقاد کرد و یادآور شد: این کتاب در سال 82 نوشته شده است اما وقتی به منابع کتاب در پایان آن مراجعه میکنید متوجه میشوید که تنها یک صفحه منبع فارسی و چند منبع انگلیسی دارد که در منابع فارسی آثار دیگر خود رفیعپور دیده میشود. این فقدان منابع در کتاب نشان نمیداد که او در مجامع علمی است.
این استاد جامعهشناسی تاکید کرد: گویی که قبل از سال 82 در کشور درباره فساد کاری نشده است در حالی که این گونه نیست و به طور مثال دکتر رفیعپور پیش از نگارش این کتاب در سال 82، کتابی درباره فساد نوشته است. بنابراین انگار برای وی اهمیتی ندارد که اجتماع علمی کتابهای او را بخوانند یا نه! البته اجتماع علمی هم متقابلاً نوشتههای ایشان را جدی نگرفته است در حالی که این نویسنده دغدغههای مهمی برای طرح دارد.
سراجزاده در ادامه با بیان اینکه رفیعپور در کتابش به دولت هاشمی که دولت سازندگی بوده میتازد، افزود: او معتقد است پس از سال 68 اتفاقاتی رخ داده که نباید صورت میگرفته است و دولت هاشمی را مسئول فساد در کشور میداند. از سوی دیگر در کتابهای او و حتی این اثر نیز رویکرد ضد توسعهاش دیده میشود.
رفیعپور وابستگی غیرقابل فهمی به جریان اصولگرا دارد
وی افزود: رفیعپور وابستگی غیرقابل فهمی به جریان اصولگرا دارد به گونهای که در سال 1388 از رئیس جمهوری وقت به عنوان یکی از ظرفیتهای سنت برای غلبه بر مسائل و مشکلات ایران از جمله فساد یاد میکند در حالی که مشاهده میکنید پس از آن چه تعداد پروندههای فساد مسئولان کشور رسانهای شد.
سراجزاده در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه رفیعپور در آثارش همواره تکیه بر توهم توطئه دارد، گفت: از نظر او برنامه فساد در کشور یک نقشه از سوی دشمنان کشور برای نابود کردن ایران است. پدیده شهرام جزایری نیز از نظر او مصداقی برای این ماجراست و جالب است که در کتاب «سرطان اجتماعی فساد» هم با لحنی عاقل اندر سفیه میگوید که آیا ممکن است پشت سر پروندههایی مانند شهرام جزایری دشمن نباشد؟!
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه رفیعپور در کتابش در بیان وقایع تاریخی در اثبات نظریه خویش دچار تضادهای جدی شده است، افزود: به طور مثال ایشان در ابتدای کتاب «سرطان اجتماعی فساد» به مقدمه کتابی درباره میرزا ملکم خان اشاره میکند و او را فردی میداند که از سوی انگلیسیها اجیر شده تا فساد را در کشور رواج دهد اما در اواسط کتاب رفیعپور همین شخص را فردی شجاع و روشنفکر میداند که برای بهبود کشور تلاش میکند. این تعارض جدی نشاندهنده این است که مولف تنها با عجله میخواسته در ابتدای کتاب با توسل به هر موضوعی سوال فرضیه خویش را اثبات کند در حالی که در ادامه کتاب مجبور میشود ملکم خان را شخص مثبتی معرفی کند.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: نتیجهگیری کتاب «سرطان اجتماعی فساد» نیز جالب توجه است او در پرونده شهرام جزایری مدام بحث حمایت دشمنان از این موضوع را مطرح میکند و به گونهای سخن میگوید که اگر کسی به غیر از این فرض کند گویی چیزی نمیفهمد.
مولف به افراد و سیستمهای حکومتی نقدهای صریح و روشنی دارد
این استاد جامعهشناسی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه کتاب «سرطان اجتماعی فساد» یک اثر تحقیقی است نقاط قوت کتاب را برشمرد و اضافه کرد: علیرغم رویکرد محافظهکارانه نویسنده این کتاب اثری شجاعانه است و در نقد افراد و سیستمهای حکومتی نقدهای صریح و روشنی دارد.
به گفته وی، انسجام کار پژوهشی در کتاب دیده میشود و این از نقاط قوت آن محسوب میشود با این وجود متاسفانه در کتاب هیچ سنجهای برای تحقیقی که صورت گرفته ارائه نمیشود و پرسشهای کتاب در حد تکگویه باقی میماند. از سوی دیگر در روش تحقیق همبستگیهایی که محاسبه شده درست نیست و این مساله نیز کتاب را با مشکلاتی مواجه کرده است.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تاکید کرد: مفروضاتی که رفیعپور داشته باعث شده آثار علمی او برآمده از یک دغدغه وطنخواهانه و اصیل باشد که در جای خود قابل ستایش است چون موضوعات او همواره برآمده از یک مساله مهم اجتماعی است. با این وجود همانگونه که گفتم به دلیل فقدان ارتباط نویسنده با اجتماع علمی و نیز عدم استفاده از منابع دیگر در تدوین کتابهایش آثار وی در اجتماع علمی جدی گرفته نمیشود و از سوی دیگر گرفتار خطاهای فاحش در روش تحقیق میشود.
سراجزاده در پایان سخنانش گفت: به صورت کلی این مسایل موجب شده تا رفیعپور در کتابهایش تحلیل تاثیرگذاری هم نداشته باشد و به طور مثال در کتاب «سرطان اجتماعی فساد» ما تنها شاهد یک متن ایدئولوژیک هستیم که در خدمت یک جریان سیاسی ویژه است که همواره به دنبال دشمن و یارانش در کشور میگردد.
بخش پایانی این نشست نیز به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص داشت.
نظر شما