به مناسبت دهم آبان، سالروز شهادت نخستین شهید محراب
نامه شهید آیتالله قاضی طباطبایی در نکوهش فروش اسناد ساواک/ احیاگر افکار نوآورانه دانشمندان بزرگ
پنجاه و هفتمین شماره گذرستان به آیتالله محمدعلی قاضی طباطبایی، نخستین شهید محراب به دست منافقان اختصاص دارد. ایبنا با تمرکز بر کارنامه پربار این شهید محراب، تلاش کرده در سالروز شهادتش چهره وی را در عرصه تالیف و تحقیق منعکس کند.
احیاگر افکار نوآورانه دانشمندان بزرگ
در فهرست مطالب این شماره گذرستان مطالبی با این عناوین گنجانده شده است: «اشاره»، «شخصیت علمی آیتالله قاضی طباطبایی»، «دهنامه از شیخ آقابزرگ طهرانی به آیتالله قاضی طباطبایی»، «آيتالله قاضی در وادی علم و تحقيق»، «کانونهای مخالفت با آیتالله قاضی طباطبایی»، «اولین شهید محراب»، «اماممداری آيت الله قاضی طباطبائی»، «ترور آيتالله طباطبايی به روایت سند لانه جاسوسی»، «سفرنامه بافت آیت الله قاضی طباطبایی»، «نامههای دو مبارز» و «شهادت در عید قربان».
سردبیر نشریه الکترونیکی گذرستان در رابطه با پنجاه و هفتمین شماره آن در مطلبی با عنوان «اشاره» مینویسد: «روز دهم آبان 1358 آيتالله قاضی طباطبايی امام جمعه تبريز پس از اقامه نماز عيد سعيد قربان توسط معاندین اسلام و انقلاب ترور شد و به شهادت رسيد. آیتاللّه قاضی طباطبایی دارای روحیهای انقلابی و ارادهای خللناپذیر بود و در پرونده قطوری که ساواک در مورد وی تهیه کرده، این نکته مشهود است. شرکت علنی او در مبارزات سیاسی از سالهای 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت امام خمینی شروع میشود و وی یکی از رهبران و پایههای نهضت در خطه آذربایجان بود که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان «قزل قلعه» تهران زندانی شد. همچنین به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به «بافق» کرمان تبعید شد. پس از آن به بهانه دیگری شش ماه به زنجان تبعید شد.»
«اولین شهید محراب» در صفحاتی دیگری از این نشریه گنجانده شده و در معرفی شهید قاضی طباطبایی آمده است: «دهم آبان، سالروز شهادت آیتالله قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب انقلاب اسلامی است که در عید قربان سال 1358 به دست گروه فرقان به شهادت رسید. شهید قاضی طباطبایی منسوب به خاندان سادات عبدالوهابیه است که به دو نام «قاضی طباطبایی» و «شیخالاسلامی» شهرت داشتند. آیتالله سیدمحمدعلی قاضیطباطبائی که در 6 جمادی الاول 1331 هجری قمری (1293 شمسی) متولد شد از سادات حسنی است که با 33 واسطه به حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع) نسب میرساند. ... وی پس از ورود به تبریز ضمن ادامه کارهای تحقیقاتی که از سالیان پیش شروع کرده بود، با همتی والا و اخلاصی کم نظیر قدم در عرصه ارشاد و تبلیغ نهاد. ثمره بیش از سی سال تلاش برای کسب معارف و علوم اسلامی، انتشار آثار و تحقیقات ژرفی از جمله 40 کتاب و دهها مقاله و رساله علمی است. کار تحقیقاتی و نویسندگی شهید قاضی طباطبائی از دو جهت حائز اهمیت و قابل توجه و تأمل است: یکی نوشتن کتابهای مستقل در رشتههای مختلف و دیگر اینکه وی با تلاش خالصانه و گرانقدر خود، افکار نوآورانه دیگر دانشمندان بزرگ را که شاید در اثر گذشت زمان به فراموشی سپرده میشد و از بین میرفت، احیا کرده است.»
در مطلبی با نام «آیتالله قاضی، خمینی آذربایجان» میخوانیم: «سیدمحمد علی قاضی، فرزند حاجمیرزا باقر، در سال ۱۲۹۳ شمسی، در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از والد ماجد خود و عموی گرامیش، میرزا اسدالله، در مدرسه طالبیه تبریز فرا گرفت. در سال ۱۳۱۶ شمسی، هنگام قیام مردم تبریز به اتفاق پدرش، به خاطر مبارزه، به تهران تبعید گردید و پس از چند ماه توقف اجباری در تهران و ری، به تبریز بازگشت. در سال ۱۳۱۸ شمسی، برای ادامه تحصیل به قم مشرف شد و از محضر آیات عظام، گلپایگانی، حجت، صدر، بروجردی، و امام خمینی کسب فیض کرد. در سال ۱۳۲۸ شمسی، راهی نجف شد و در درس مدرسین بزرگی چون حکیم، عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، بجنوردی و کاشفالغطاء شرکت کرد و بهرههای شایانی برد و در سال ۱۳۳۱ شمسی، به تبریز مراجعت نمود. آیتالله قاضی در دوران مرجعیت و زعامت حضرت امام نماینده تامالاختیار معظمله بودند، از این رو مسئولیت سنگینی را بر عهده داشتند.»
هشدار نخستین شهید محراب به فروش اسناد ساواک
«برگهایی از پرونده آيتالله قاضي طباطبايی» عنوان صفحات دیگری از نشریه است که در آن در رابطه با اقدام برخی افراد سودجو در انتقال و فروش اسناد ساواک آمده است: «ربوده شدن اسناد ساواك از پادگان تبریز: ساواك تبريز پس از انحلال، پروندههای مهم حساس خود را جهت حفاظت به پادگان تبريز منتقل كرده بود. از انقلاب و پيروزی چيزی نگذشته بود كه اقدامی سئوالبرانگيز از سوی كميته مركزی (آقای بنابی ) انجام گرفت و آن انتقال اسناد به محل كميته شماره دو بود: «چند روز بود انقلاب شده بود. شب به دستور آقاي بنابی، آقاي سرهنگ ابراهيم وكيلی با تفنگچيان آقای بنابی وارد پادگان شدند و بدون اينكه مسئولين پادگان را در جريان بگذارند با موضعگيری نظامی پروندههای ساواك را بار كاميونها كردند و بردند و ما هيچ اقدامی نتوانستيم بكنيم، مگر اينكه آقای قاضی و آقای مدنی را در جريان بگذاريم.» آقای محمدحسن عبد يزدانی، در خصوص ربوده شدن پروندههای ساواك میگويد: «در آنجا آقای ايرانی و آقای بنابی پروندهها به شكل انبوه را آوردند خود من ديدم. اين پروندهها خوب به فروش میرفت. من فرستادم پرونده ساواك افرادی را خريدند و حتی شهيد محمدحسن نوری كه در دادگاه بود، به من گفت كه چنين است و رفت پرونده تعدادی از افراد را مخفيانه آورد.»
متأسفانه با اين اقدام آقای بنابی، اسناد مهم انقلاب اسلامی آذربايجان از ميان رفت. پرونده روحانيت آذربايجان ديگر به دست نيامد. اگر اين پرونده در دست بود، جريان اصيل انقلابی، مبارز و طرفدار امام در آذربايجان بوضوح قابل ارايه بود، و جريان محافظهكار، خائن، حقوِقبگير از ساواك و اوقاف، طرحهای ساواك و روحانيت آذربايجان برای خرد كردن و شكستن كمر نهضت، همه و همه آشكار میشد. اما افسوس دشمن هشيارتر از اينها بود. آقای عبديزدانی در ادامه میگويد: «رفتم نزد آيتالله قاضی و آيتالله مدنی. گفتم: قضيه اين است. هر دو متفقا نامهای نوشتند كه نزد من موجود است و امضا كردند. نوشتند كه آقای ميرزا حميد بنابی و آقای ايرانی پروندهها را به وسيله محمدحسن عبديزدانی تحويل دادگاه بدهيد. من آمدم اين نامه را نشان دادم. آنها اهميت ندادند. يعنی نامهای كه دوتا مجتهد بزرگ كه شهيد شدهاند، حرف اين دو بزرگوار را نفی كردند. حتی مختصر اهانتی به آنها نزد من كردند كه من آن را بازگو نكردم . شهيد مدنی و قاضی، آقای بنابی را خواستند. مجددا گفتند كه نوشته بوديم پروندهها را بدهيد به دادگاه، آخر اينها اسناد ملی هستند، اسناد انقلاب هستند. باز هم اهميت ندادند و پروندهها از بين رفت.»
در مطلبی با مضمون «دهنامه از شیخ آقابزرگ طهرانی به آیتالله قاضی طباطبایی» میخوانیم: «اهمیت مکاتبات علمی میان دانشوران و نقش آن در بازشناسی تاریخ علم و عالمان (به ویژه به دلیل بیان آنچه در کتابها، ناگفته و نانوشته میماند) بر کسی پوشیده نیست. بسیاری از مطالب مربوط به آثار و دانمشندان و تحولات مراکز علمی و... در مطاوی این گونه نامهها بیان شده است. سوگمندانه هنوز به این نقش مهم توجه زیادی نشده، و بدینرو، بسیاری از این نامهها در بوته نسیان میماند و با گذشت زمان، از میان میرود. نخستین گام در این راه، انتشار این نامهها است تا زمینه کار پژوهشی در مورد آنها فراهم شود. مکاتبات علمی میان دو عالم جلیل آیتالله شیخ آقابزرگ تهرانی و آیتالله شهید سیدمحمد قاضی طباطبایی، بخشی از این نامهها را تشکیل میدهد. نخستین بار، استاد پژوهشگر جناب اکبر ثبوت (که خود، علاوه بر تلاشهای علمی، افتخار نسبت به دودمان شیخ آقابزرگ را نیز دارد) در مورد این نامهها و اهمیت آنها تذکر داد.»
«شخصیت علمی آیتالله قاضی طباطبایی» به بررسی کارنامه پربار وی در حوزه علم و تحقیق پرداخته و مینویسد: «از اقدامات وی تصحیح كتب فراموش شده و نسخ خطی برخی از بزرگان شیعه امامیه است. ایشان در تصحیح این متون به كلیه منابعی كه در دسترس بود یا امكان مراجعه داشت رجوع میكرد و با دقت و موشكافی خاصی به مقابله میپرداخت و سرانجام متنی قابل اعتماد و اعتنا در اختیار محققان قرار میداد. اغلب این نسخ خطی از كتابخانه اجدادی ایشان بود. ب) ایشان در آثار تحقیقی خویش تأكید خاصی بر تهیه فهرست اعلام داشت. در آثار تحقیقی ـ تاریخی كه از ایشان به چاپ رسیده است، با تلاش شخص ایشان(نه ناشر كتاب) فهرست اعلام (اماكن، اشخاص، قبایل و كتب) تهیه شده است. بهجرأت میتوان گفت كه او یكی از معدود علمایی است كه در تحقیقات خویش، بهروال مذكور عمل كرده است. بر اهل تحقیق پوشیده نیست كه فهرست اعلام چه ارزشی دارد.»
در همین قسمت درباره علاقه آیتالله قاضی طباطبایی به کتاب میخوانیم: «وی علاقه خاصی به كتاب و كتابخوانی داشت بهگونهای كه هر كتاب جدیدی را كه به دست میگرفت در جایش نمیگذاشت، مگر آنكه كاملا مطالعه كرده باشد. بعد از تهیه كتاب آن را صفحهشماری میكرد و سپس در صورت امكان تمامنوشتههای كتاب را بدقت میخواند و تكتك موضوعات را مورد بررسی و تحقیق قرار میداد. هر كجا احتیاج به رد یا توضیح داشت، علامت میگذاشت و در حاشیه همان صفحه نظرات اصلاحی و توضیحی خود را مینوشت. وی در مطالعه كمتر خسته میشد، به طوریكه گاه تا هفت یا هشت ساعت در روز مطالعه میكرد و یا مینوشت و در این مورد حوصله بسیاری داشت. از طرفی برای نگهداری كتاب اهمیت زیادی قایل بود و هر كتابی را كه تهیه میكرد بهشكل مطلوب و زیبایی جلد میگرفت و در قفسههایی موضوعبندی شده قرار میداد.»
توطئه در لوای طومار پارچهای
«کانونهای مخالفت با آیتالله قاضی طباطبایی» حکایت از توطئههای سازمان داده شده علیه نخستین شهید محراب دارد. محمدجلیل پورانی حلاجی، خادم آیتالله قاضی در رابطه با برخی اقدامات کینهجویانه علیه نماینده امام در تبریز میگوید: «از تبریز یک طومار بزرگ (یک توپ پارچه) امضا شده بود و نزد امام فرستاده بودند. امام دیده بود و پرسیده بود که آقای اشراقی این چیست؟ میگوید: آقا طومار است که علیه آقای قاضی امضا شده است. امام فرموده بود جمعش کنید. آقای اشراقی این توطئه است. من قاضی را میشناسم. این جریان را به آقای قاضی گفتند. نمیدانم روی منبر مطرح کردند یا نه؟ ولی به من گفت: جلیل آقا از اینجا طومار به امام فرستادهاند. من به اینها چه کردهام؟ افرادی چون جواد حسینخواه، استاندار غروی و... آن را امضا کرده بودند.»
در مطلب «اماممداری آيتالله قاضی طباطبائی» برخی سخنان امام خمینی (ره) در رابطه با شهادت این روحانی نستوه منعکس شده و آمده است: «آيتالله قاضی طباطبايی از رهبران معنوی و سياسی انقلاب اسلامی بودند که در پيروزی و به ثمر رسيدن مبارزات انقلابی مردم ايران به رهبری امام خمينی نقش اساسی را خصوصا در منطقه تبريز ايفا میکردند. کانون محوری فعاليتهای فکری و سياسی وی با الهام از آموزههای مکتب تشيع، ولايتمداری و تبعيت از امام خود بود. وی به تبعيت از امام (ره) در راستای تحقق حکومت اسلامی تلاشها و مجاهدتهای فراوانی به انجام رساندند که سرانجام در دهم آبان 1358 مصادف با عيد سعيد قربان پس از آنکه نماز عيد را اقامه کردند و در خطبههای نماز به افشاگری پرداختند و فرمودند «مرا تهديد به قتل میکنند. من از شهادت نمیترسم و آمادهام و از خدا میخواهم.» در همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط منافقی از گروه فرقان در سن 65 سالگی به شهادت رسيد. امام خمينی(ره) در پيامی كه به مناسبت شهادت وی صادر كرده بودند، ضمن تسليت به خانواده و بازماندگان و همچنين مردم تبريز، اينگونه حركات را كه نشانه افول حتمی مستكبران است را گريزناپذير دانستند و از خداوند برای وی طلب مغفرت كردند.»
نخستین شهید محراب علاوه بر مبارزه، در حوزه تالیف و تحقیق نیز چهرهای پرتلاش بوده، چنانکه در مطلبی تحت عنوان «آيتالله قاضی در وادي علم و تحقيق» میخوانیم: «حاصل 30 سال تلاش علمی و پيگيری تحقيقاتی آيتالله قاضی، آفرينش دهها کتاب، رساله و مقاله باشد که در قالب تأليف، تصحيح، تصنيف و حاشيه و تقرير به وجود میآيند و هماينک برخی از آنها به صورت مطبوع در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است. البته بخش عمدهای از آثار تحقيقاتی آن عالم توانا، هنوز به صورت نسخه خطی است و شايسته و لازم است از سوی متوليان امر نسبت به چاپ و نشر آنها اقدام شود. البته با وجود خلف فاضل و علاقهمند آن عالم توانا حجت الاسلام سيدتقی قاضی طباطبايی، چنين کار بزرگی را میتوان به سهولت به اتمام و انجام رساند. يکی از تأليفات آيتالله طباطبايی که از سوی سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه با اضافات و تعليقات تجديد چاپ شد، کتاب «تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع)» است. البته اين اثر سالها پيش برای نخستين بار در تبريز منتشر شده بود.»
در ادامه همین قسمت در فهرستی آثاری که آیتالله شهید تالیف کرده و بخش عمده آن به زبان عربی نگارش شده، آمده است: «آيتالله قاضی طباطبايی به زبان عربی تسلط داشت و آثاری به زبان عربی به چاپ رسانده است: «الاجتهاد و التقليد (عربی، خطی)»، «الفوائد (فقهی، تاريخی)»، «خاندان عبدالوهاب (فارسی، خطی)»، «كتاب فی علم الكلام (عربی، خطی)»، «فصلالخطاب فی تحقيق اهل الكتاب (عربی، خطی)»، «السعاده فی الاهتمام علی الزياره (عربی، خطی)»، «اجوبه الشبهات الواهيه (فارسی، خطی)»، «رساله فی اثبات وجود الامام «ع» فی كل زمان (عربی، خطی)»، «سفرنامه بافت (فارسی، خطی)»، «المباحث الاصوليه (عربی، خطی)»، «حاشيه بر كتاب رسائل شيخ انصاری «ره»»، «حاشيه بر كتاب مكاسب شيخ انصاری «ره»»، «حاشيه بر كتاب كفايهالاصول آخوند خراسانی»، «تقريرات اصول آيتالله حجت كوهكمری»، «تاريخ قضا در اسلام»، «صدقات اميرالمؤمنين و صديقه طاهره (عليهماالسلام)»، «حديقه الصالحين»، «رساله در دلالت آيه تطهير بر اهلبيت «عليهمالسلام»، «رساله در اوقات نماز»، «رساله در مباهله»، «رساله فی مساله الترتب»، «رساله در نماز جمعه»، «تعليقات بر كتاب الفردوس الاعلی تأليف علامه شيخ محمد حسين كاشفالغطاء (عربی، مطبوع)»، «تحقيق درباره اربعين حضرت سيدالشهداء (ع) (فارسی، مطبوعات)»،
«تعليقات بر كتاب انوار نعمانيه تأليف سيد نعمتالله جزايری (عربی، مطبوع)»، «مقدمه و تعليق بر تفسير جوامع الجامع طبرسی (عربی، مطبوع)»، «تعليقات بر كتاب اسلام صراط مستقيم (فارسی، مطبوع)»، «تعليقات بر كتاب كنزالعرفان (عربی، خطی)»، «مقدمه بر كتاب صحائفالابرار كاشف الغطاء (عربی، مطبوع)»، «آثار تاريخی آيتالله العظمی حكيم (فارسی، مطبوع)»، «مقدمه بر تنقيح الاصول مرحوم حاج ميرزاآقا، متوفی در شهريور»، «مقدمه بر كتاب مرآت الصلوه»، «پيشگفتار بر علم امام علامه طباطبايی»، «مقدمه بر كتاب معجزه و شرائط آن»، «مقدمه بر كتاب جنهالمأوی اثر كاشف الغطاء (عربی، مطبوع)»، «پاورقي بر تعليقات كتاب اللوامع الالهيه فی المباحث الكلاميه اثر جمالالدين مقداد بن عبدالله الاسدی السيوری الحلی (عربی، مطبوع)»، «مقدمه بر انيس الموحدين نراقی (فارسی، مطبوع)»، «تحقق در ارث زن از دارائی شوهر (فارسی، مطبوع)»، «علم امام عليهالسلام (فارسی، مطبوع)»، «مقدمه بر العقائد الوثنيه فیالديانه النصرانيه (عربی، مطبوع)»، «ترجمه مسائل قندهاريه از فارسی به عربی اثر كاشفالغطاء»، «مقدمه بر تاريخ ابن ابی الثلج بلخی (عربی، خطی)» و «مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربی».
سفرنامه تاريخی فراتر از گشت و گذار و گفتگو از مناظر
«ترور آيتالله طباطبايی به روایت سند لانه جاسوسی» نیز یکی از صفحاتی است که در نشریه به ضرورت مختصر به گزارش شهادت آیتالله قاضی طباطبایی پرداخته و آورده است: «به گزارش يك منبع موثق، مجتهد سرشناس آيتالله سيد محمدعلی هادی[قاضی] طباطبايی، امام جمعه شهر تبريز و نماينده آيتالله روحالله خمينی رهبر عالی ايران در اين شهر، شب گذشته هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسيد. (مجتهد به فردی گفته میشود كه دارای مدرك دكترای الهيات است.) آيتالله شريعتمداری، يكی از دوستان بسيار نزديك آيتالله طباطبايی، در بيانيهای خاطرنشان كرده است كه اين جنايت نشأت گرفته از توطئههای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی است. استاندار آذربايجان شرقی نيز به همين دليل سه روز عزای عمومی در شهر اعلام كرده است. از مجموعه اسناد بهدست آمده از وزارت امور خارجه امریکا – كتاب دهم»
یکی از آثار نخستین شهید محراب، «سفرنامه بافت آیتالله قاضی طباطبایی» نام دارد، در شرح این اثر میخوانیم: «از جمله آثار مهم و تاريخی شهيد آيتالله قاضی، نسخه خطی و چاپ نشده سفرنامه بافت است. زندهياد در سیام آذر ماه 1347 شمسی، مصادف با روز عيد سعيد فطر، از طرف رژيم پهلوی به علت ايراد يک خطبه تاريخی به مدت ششماه به بافت کرمان تبعيد میشوند. وی با علاقه و ذوق از روز نخست دست به نگارش حوادث و وقايع و خاطرات گذشته و حال خود میزند. اين اثر صرفا يک سفرنامه تاريخی نيست که سخن از گشت و گذار و گفتگو از مناظر و مزايا باشد، بلکه سوز و گداز رادمردی از هوا رسته و از فراز و نشيب زندگی به ابد پيوسته است.»
در ادامه به شرح بیشتری از کتاب «سفرنامه بافت آیتالله قاضی طباطبایی» در همین قسمت اشاره شده و آمده است: «اين کتاب در موضوعات مختلف از نظر سياسی، اجتماعی، علمی، فقهی و تاريخی و بيشتر با بيان خاطرات سياسی، اجتماعی نگارش يافته و درباره سوابق و عملکرد افراد و رجال سياسی و دينی سخن گفته و بنا به تصريح آن مرحوم در سفرنامه، نوشتن اين خاطرات از روی يقين و بدون غرض و سخن دل است که به حق گنجينهای ارزشمند در تاريخ معاصر ايران، خصوصا آذربايجان است که برای نخستين بار به لطف بیدريغ خلف صالح و شايسته آن شهيد، جناب حجتالاسلام و المسلمين سيد محمدتقی قاضی طباطبائی در اختيار راقم اين سطور گذاشته شد که برای نخستين بار قسمتهائی از آن را به مناسبتها و اقتضای موضوعات کتاب زندگانی و مبارزات آيتالله قاضی طباطبائی به طور مستقيم نقل کردهايم.
در کتاب فوق در بخش اسناد، ذيل سند شماره 37، تصوير چهار صفحه اول متن سفرنامه چاپ شده است و همچنين فقرات و مطالبی مربوط به جريان تبعيد والد ماجدشان حاجميرزا باقر آقا به همراه همسر و فرزندانش به تهران و مشهد و ملاقات با تيمورتاش و اصرار وی برای ديدار با رضا شاه و امتناع ميرزا باقر (8)، ملاقات آيتالله قاضی با شيخ حسن علی نخودکی اصفهانی به همراه پدرشان در مشهد (9)، جريان آزار و اذيت ملاهای تبريز به مرحوم ميرزا فتاح شهيدی صاحب شرح مکاسب (10)، شايعه خويشاوند بودن وی با فرح ديبا (11)، قضيه ولادت خودشان به يمن ذکر و دعاء مرحوم ميرزا مهدی درويش تبريزی از عرفای گمنام در حق والد ماجدشان (12)، شرح مفصل ديدار دوم ايشان با شيخ حسن علی نخودکی در قريه نخودک مشهد به همراه پدرشان و اخذ دعا و همچنين نذر يک دست لباس برای امام خمينی برای اولاد دار شدن (13)، جريان خواب همسر ميزبان وی در ايام تبعيد بافت قبل از ورود به منزل آنها و همچنين چگونگی جدا شدن ماموران تحويل وی به بافت (14)، ماجرای اولين دستگيری شهيد به همراه ساير علمای تبريز و انتقال آنها به زندان قزلقلعه در سال 1342، (15) بیاحترامی و اهانت به وی در مجالس توسط عوامل ساواک و روحانيون وابسته به دربار(16 )، رونوشت بعضی مکاتبات سياسی با افراد مختلف و مراجع، مسائل مربوط به حوزههای علميه تبريز، قم، نجف و بيوت مراجع تقليد و اطرافيان آنها و صدها موضوع ديگر از قبيل مبارزات علمای آذربايجان در مشروطه، دوره رضاشاه، دوره پيشهوری، جريانات فدائيان اسلام و نحوه برخورد مراجع آن زمان، به ويژه آيتالله بروجردی و... شامل میشود.»
تعلق مذهبی و دینی مردمان این دو خطه قهرمانپرور
در مطلبی به نامههای «دهنامه از شیخ آقابزرگ طهرانی به آیتالله قاضی طباطبایی» اشاره شد، در این مجال مطلبی گنجانده شده با عنوان «نامههای دو مبارز»که مقصود از دو مبارز؛ نخست آیتالله قاضی طباطبایی است و پس از آن آیتالله محمد صدوقی. در شرح این نامهها میخوانیم: «ویژگی قابل دقت و تامل این ارتباط هماهنگ، تعلق مذهبی و دینی مردمان این دو خطه قهرمانپرور ایران در نهضت اسلامی است که نماینده آذربایجانیها آیتالله قاضی طباطبایی و نماینده یزدیهای خونگرم آیتالله محمد صدوقی هستند.»
سرانجام مطلب «شهادت در عید قربان» به کشته شدن این روحانی مبارز پرداخته شده و درباره نحو شهادت وی آورده است: «شهید قاضی طباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شدند و اولین نمازجمعه را بعد از پیروزی در این شهر بزرگ برپا کردند. تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی، ایفای نقش در راهاندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استانی و رسیدگی به محرومان و مستضعفین از جمله مسائلی است که وی از آنها غافل نماند. پس از یک عمر مجاهده و تلاش خالصانه بدست عوامل خود فروخته و سرسپرده استکبار جهانی شهيد قاضی طباطبايی دومین شهید محراب در دهم آبان 1358 شمسی، پس از اقامه نماز عيد قربان، در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقين مورد اصابت گلوله قرار میگيرد و به فيض شهادت نائل شدند.»
پنجاه و هفتمین شماره نشریه الکترونیکی «گذرستان» در پایگاه اطلاعرسانی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به نشانی http://gozarestan.ir قرار گرفته است.
نظر شما