چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰
کتابی که بر گذشته و گستردگی فتوحات هخامنشیان نمی‌بالد/ دیوانسالاری در ایران چگونه شکل گرفت؟

محمود جعفری‌جنیدی در کتاب «نظام‌های دیوانی در ایران، از دوران باستان تا سده‌های میانه» درباره نقش خواجه نظام‌الملک در نظام دیوانسالاری می‌گوید. وی در این اثر به منابع کهن می‌نگردبه‌ویژه به سنگ نوشته‌ها و به‌ ناگزیر نیز نگاهی کوتاه به اوضاع اجتماعی و سیاسی دوره‌های تاریخی می‌افکند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «نظام‌های دیوانی در ایران، از دوران باستان تا سده‌های میانه» تالیف دکتر محمود جنیدی‌جعفری به بررسی چگونگی شکل‌گیری دیوان‌سالاری در ایران می‌پردازد.

منابع کهن از دیوانسالاری ایرانی چه می‌گویند؟

کتاب «نظام‌های دیوانی در ایران، از دوران باستان تا سده‌های میانه» دارای فصل‌بندی مشخصی نیست، با این حال به برخی مطالب آن مانند «دیوانسالاری یا بوروکراسی»، «راهکار فرمانروایی بر کشورهای زیر سلطه در دارزنای تاریخ»، «فرمانروایان بخت‌یار»، «آرمان‌شهر فارابی»، «درآمدی بر دیوانسالاری سلجوقیان»، «بنیان حکومت از نظر خواجه نظام‌الملک»، «مفاصات»، «موامره»، «ادرار»، «مالیات مواشی و قوبچور» و «گستره جغرافیایی قاضی» می‌توان اشاره کرد.

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «این کتاب بر آن نیست تا بر گذشته و بر گستردگی فتوحات هخامنشیان ببالد،‌ بلکه بر آن است تا بنمایاند با شکل‌گیری نخستین دودمان، مادها و پس آنگاه هخامنشیان، یونانی‌ها، اشکانیان، ساسانیان و پس از آن فروپاشی فراگستر، دودمان‌های حکومت‌گر دیگری که برآمدند،‌ چگونه دیوانسالاری در ایران شکل گرفت و با آن گستردگی چندین سده‌ای چه راهکارهایی را به کار بست و چه آثاری را در این زمینه عرضه کرد. در این اثر، به منابع کهن می‌نگریم به‌ویژه به سنگ نوشته‌ها و به‌ ناگزیر نیز نگاهی کوتاه به اوضاع اجتماعی و سیاسی هر دوره می‌افکنیم، زیرا باور داریم دیوانسالاری راهکاری است استوار بر روابط و طبقات اجتماعی که حکمرانان می‌کوشند حکومت خود را بر خواستارهای فرهنگی و اقتصادی سرزمین‌های خود،‌ پیش ببرند...»

در صفحات آغازین کتاب درباره ضرورت نظام دیوان‌سالاری آمده است: «همه حاکمیت‌ها، حتی آنان که برخوردار از سلطه سنتی و یا حتی کاریزمایی و یا قانونی‌اند، نمی‌توانند بی‌نیاز از سامانه دیوانسالاری باشند. در واقع دیوان‌سالاری همگی کاستی‌ها و رهبری و شهریاری را می‌پوشاند و در نبود این دو، سازمان را سرانجام می‌بخشد.» دیوان‌سالار آرمانی، با داشتن آگاهی‌های راهبری بالا و فرمان‌بری از فرادستان،‌ باید در اجرای قوانین بکوشد و دستورهای مقامات بالا را انجام دهد. بنگریم به گذشته تاریخی ایران‌زمین، این بار نه به دیوان‌سالاران که جز در اندک نمونه‌هایی، همیشه تاریخ را وزیران و دیوانیان بوده‌اند که سررشته‌ها را فرا چنگ داشته‌اند و با توانمندی‌شان در رتق‌وفتق امور، پادشاهی را برافراشته‌اند و آنگاه که بی‌تدبیری زمام دیوانی را به دست می‌گرفت، پادشاهی به مذلت گرفتار می‌شد.» (ص 11)
 
نقش تاج اردشیر گویای پیوستگی ساسانیان به هخامنشیان

جنیدی‌جعفری در تالیف کتاب خود از اثر هرودوت بهره گرفته و با تکیه بر آراء این مورخ یونانی درباره عصر کوروش می‌نویسد: «بار دیگر به سراغ تاریخ هرودت می‌رویم. در جای‌جای این تاریخ و دیگر آثار تاریخ‌نگاران بزرگ باستان، همچون گزنفون، اشیل و کتزیاس این سرنوشت همگانی شهریاران شرقی را شاهدیم. هرودوت در کتاب اول خود در بند 129 گفت‌وگوی هارپاگ با آستیاژ را نقل می‌کند؛ آستیاژ که اینک اسیر کوروش پارسی شده،‌ در پاسخ به هارپاگ او را سرزنش می‌کند و او را خام و بی‌انصاف می‌نامد، زیرا او به‌ خاطر انتقام شخصی «مردمان ماد را به اسارت و بردگی درآورد،‌ در حالی که... حق انصاف ایجاب می‌کرد که یک تن از اهالی ماد را به‌جای این پارسی به سلطنت رساند. اکنون مادها،‌ بی‌گناه و بی‌تقصیر، از فرمانروایی و سیادت به اسارت و بردگی افتاده‌اند». هرودوت نشان می‌دهد که در سال 550 پیش از میلاد، با اسیر شدن آستیاژ در جنگ با کوروش،‌ در واقع همه مردم ماد تن به پادشاهی کوروش سپردند،‌ یعنی با اسارت آستیاگ، همه مردم ماد پس از 128 سال ستودن چهار فرمانروای مادی، به ستایش کوروش روی آوردند. هرودوت می‌افزاید که بعدها مادها افسوس گذشته خود را خوردند و در پادشاهی داریوش، بر او شوریدند، گرچه این شورش نیز در هم شکست که تأییدی بر آرای ماکیاولی است.» (ص 36)
 
در صفحه‌های دیگری از این کتاب در رابطه با نسبت سیاست و ریاست آمده است: «در اینجا بی‌مناسبت نیست که به‌سراغ محمدبن علی ظهیری، کاتب سمرقندی،‌ برویم که در سده ششم در کتاب «اغراض السیاست فی‌اعراض‌الریاست»،‌ پادشاهی را «دو قسم» برشمرد؛ یکی ریاست و دیگری سیاست. وی ریاست و سیاست را چنین شرح می‌دهد؛ ریاست اسباب ظاهر است که مراتب،‌ مراقی، مدارج و معارج آن محدود است و پایان‌پذیرند، اما سیاست اسباب باطن است که آن انصاف و دادگری است. کاتب سمرقندی باور دارد که «ریاست چون تن است و سیاست چون جان اوست، و ریاست بی‌سیاست تن بی‌جان و کالبد بی‌روان بود، پس واجب آید که این دو رکن از ملازمان باشند، چه تن بی‌جان مردار بود و جان بی‌تن بی‌کار باشد.» (ص 53)
 
مولف با تاکید بر بازسازندگی دوره هخامنشی در عصر ساسانی می‌نویسد: «دیوانسالاری ساسانیان،‌ درهم آمیختی از مدیریتی حکومتی بود که ریشه‌های آن در دولت‌های ماد، هخامنشی، سلوکی و اشکانی پای گرفته بود و اینک می‌رفت تا در عصری نو، بار دیگر برآید و هم‌دوش با دیوان‌سالاری رومیان، دنیای آن روز را درهم نوردند. بدون شک، دوره ساسانیان را می‌توان دوره باز زنده‌سازی حکومت هخامنشیان دانست، زیرا که اینان نیز نه‌تنها بایسته روحانیان زرتشتی بودند،‌ که خود بر این می‌بالیدند، برآمده از آتشکده‌های زرتشتیانند. گویای این پیوستگی نقش تاج اردشیر است. «این نکته روشن شده که بخش‌های افسر شاهی شاهنشاهان ساسانی دارای نشانه‌های مظهری (سمبولیک) معینی بوده که با آیین زرتشت پیوند داشته است. افسر شاهی اردشیر نشانه‌ای است از اهورامزدا.» (ص 65)
 
پیش‌بینی ماکیاولی درباره نیروهای مزدور و اجیر

درباره رسوخ غلامان ترک به دستگاه خلفای عباسی می‌خوانیم: «کوتاه بگوییم بهره‌گیری از خدمات نظامی مزدوران و غلامان در زمان خلفای عباسی به‌شدت رواج یافت، به‌ویژه که در ایران حکومت‌های غزنوی و سلجوقی به‌قدرت رسیدند. اینان همان گونه که ماکیاولی می‌گوید، فقط منافع خود را می‌جستند و تا حکومت مرکزی را ضعیف می‌دیدند، با شتاب آن را در هم می‌شکستند و خود ادعای فرمانروایی می‌کردند.» (ص 88)
 
جنیدی‌جعفری با اشاره به اندیشه‌های پدرشاهی در نظام سلجوقیان آورده است: «از ویژگی‌های سلجوقیان می‌توان به دوگانگی در سپاه و دولت آنان اشاره داشت. دولت با دیوانسالاری ایرانیان و سپاهی از اقوام مختلف به سرکردگی غلامان ترک که اندیشه‌های پدرشاهی بر آنان جاری بود، درهم آمیخته بود. اقطاع در نظام سلجوقیان، افزون بر اقطاع خاندان شاهی و دیوانی، به‌ویژه در پادشاهی سلطان سنجر، برای تشویق و پاسخی به خدمتگزاری لشگریان،‌ به امیران و فرماندهان اقطاع‌هایی واگذار می‌شد. این واگذاری از وظایف دیوان عرض بود که از جمله وظایفش پرداخت مواجب و مرسومات سپاهیان بود. این واگذاری زمان‌دار بود و به‌ وارث تعلق نمی‌گرفت و دوره واگذاری آن مشخص بود.» (ص 112)
 
برای پرهیز از شورش غلامان ترک در سطوری از کتاب آمده است: «در حکومت بیگانگان و در اوج جابه‌جایی و به‌قدرت رسیدن نوخاستگان اویغوری، به هنگامی که هر گاه غلامی اویغوری فرصت می‌یافت،‌ بر اریکه قدرت تکیه می‌داد، دیوانسالار بزرگ برای گریز از این مخمصه پیشنهاد می‌کند که باید سپاهیان را با تکیه بر نیروهای ایرانی، تشکیل بدهد،‌ و گرنه باید هر دم انتظار شورشگری غلامان ترک را داشته باشد و این همان پیش‌بینی داهیانه‌ای است که ماکیاولی درباره نیروهای مزدور و اجیر می‌کند. در اینجا این پرسش پیش می‌آید که مگر تفاوت نیروی مزدور و نیروی غیر مزدور یا بومی در چیست؟ مگر نه هر دو وظیفه‌ای را که به آنان محول شده، پس چه تفاوتی میان اجیر و غیر اجیر است؟» (ص 124)
 
قابوسنامه؛ اندرزنامه‌ای شگفتی‌زا

جنیدی‌جعفری در تمجید از کتاب «قابوسنامه» می‌نویسد: «بدون شک یکی از آثار ماندگار و غنی فرهنگ پارسی، اندرزنامه فرمانروای ادیب، نکته‌دان و دانشمند زیاری،‌ کیکاووس اسکندر قابوس وشمگیر است. این اثر چنان شگفتی‌زا است که ملک‌الشعرای بهار آن را در جلد دوم سبک‌شناسی‌اش: «مجموعه تمدن اسلامی پیش از مغول» نامیده است. جایگاه بالای این اثر،‌ در مجموع آثار ایران تا آنجاست که ماخذی است برای پژوهش در اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی،‌ دینی،‌ علمی و ادبی زمان نویسنده. گفتنی است که این کتاب که به قابوسنامه معروف شده نه‌تنها بارها توسط استادان شهره و صاحب‌نام، تصحیح شده، بلکه به زبان‌های ژاپنی،‌ انگلیسی، فرانسه، روسی، آلمانی،‌ عربی و ترکی ترجمه شده است.» (ص 128)
 
درباره چگونگی تامین درآمد در دولت‌های ترک آمده است: «دولت‌های ترک، هر کدام برای دوام حکومتشان نیازمند منابع مالی بودند که این درآمدها جز با گرفتن خراج از دیگر حکومت‌ها تأمین نمی‌شد. یکی از این منابع گرفتن خراج، جنگ با کفار بود که به بهانه جهاد و جنگ با ترک‌ها هندوها و اوغوزهای کافر، خزانه‌ها انباشته می‌شد. یکی دیگر از منابع تأمین هزینه‌های دولت‌ها، به‌ویژه خوارزمشاهیان نگهداری و امنیت راه‌های تجاری بود، خوارزمشاهیان برای جلب رضایت بازرگانان که منافع آن نصیب دولت می‌شد، می‌کوشیدند، به‌ویژه تکش این ضرورت را دریافته بود.» (ص 133)
 
در صفحاتی از کتاب با اشاره به پیروی مغولان در گرفتن برخی مالیات‌ها بنا بر آیین شریعت می‌خوانیم: «یکی دیگر از دیوان‌ها، دیوان قضا بود که وصول مالیات‌های مربوط به این دیوان، بنا بر آیین شریعت بود که در دوره جلایریان یارغو مغول نیز بدان افزوده شده بود. به نوشته نخجوانی «رجوع اقوام مغول نیز در قضایا با یارغو بوده و جهت فصل احکام که میان امرا و طوایف مغولان اتفاق می‌افتد، رجوع به آن قوانین می‌کنند. امراء اولوس، وزرا، اصحاب دیوان بزرگ، امرای تومانات، هزاره‌ها و حکام ولایات و جماعت لشگریان مغول از او پیروی کنند و او طبق قانون قوتانغوبیلیک عمل خواهد کرد.» (ص 146)

سیاست‌نامه؛ نتیجه بیست و هشت سال و هفت ماه مدیریت

مولف در رابطه با بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز مدیریت دیوانسالاری در سده پنجم می‌نویسد: «سخن گفتن از دیوانسالاری در ایران‌زمین بدون نام بردن از خواجه بزرگ حسن‌ نظام‌الملک کاری است نابسنده، زیرا او را به‌راستی می‌توان بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز مدیریت دیوان‌سالاری در سده پنجم ایران‌زمین دانست. او بزرگ‌مردی بود که نتیجه بیست و هشت سال و هفت ماه مدیریتش را بر سرزمین بزرگ و گسترده در کتاب «سیاست‌نامه» تدوین کرد. این گفته درباره او بس که با مدیریت او بود که آلب‌ارسلان و ملکشاه توانستند بر سرزمین بزرگ پادشاهی کنند و به‌راستی با ادعای درست او بود که آن دولت با دوات او دوام داشت.» (ص 153)
 
کتاب «نظام‌های دیوانی در ایران، از دوران باستان تا سده‌های میانه» تالیف دکتر محمود جنیدی‌جعفری در 200 صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و به بهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات درنویسا منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها