ادبیات کودک در آیینه زبان اقوام ایرانی/ 1
محمد رمضانی: به تولید ادبیات به زبانهای بومی برای کودکان بهقدر کافی توجه نمیشود
محمد رمضانی، نویسنده کودک و بزرگسال، معتقد است مطالعه کتاب به زبان مادری در بین کودکان بسیار کم است و کودکان معمولاً در مراحل بعدی زندگی متوجه وجود ادبیات به زبان مادریشان میشوند و تولید و توجه به ادبیات به زبانهای بومی در مقاطع نوجوانی و بزرگسالی بیشتر از مرحله کودکی است.
انگیزه شما از ارائه ادبیات با زبان و لهجه بومی چیست؟
ارائه ادبیات با زبان یا لهجههای بومی رویداد جدیدی است. به نظر من طبیعی است هر قوم یا ملتی ادبیاتی خاص بر اساس زبان یا لهجه خودش داشته باشد. برخی مواقع موضوعی که از آن صحبت میکنیم، زبان است و گاه لهجه. در ایران خوشبختانه زبانهای متعددی داریم و هر یک از این زبانها هم، لهجههای منطقهای خاصی دارند. مثلاً زبان فارسی لهجههای اصفهانی، یزدی، شیرازی و کرمانی دارد و در کنار آن لهجه بسیار رایج تهرانی. ترکی نیز در ایران لهجههای اورمی، تبریزی، زنجانی و... دارد. در سفرهایی که به شهرهای مختلف کردستان داشتهام، مخصوصاً به شهر بانه، متوجه شدم لهجه مردم بانه و مهاباد با لهجه مردم سنندج متفاوت است. به نظر من برای هر کدام از زبانها و حتی لهجههای مختلف موجود در ایران میتوان ادبیات داشت. اما اگر برگردیم به سئوال شما، انگیزه من از ارائه ادبیات با زبان ترکی تلاش در همین زمینه است تا فعالیتهایی در زمینه ادبیات به زبان ترکی صورت گیرد و این ادبیات به رشد و بالندگی برسد.
شما فعالیت زیادی در زمینه انتشار ادبیات با زبان ترکی در ایران داشتهاید، لطفا در زمینه پیشینه این اقدام در ایران و میزان کتابهایی که در این زمینه تولید شده است، بیشتر توضیح دهید.
در زمینه ادبیات ترکی در ایران در دورههای مختلف فعالیتهایی صورت گرفته است. ادبیات شفاهی همواره وجود داشته است، اما ادبیات مکتوب کمتر از ادبیات شفاهی مورد توجه بوده است. در بیست سال اخیر توجه به ادبیات ترکی در استانهای ترک زبان رشد وسیعی داشته و آثار مکتوب به شکل رمان و داستان، شعر و مقالات تحلیلی به چاپ رسیده است. همچنین فعالیت نظری نیز در این زمینه به خوبی انجام گرفته است. منظورم توجه به تاریخ و اساطیر آذربایجان است. تا چندین سال قبل توجهی به اساطیر ترک صورت نمیگرفت، اما امروزه پژوهشگرانی هستند که در زمینه اساطیر ترک مطالعه و تحقیق میکنند. البته غیر از ادبیات ترکی که من به آن پرداختهام، خبر دارم که فعالیتهای مشابهی هم در زمینه ادبیات کردی، ادبیات لری و... صورت میگیرد. اما در این زمینه ادبیات به دو زبان گیلکی و بختیاری که به گزارش زبان شناسان بیش از یک نسل در ایران زنده نیست، متاسفانه حرکت لازم وجود نداشته است و اگر توجه لازم به این دو زبان صورت نگیرد، در پنجاه سال آینده شاید این دو زبان را از دست بدهیم.
آیا میتوان داستانهای محلی را با زبان رسمی فارسی برای کودکان بازگو کرد یا داستانی به زبان ترکی را با رسمالخط فارسی نوشت؟
بله، هر دو مورد را میشود انجام داد، هم میشود بسیاری از داستانهای ترکی را به زبان فارسی نوشت و هم میتوان این داستانها را به زبان ترکی و با الفبای فارسی نوشت، در هر دو زمینه آثاری تولید شده است. اما اگر منظور شما دقیقاً رسم الخط باشد، باید گفت که رسمالخط ترکی با رسمالخط فارسی تفاوتهایی دارد که بسیار ساده است. مثلاً در ترکی ما کلمهای که نوشته شود «میخواهم» و خوانده شود «میخاهم» نداریم. از دیگر سو در رسم الخط ترکی وقتی میخواهیم بنویسیم «احترام» به شکل «ائحترام» مینویسیم. این حمزه برای نشان دادن کسره به کار میرود. رسم الخط زبان ترکی و فارسی در الفبای مشترک به قدری به هم نزدیک است که یک فارس زبان ناآشنا به زبان ترکی با آموزشی کوتاه به راحتی میتواند نوشتهای به زبان ترکی را بخواند حتی اگر از متن آن سر در نیاورد.
به نظر شما میزان استقبال کودکان از خواندن کتابهایی که به زبان مادری آنهاست چگونه است؟
سیستم آموزشی مدارس در ایران بر پایه زبان فارسی است و از این رو کودک ایرانی از ترک و فارس و لر گرفته تا کرد و بلوچ و عرب فقط خواندن و نوشتن زبان فارسی را یاد میگیرد. کودک وقتی در معرض آموزش به زبان فارسی قرار دارد نمیتوان انتظار داشت به زبان مادری خودش هم تسلط داشته باشد. از این رو مطالعه کتاب به زبان مادری در بین کودکان بسیار کم است و کودکان معمولاً در مراحل بعدی زندگی متوجه وجود ادبیات به زبان مادریشان میشوند. در مراحل بعدی نیز میزان توجه انسانها به زبان مادری متفاوت است، برخی شیفته ادبیات به زبان مادریشان میشوند، برخی علاقهمند و برخی بیتوجه. درکل در وضعیت حاضر تولید و توجه به ادبیات به زبانهای بومی در مقاطع نوجوانی و بزرگسالی بیشتر از مرحله کودکی است.
آیا لازم است نظام رسمی آموزش و پرورش در کشورمان، ظرفیت آموزشی خود را در این زمینه افزایش دهد؟
بله، ورود نظام آموزش و پرورش رسمی کشور به این حیطه قطعاً میتواند از اتلاف وقت و انرژی جلوگیری کرده، و نیز نتیجهای علمیتر و مستندتر داشته باشد. همچنین تلاش سیستم رسمی آموزش و پرورش کشور در این راستا میتواند تأثیر بسیاری بر حفظ و تقویت روحیه همبستگی و همدلی ملی داشته باشد.
زبان فارسی دارای یک رسمالخط رسمی و قانونی است نوشتن داستان و شعر به زبان قومیتها چقدر نیازمند فاصله گرفتن از زبان معیار است؟
اتفاقاً نوشتن داستان و شعر به زبان قومیتها اصلا نیازمند فاصله گرفتن از زبان معیار نیست، بلکه نیازمند رسیدن به رسم الخط معیار است. در زبان ترکی ما دو نوع الفبا داریم، الفبای عربی یا فارسی و الفبای لاتین که در کشورهای ترک زبان مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران طبیعی است که نوشتن و خواندن زبان ترکی با الفبای عربی یا فارسی (من اصلاً وارد این بحث که این الفبا عربی است یا فارسی نمیشوم) راحتتر و رایجتر باشد. چشم و نگاه ما با این الفبا راحتتر است تا الفبای لاتین. اما در زمینه رسمالخط نوشتن با الفبای لاتین، رسمالخط مشخصی دارد، اما نوشتن با الفبای عربی یا فارسی در ایران رسمالخط مشخصی ندارد. مشکل نیز در نبودن آموزش رسمی در دوره مدرسه یا دانشگاه است. همچنین ما فرهنگستانی برای زبان ترکی ندارم. این امر باعث میشود دو یا سه نوع رسمالخط برای نگارش ادبیات ترکی داشته باشیم که در گذر زمان مطمئناً مشکل حل میشود و به رسمالخط واحدی میرسد.
اقوام ترک و کرد در خارج از ایران رسم الخط خودشان را ابداع کردهاند. چقدر نیازمند استفاده از این زبان ها در نوشتن داستانها برای کودکان هستیم؟
نمیدانم کردی در کشورهای خارج از ایران با الفبای لاتین نوشته میشود یا با الفبای عربی، اما میدانم در خارج از ایران ترکی همه جا با الفبای لاتین نوشته میشود. طبیعی است وقتی داستانی برای کودکی در ایران نوشته می شود از الفبایی استفاده شود که کودک در مدرسه با آن آشنا شده است. ترکی نویسی با الفبای لاتین راحت تر است، اما در ایران این الفبا برای خواننده و نویسنده کمتر از الفبای رسمی کشور مأنوس است.
به نظر شما ناشران شهرستانی چقدر در مسیر انتقال زبان و فرهنگهای ایرانی به مخاطبان خود فعال هستند؟
ناشران دو نوع هستند، ناشران بسیار کمی که مسائل فرهنگی برای آنها مهم است و ناشران زیادی که به مسائل اقتصادی میاندیشند. امروزه حتی ناشرانی که اقتصاد برایشان مهم است نیز با توجه به اقبالی که به کتابهای ترکی میشود تمایل زیادی برای نشر این نوع آثار نشان میدهند. زیرا هر قدر میزان مخاطبان نوع خاصی از کتاب بیشتر باشد ناشران نیز بیشتر سراغ آن کتابها میروند.
محمد رمضاني در سال 1343در مراغه متولد شده است و دارای مدرک کارشناسی تئاتر است. ازجمله آثار وی میتوان به «باغبان، ژنرال و عطر گلسرخ»، «معجزه اشك آبي»، «روز پرواز كبوتران»، «ماجراهاي شيرين از زندگي شیرين يك فرماندار»، «دست زدن ممنوع»، «کلاغها مهربان هستند، مهربان و تنها»، «مردی با چوبهای زیر بغل»، «پدرم خنده را به خانه میآورد»، «الاکلنگ کودکی، ماشینهاچی کوچی»، «نفت میسوزد، آتش میسوزاند»، «نمايشنامهنويسي براي كودكان با استفاده از كتابهاي درسي» اشاره کرد. رمضانی همچنین مترجم برگزيده در ششمين جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان كشور در سال 1380، طنزنويس برگزيده در هفتمين جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان كشور در سال 1382 و نفر اول نمایشنامهنویسی در کنگره پرسش مهر رئیس جمهوری در سال 1385 بوده است.
نظر شما