حکایت ماجراهای دختری در یک قطار داستان مشابهی است در دو کتاب که با وجود یک واژه در یکی از آنها، باز هم خوانندگان در تشخیص اینکه اینها دو رمان جداگانه هستند به اشتباه میافتند.
در مقابل «دختری در یک قطار» (Girl on a Train) نیز یک رمان روانشناختی هیجانی است و داستان این کتاب نیز در لندن معاصر روایت میشود؛ با شخصیت محوری یک زن و نوشته یک زن، «آلیسون وینز». این کتاب در سال 2013 منتشر شد و تقریبا توجه هیچکس را به خود جلب نکرد. هرچند توانسته است در تشخیص اینکه کدام یک محبوبتر بوده و نامزد جوایز ادبی زیادی شده است، خوانندگان را سردرگم کند.
نتیجه قابلپیشبینی است؛ «دیوید بینویت»، گزارشگر ادبی میگوید: «تعداد قابلتوجهی از مردم کتاب اشتباهی، یعنی کتاب دوم را میخرند.»
این گزارشگر در نوشتاری منتشر شده در نشریه «والاستریت ژورنال» نوشته است که هنگامی به این نکته پی برده که مادرش رمان «وینز» را خوانده و آن را اشتباها به جای کتاب پرفروش «هاوکینز» به او معرفی کرده است.
وی میگوید: «تمامی کتاب را خواندم. در پایان داستان بود که دریافتم این یک داستان دیگری است که مردم درباره آن سخن میگویند و کتاب اصلی نیست.»
پس از صحبت با خوانندگان «دختری در یک قطار» (کتاب دوم) و جستجویی در نظرات سایت «آمازون»، «بینویت» دریافت که بیشتر خوانندگان بهاشتباه افتاده، رمان خود را از طریق کتاب الکترونیک خریداری کردهاند.
وی توضیح میدهد: «به سایت آمازون میروید، و «دختر در قطار» را را روی نرمافزار کیندل خود میبینید و وقتی آن را میخوانید، حتی شاید به روی جلد آن نیز نگاهی نیندازید؛ بنابراین متوجه نمیشوید که اثری از نویسنده دیگری را خواندهاید.»
هرچند «بینویت» میافزاید: «البته مادر من کتاب را از کتابفروشی خرید؛ بنابراین نمیتوانسته گزینه اشتباه را کلیک کرده باشد بلکه او به معنای واقعی کلمه اشتباهی را مرتکب شده است.»
چه این اشتباه در انتخاب کتاب از طریق سایتهای مجازی صورت گرفته باشد و چه در خرید نسخه چاپی، این اشتباه سال پررونقی را برای «وینز» رقم زده است.
«بینویت» میگوید: «نوشتن برای وینز یک سرگرمی است؛ هرچند وی میگوید بر اثر این اشتباه در سال جاری 30 هزار نسخه از کتابش به فروش رفته است.» و اینک این نویسنده درباره سرنوشت کتاب جدیدش هیجان بسیار دارد.
البته این اتفاق جدیدی نیست؛ چندین سال پیش «استفن کینگ» رمانی منتشر کرد با نام «سرزمین شادی». سپس در سال 2006 «امیلی شولتز» نیز رمانی را با همین نام روانه بازار کتاب کرد. کتاب «شولتز» به سرعت آمار فروش را شکست تا جایی که وی آن را به «خرج کردن پولهای استفن کینگ» تعبیر کرد.
«بینیوت» اظهار کرد: «اکنون کتاب جدید شولتز نیز فروش خوبی داشته است زیرا اکنون در سایه بدشانسی استفن کینگ، او مقبولیت بهتری پیدا کرده است.»
«شولتز» و «وینز» هردو کتاب خود را پیش از همتایان مشهور خود منتشر کرده بودند بنابراین، بهنظر نمیرسد که آنان از روی عمد و کینهورزانه به چنین اقدامی دست زده باشند.
با تمامی این رخدادها آثار «استفن کینگ» و «پاولا هاوکینز» نیز استقبال خود را از دست ندادهاند؛ اثر «هاکینز» 6.5 میلیون نسخه فروش داشته است. حتی با وجود اینکه برخی خوانندگان با تائید اینکه کتاب نویسندهای دیگر را خواندهاند اما آن را نسبت به کتاب اصلی بیشتر پسندیدهاند.
نظر شما