«کژتابیهای ذهن و زبان» بهاءالدین خرمشاهی 10 سال پس از انتشار چاپ اول به چاپ سوم رسید.
در بخشی از پیشگفتار این کتاب که به قلم نویسنده نوشته شده است میخوانیم: «کژتابی زبان اصطلاحی است که نگارنده این سطور در دهه 1360 برای سلسله مقالات خود که متشکل از جملات دوپهلوی کژتاب بودهاند و پدیدهای بین ایهام (دو معنا دهی) و ابهام(دوگانه خوانی و دیریابی) به کار برده و صدها بلکه بیش از هزار جمله پیچدار را که غالب آنها هم به همین جهت طنزآمیز از آب درآمدهاند، مطرح کرده و توضیحات لازم را هم ذیل آنها آورده است. در زبانهای دیگر جهان هم پدیده کژتابی رخ میدهد. همه اینها را در مقدمه کژتابی اول آوردهایم.
این مقالات به سیستم قلّکی یا آبیاری قطرهای جمع شده و به قول سعدی و بر خلاف قول او چاله را با شبنم پرکردهایم.
نخستین مقاله کژتابی در سالهای 1365 یا 1366 یا یک دو سال عقبتر یا یک دو سال بعدتر از آن سالها در نشریه «کیهان فرهنگی» دوره اول به چاپ رسید و چون پدیده تازهای بود، جلب انظار و تنویر افکار کرد و تا بدانجا تعداد آنها زیاد شد که در محافل فرهنگی و زبانی و ادبی رسماً به عنوان پدیده و قالب(ژانر) جدیدی به رسمت شناخته شده و حتی شرح و بحث از آنها در کتابهای درسی دبیرستانی مطرح شد و بعضی از زبانشناسان مقالات انتقادی و توضیحی درباره آن نوشتند، که گویا(حافظه را ببین) به بعضی از آنها پاسخ خوشاخلاقانه و مؤدبانه نوشتم.
با این حساب چنانچه عرض شد شمارههای اول مقالات کژتابیهای زبان در «کیهان فرهنگی» دوره اول و چندین و چند شماره آن تا جمعاً 29 شماره در نشریههای دیگر مثل «کیان» و گویا سالنامه گلآقا و روزنامه شرق و بیشتر از همه در روزنامه جامجم، در سالهای 1383 و 1384، به چاپ رسید به نام آن کلمه «ذهن» را هم افزودم که بتوانم داستانک و بعضی لطیفهها و هشتبلوکوها را هم اضافه کنم. به گمانم هیچ سلسله –که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست- از مقالات من این همه استقبال ندیده و خواننده نداشته. (به این هم میگویند «انتقاد از خود»). مقاله سیام را در زمانی که کتاب زیر چاپ بود افزودم، که به اصطلاح «روند»(گرد) شود. تازه بعید نیست حسن ختام هم داشته باشد.»
در بخش دیگری از این پیشگفتار آمده است: «آیا لازم است کژتابی را تعریف کنم؟ با آنکه لازم نیست، اما انجام کارهای بیحکمت هم خود گاهی حکمت دارد. لذا اندکی توضیح میدهم.
وقتی در مجلسی میزبان از مهمانی میپرسد چایی یا شربت دوست دارید؟ و او میگوید مرسی؛ کژتابی در کژتابی رخ داده است. اولاً آری و مرسی. یا نه و مرسی، ثانیاً چایی میخواهد یا شربت؟ یا وقتی کسی یک دستی میزند و به شیوه جوانان قدیم به دیگری میگوید: شنیدهام از مرگ ما بیزارید؟ و طرف دستپاچه در صدد رفع و رجوع برمیآید و میگوید: «اختیار دارید، غیر ممکنه»، در دام کژتابی افتاده است. یا یکی از معروفترین کژتابیهای این کتاب را نقل میکنم: «این اولین بار است که شما را بدون عینک میبینم.» با شنیدن یا خواندن این جمله بر شنونده یا خواننده معلوم نمیشود که کدامیک از آن دو نفر بدون عینک بوده است. یا: شاعری گفته است:
حاکم بغداد حکمی کرده میباید شنید
تا که او باشد نباید کرد لعنت بر یزید
فایده کژتابیها، اگر اصولاً فایدهای داشته باشد، یکی تفریح زبانی است و خواندن طنز، دوم «زبان آگاهی» و حساسیت زبانی پیدا کردن، و در آثار خود یا گفتهها و نوشتههای خود از ارتکاب کژتابی پرهیز کردن و حس و حساسیتی یافتن که در شب تاریک در اتاق دربسته تاریک دنبال گربه کاملاً سیاهی که در آنجا نیست، گشتن و احیاناً او را پیدا کردن. چه معجزاتی به کژتابی نسبت میدهم. اگر چه با همه خلاف کردن، ذوالفقار را حیف است غلاف کردن.»
در فصل بیست و نهم این کتاب میخوانیم: «باز باید مثل همیشه در آغاز منبر و معرکهگیری، قدری سینه صاف کنم و به رعایت حال کسانی که این کژتابیهای کهنسال 17-16 ساله را که فقط با این شماره، 14 فروند از آنها در همین نشریه به همت حروفچین و صفحهبند [نگویید کژتابی دارد و معلوم نیست حروفنگار و صفحهبند یک نفر هستند یا دو نفر؟ پیش غازی معلقبازی نباید کرد.] در همین نشریه جام جهاننمای جم چاپ شده است. حکایتی از این سینه صاف کردن مکرر به یادم میآید که گویا ارزش نوشتن و طبعاً خواندن دارد و آن این است عارف، معروف به درویشخان اسطورهای از تنبلی و سنگین حرکاتی است، نشد حرف بزنم. مثلاً یک لیوان آب بخواهم و او مثل فنر از جا بلند شود. فقط سکوت میکنم و سر خود را برای فرار از انجام مأموریت به مهرههای شطرنج یا بازی STATION گرم میکند تا دوبار و سه بار حرفم را تکرار میکنم. ناگفته نماند که بنده قهرمان پیگیری و درویش خان پشتگوش اندازی هستیم. القصه، وقتی درخواستم را برای بار سوم یا چهارم تکرار کردم از کوره در میرود و پرخاشگرانه می گوید: یک حرف را چند بار میزنند؟ حال آنکه جانا سخن از زبان ما میگوید. میگویم لاکتاب کاهل الصلاه و جاهل الزکوه، من باید این حرف را بزنم نه تو. حالا معلوم نیست که من یک حرف را چند بار باید بزنم. باری با تجدید عهدی که با مسئولان محترم این نشریه کردهام قرار بر این است که تعارف کم کنم و بر مطلب یعنی کژتابی بیشتر بپردازم.»
کتاب «کژتابیهای ذهن و زبان» در شمارگان هزار و 100 نسخه به بهای 18 هزار تومان در 311 صفحه پاییز امسال(1394) از سوی انتشارات ناهید به چاپ سوم رسیده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما