نشست نقد و بررسی کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» برگزار شد
کاظمی: «انقلاب اسلامی در جهرم» گمشدههای این رویداد تاریخی را احیا میکند/ سهم جهرم در تند کردن آهنگ انقلاب اسلامی
محسن کاظمی، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی در نشست نقد و بررسی کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» با اشاره به این که کتاب چشمانداز ارزشمندی به روی مخاطب میگشاید، گفت: جهرم سهم بسیار عمدهای در تند کردن آهنگ انقلاب اسلامی داشت و یکی از ویژگیهای آن احیا کردن گمشدههای انقلاب اسلامی است.
پژوهشی سترگ با اتکا به منابع بسیار
کاظمی گفت: زمانی که کتابنامه «انقلاب اسلامی در جهرم» را دیدم، مولفان آن را بسیار تحسین کردم. این کار، پژوهش سترگی است که تلاش میکند از تمام منابع موجود استفاده کند. در آن اعلامیه، سند و روزنامه گنجانده شده است. بنده که در حوزه انقلاب اسلامی تحقیق میکنم میدانم که چه قدر دشوار است که این مواد ناهمگون را در یک بستر قرار دهید و بخواهید میان آنها تجانس و پیوستگی ایجاد کنید.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره آشنایی با جهرم بیان کرد: برای من جهرم، شهر گم و ناآشنایی نبود زیرا به دلیل فعالیتهای پژوهشی که در حوزه انقلاب اسلامی داشتم با این شهر آشنایی پیدا کردم؛ آشنایی که به دو دهه پیش برمیگردد و باعث شد با شناخت افراد به این منطقه برسم. از جمله افرادی که باعث آشنایی من با جهرم شد تراب حقشناس، از رهبران مجاهدین خلق بود که از یک خانواده مذهبی برخاست و بعدها در جریانهای تند مجاهدین خلق قرار گرفت. از طرفی علقه عاطفی من به جهرم به واسطه خواهران شهید محبوبه و رفعت افرا بود؛ خواهرانی که غریبانه و مظلومانه از دست رفتند و تا کنون پژوهش درستی در رابطه با فعالیتهای آنها انجام نشده است.
این پژوهشگر افزود: به همین منظور با شناختی که از فعالان و مبارزان جهرم داشتم به فهرست اعلام مراجعه کردم تا ببینم از اسامی فعالان انقلاب در این شهر نام چه کسانی آمده است و زمانی که اسامی افراد بسیاری را در آن مشاهده کردم، به نظرم آمد که این کتاب یکی از ویژگیهایش این است که گمشدههای انقلاب اسلامی را احیا میکند. در این کتاب از شهید حسن ابراری سخن گفته شده که بنده وی را از میان خاطرات عزتشاهی میشناسم زیرا وی از دوستان شهید ابراری بود و به گواه و اعتبار عزتشاهی، ابراری جزو شهدای مسلم انقلاب اسلامی است که امروز اسم و رسمی از این شهید نیست و حتی نام وی در بنیاد شهید به عنوان شهید ثبت نشده است.
سهم جهرم در تند کردن آهنگ انقلاب اسلامی
کاظمی با اشاره به اهمیت تالیف کتابهای تاریخ محلی انقلاب اسلامی ادامه داد: افرادی که در بحبوحه مبارزات انقلاب اسلامی با رژیم پهلوی شهید شدند و گاه حتی یک کوچه و معبر نیز به نام آنها نیست، مظلومان تاریخ ما هستند. از اینرو کتابی مانند «جهرم در انقلاب اسلامی» حیطه دفاع از حیثیت چنین انسانهای گمشده در تاریخ انقلاب است. زمانی که به مطالعه کتاب پرداختم، بسیار خوشحال شدم که در چنین آثاری به شهدا پرداخته شده است. خوشحالی از این بابت که اگرچه آنها دیگر نیستند تا از اینکه نامشان در یک کتاب ثبت شده، لذت ببرند اما حقی بر گردن ما دارند و ما مدیون مجاهدتهای آنها هستیم.
وی اظهار کرد: کتاب «جهرم در انقلاب اسلامی» چشماندازی به روی ما میگشاید تا متوجه شویم که انقلاب اسلامی تنها در شهرهای بزرگ رقم نخورده است و شهرهای کوچک نیز حرکتهای ویژه خود را داشته و برخی مواقع از شهرهای بزرگ نیز سبقت گرفته است. برای بنده که متخصص تاریخ انقلاب اسلامی هستم این واقعیت عجیب بود که جهرم نیز سهم بسیار عمدهای در تند کردن آهنگ انقلاب اسلامی داشته است.
این مولف تاریخ شفاهی پس از بیان مزایای کتاب به اشکالات آن نیز اشاره کرد و افزود: در صفحاتی که مولف از رویکرد تاریخ شفاهی استفاده کرده، برخی مشخصههای مصاحبهشوندگان آورده نشده است. شاید این نقص هم برخاسته از بافت جهرم باشد برای مثال در مصاحبه با همسر آیتاللهی تنها به همین عنوان همسر آیتاللهی بسنده شده و نام وی ذکر نشده است. البته ممکن است که بافت منطقه یا خود راوی به ذکر نامش رضایت نداده است.
تاریخ لایههای زیرین، خواندنیتر است
کاظمی گفت: به نظرم در این کتاب روایت بر سند غلبه دارد و اثر را به یک منبع دست اول تبدیل کرده است. غیرممکن است از این به بعد درباره افراد برخاسته از جهرم و تاریخ آن پژوهشی انجام شود و به این کتاب مراجعه نشود. قطعا این اثر در آینده کتاب پرارجاع و قابل استنادی خواهد بود. البته این خاصیت تاریخ محلی و منطقهای است که هر چه از تاریخ رسمی فاصله میگیرد و تاریخ را از طبقات پایین و لایههای زیرین جامعه مینگرد، تاریخ را اجتماعیتر میکند که همین ویژگی باعث خواندنیتر شدن آن شده است. البته این ویژگی در کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» وجود دارد.
وی درباره شباهت آثار تاریخ محلی مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان کرد: بنده زمانی که این کتاب را با سایر کتابهای تاریخ محلی انقلاب که از این مرکز منتشر شده، در کنار هم قرار دادم متوجه شدم ساختار آن از لحاظ فصلبندی شبیه به هم است، اگرچه از لحاظ محتوا متفاوت و غلبه روایت در این کتاب بیشتر است اما به لحاظ فصلبندی این کتابها همه یک شکل هستند. این شباهت این پرسش را برای من ایجاد کرد که آیا برای تدوین این آثار یک الگوی اجباری از سوی ناشر طراحی شده است؟
گزارش تکمیلی این نشست به زودی منتشر خواهد شد.
نظر شما