پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
«جامانده» به بازار کتاب رسید/ یادگاران در پله سی‌ام ایستاد

انتشارات روایت فتح دو کتاب با نام‌های «جامانده» روایت شهید علی‌اصغر منتظری و خاطراتی کوتاه از زندگی شهید علی محمودوند را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی موسسه انتشاراتی روایت فتح، کتاب «جامانده» نوشته فریده شجاعی روایت علی‌اصغر منتظری از شهدا و رزمندگان مسجد جعفری محله نبرد(گردان عمار) است، این کتاب از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «در جبهه بودم و میان خاکریزها، با این تفاوت که از آن همه شلوغی و همهمه خبری نبود. به جای بوی باروت، بوی گلاب به مشامم می‌رسید. همه جا ساکت بود. خودم را روی تپه‌ای مشرف بر زمینی صاف و هموار دیدم که می‌شد تمام محیط را از آن جا دید.

عده‌ای از بچه‌های گردان عمار را دیدم که مثل وقت‌هایی که برای عملیات می‌رفتیم، پشت سر هم صف بسته بودند و در یک ردیف حرکت می‌کردند. هرچه به من نزدیک‌تر می‌شدند، بهتر می‌توانستم صورت‌ها و سربندهای یاحسین آنان را ببینم. ناگهان با دیدن اندام درشت و قدِ بلند مسعود ملا که پیشاپیش همه حرکت می‌کرد، به وجد آمدم و با تمام توان، نامش را فریاد زدم، اما صدایی از گلویم خارج نشد.

می‌خواستم خودم را تکان بدهم ولی مانند مصلوبی سر جایم میخکوب بودم. باز هم تلاش کردم، اما بی نتیجه بود. همان طور که ناامید چشم می‌چرخاندم، جمشید مهاجرانی و پشت سر او حمیدرضا معیا را دیدم و با فاصله چند نفر، چشمم به امیرعباس نجارباشی و امیرحسین رستگار افتاد. هرکدام از آن‌ها را که می‌دیدم، صدای‌شان می‌کردم، اما آنان به روبه‌رو چشم دوخته بودند و لبخند می‌زدند، درست مثل وقت‌هایی که همدست می‌شدند تا یکی را دست بیندازند»

«جامانده» با بهای 10000 تومان و با تیراژ 1100 نسخه روی پیش خوان کتابفروشی‌ها قرار گرفت.

موسسه انتشاراتی روایت فتح کتاب دیگری در قالب خاطره منتشر کرد. این کتاب خاطراتی کوتاه از زندگی شهید علی محمودوند، فرمانده دلیر گروه تفحص لشکر27 محمدرسول‌الله(ص) است که در قالب مجموعه یادگاران انتشارات روایت فتح به چاپ رسید.

در یکی از خاطرات این کتاب می‌خوانیم: سال 78، خیابان مولوی، دربه‎در دنبال یک جگرکی قدیمی می‌گشت. همه‎چیز عوض شده بود. از مغازه‌ها پرس‌وجو کرد. چند روزی رفت و آمد تا بالاخره پیدایش کرد. در خانه‌شان را زد. پیرمردجگر فروش آمد بیرون. علی خودش را معرفی کرد و پرسید «چهار سیخ جگر چقدر می‌شود؟» پیرمرد همین‌طور نگاهش می‌کرد. علی ادامه داد «بچه بودم، ابتدایی. شاید هم کمتر. آمدم جگرکی شما. چندسیخ جگر خوردم. پولش را ندادم و فرار کردم.» پیرمرد بهتش زده‌بود. گفت «خب.» علی کیف پولش را گرفت جلوی پیرمرد. سرش را انداخت پایین و گفت «حلال کنید. هرچقدر می‌خواهید بردارید.» پیرمرد یک دویست تومنی برداشت و گفت «نوش جانت پسرم. این را برمی‌دارم فقط برای یادگاری، تا یادم نرود حق دیگران را ضایع نکنم.» پول را گذاشت زیر شیشه میزش و زیر لب ‌گفت «هنوز هم باورم نمی‌شود این همه دنبالم گشتی فقط برای همین؟»

کتاب یادگاران سی‌ام، با قیمت 5 هزار و 500 تومان و با شمارگان 1100 نسخه توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها