ناهید معتمدی، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم، معتقد است اغلب نقدهایی که منتشر میشوند با رویکردهای علمی همخوان نیستند و نوعی قیاس به نفس و انشاءنویسی است، به همین دلیل بیشتر تکراری و مشابه هم بوده و داستان را به زعم خود بازگو میکنند. وی در یادداشتی به بررسی ویژگیهای نقد روشمند پرداخته است.
لازمه نقد روشمند، گزینش رویکرد ادبی خاص از سوی منتقد است. منتقد یک کاشف است و درون متن اثر را میکاود. نگاه تیزبین منتقد با تکیه بر روش علمی نقد، راز و رمز محتوای اثر را میشکافد و آشکار میسازد. از آنجا که منتقد با گونههای مختلف ادبیات سروکار دارد، بهتر است با ابزار عناصر نقد در رویکردهای گوناگون آشنا باشد. شناخت نوع اثر و منطق درون آن رویکردی مناسب را برای نقد میطلبد.
مشخص کردن روش نقد باعث میشود تا بیان منتقد سازمان یافته، وحدتپذیر و ساختارمند شود. هر نوع ژانر ادبی فنون و دیدگاه خاص خود را دارد و به معیارها و ملاکهایی از جنس خود نیاز دارد. آشنایی مستمر با مباحث نظری و شیوههای نقد از نکاتی است که لازمه کار هر منتقد است. در دهههای اخیر در کشورهایی که دارای ادبیات پیشرفته هستند، موضوع نقد کتاب برای کودکان و نوجوانان و بنیادهای نظری آن بسیار جدی گرفته شده است.
نقد سنتی و رویکردهایی مانند رویکرد خوانندهمحور یا خوانندهـ واکنش، نقد اخلاقیـ فلسفی، رویکردهایی مثل زیباییشناختی، روانشناختی، جامعهشناختی، روانکاوی و دیدگاه ساختارگرا، دیدگاه ایدئولوژی، نقد تطبیقی و تأویلی و...
هریک از این رویکردها زوایایی، ارزشها و نکاتی را آشکار میسازد و مواردی هم از نظر دور میمانند. مثلاً جنبههایی چون وجوه هنری و فرم و زبان و مسائل زیباییشناسی در نقد اخلاقیـ فلسفی در مرحله دوم قرار میگیرد و معیار اصلی نقد برای منتقد آموزش اخلاقی فلسفی است. یا در نثر خوانندهمحور معنا توسط خواننده آفریده میشود و اوست که با فعالیت خوانش به متن جان میبخشد. در واقع خوانش متن را زنده میکند. ارتباط خواننده با متن و سایر عناصر مؤثر بر خوانش همگی نیازمند تفسیری نو و تحول و تکامل با توجه به تنوع و سبک و متن هستند. نقد ادبی خوانندهمحور، هم خواننده و هم متن را با یکدیگر همدل و همراه و یگانه میکند. در هیچ عرصه دیگر، به اندازه فعالیتهای ادبی به چنین ساز و کاری نیاز نیست؛ ادبیات به این امر نیازمند است.
این رویکرد دارای پیامدهای چشمگیر و دستاوردهای بااهمیتی در راستای آفریدن روابطی جدید بین خوانندگان جوان و نوجوان و کتابهایی است که برای آنها درنظر گرفته شده است.
از دهه 1380 در کشور ما نقد ادبی در ادبیات کودک و نوجوان با رویکردهای گوناگون رونقی نسبی یافت. در فصلنامههای ادبی و پژوهشی کودکان و نوجوانان شاهد نقدهایی با رویکردها و دیدگاههای خاص بودهایم، اما هنوز هم در طی سالها نقدهایی منتشر میشود که با رویکردهای علمی همخوان نیستند و بیشتر قیاس به نفس و انشاءنویسی است، به همین علت بیشتر تکراری و مشابه هم هستند و داستان را بهزغم خود بازگو میکنند.
هرچقدر تعهد نویسنده در قبال مخاطب زیادتر باشد، درگیر شدن خوانندگان با متن بیشتر است و میل به داوری در آنها نیز قویتر خواهد بود و این مستلزم تلاش نویسندگان و منتقدان و آشنایی با نظریههای ادبی و مطالعات و دانش هنری ـ ادبی است. نقد ادبی به نویسندگان کمک میکند که خود و اثر خود را بیشتر بشناسند و به نکات مثبت و منفی اثر خود واقف شوند و در جهت تکامل و ارتقاع دیدگاه خود تلاش کافی داشته باشند. نقد ادبی به ترویج کتابخوانی نیز کمک میکند؛ حالت حلقهای و زنجیرهای دارد.
نظر شما