مریم پورگلوی، پژوهشگر «صنعت ترجمه» ضمن تاکید بر اهمیت نظارت جدی بر عملکرد وبسایتهای ترجمه معتقد است «صنعت ترجمه» محدود به یک رشته نیست.
شرکتهای ترجمه، خدماتِ ترجمه و محلیسازی را ارائه میدهند. اما در ایران، تعداد این شرکتها انگشتشمار است و عمدتا بر ارائه خدمات ترجمه تخصصی تکیه میکنند. علاوه بر نابسامان بودنِ کل فرایندِ ثبت سفارش تا تحویل پروژه که از سوی این مؤسسات و وبسایتها تقریبا سلیقهای و تجربی انجام میشود - بدون هیچ روالِ یا مدلِ از پیش تعیین شدهای برای مدیریت سفارشات که به نارضایتی مشتریان نیز منجر میشود - وضعیت مترجمانی که با این مراکز همکاری میکنند چندان تعریفی ندارد.
چنان که بسیاری از مترجمان دورکار پس از مدتی همکاری ناموفق با آنها به دلیل عدم برخورداری از امنیتِ کاری و درآمد مناسب تصمیم میگیرند مجددا بهعنوان مترجم آزاد و با آینده کاری نامشخص فعالیت کنند. این مترجمان و این موسسات در اروپا و آمریکا در یک بخش خدماتی با عنوان «صنعت ترجمه» وضعیت بسیار بهتری نسبت به مترجمان ایرانی دارند.
طی چند سال اخیر یکی از انجمنهایی که در این زمینه و با تمرکز بر صنعت ترجمه راهاندازی شده - انجمن صنفی کارگری مترجمان تهران- با شعار ایجاد همگرایی میان مترجمان است که با هدف اصلیِ ساماندهی به این بخش در حال اجرای برنامههایی در این زمینه است. سال گذشته نخستین جشن ملی مترجمان برگزار شد و امسال، دومین جشن ملی مترجمان. در این دو جشن ضمن تقدیر از پیشکسوتان، بهویژه مترجمان ادبی، مجددا به بحث ترجمه صادراتی پرداخته شد که این مقاله نیز قرار است این دو موضوع و مساله مهم دیگری در این رابطه را به چالش بکشد.
موضوع اول این که صنعت ترجمه در اصل به خدمات ترجمه و محلیسازی مرتبط است و طبق آنچه در کتابها و مقالات پژوهشی مرتبط وجود دارد، اینک وقتی سخن از صنعت ترجمه به میان میآید، صنعت محلیسازی مدنظر است و نه حتی ترجمه تخصصی. اما در ایران، عمده توجه به ترجمه ادبی است و بانیانِ این انجمن بیشتر تلاش میکنند تا صنعت ترجمه را با ترجمه ادبی ادغام کنند. چرا؟ ترجمه ادبی چه ارتباطی میتواند با صنعت ترجمه داشته باشد؟ ترجمه ادبی یک مقوله خاص است و به ندرت میتوانید در صنعت ترجمه دنیا، مؤسسه ترجمهای را ببینید که خدمات ترجمه ادبی را پوشش دهد مگر این که واقعا با این هدف راهاندازی شده باشد و همه پیچیدگیها و ظرافتهای این نوع ترجمه را بداند نه این که اثر نویسنده را به گروهی از مترجمان دورکار خود بسپارد تا آش شله قلمکار تحویل بگیرد!
موضوع دوم آن که اگر ترجمه ادبی قرار نیست در صنعت ترجمه قرار گیرد چرا از «ترجمه صادراتی» و «ناشر صادراتی» سخن میگوییم و آن را بهعنوان دستاورد صنعت ترجمه معرفی میکنیم؟! با شنیدن کلمه «صادرات» نخستین چیزی که به ذهن مخاطب یا گوینده خطور میکند «صادر کردن نوعی کالا یا خدمات به خارج از کشور» است. ترجمه صادراتی در صنعت ترجمه را میتوان برای مثال، برای صادر کردنِ نسخههای محلیسازی شده نرمافزاری که توسط مهندسان ایرانی تولید میشوند و میتوان آنها را به مشتریان خارجی فروخت استفاده کرد نه برای انتقال حجمِ دانشِ فرهنگی و اصیل ملیِ یک کشور.
و مساله آخر این که یک ملت زمانی جشن میگیرد که به یک دستاورد ملی در یک زمینه خاص رسیده باشد. سوای از دستاوردهای ملی، از سال گذشته تاکنون چه اتفاق خاصی در صنعت ترجمه رخ داده است که نیاز به برگزاری جشن داشته باشد وقتی بسیاری از همان مترجمانی که قرار است در کسب و کارشان همدلی داشته باشند از برگزاری آن بیخبرند؟ وقتی هنوز بسیاری از کافینتها و دفاتر فنی در ایران پا در کفش مترجمانِ حرفهای کرده و ترجمه را با قیمت نازل میفروشند؟ وقتی موسسات نوپای ترجمه در ایران، هیچ تعریف قیمتیِ مشخصی برای ارزشگذاریِ خدمات ملی یا بینالمللی خود ندارند یا برای مثال، هیچ کارگاه مدیریت پروژهای در این زمینه برگزار نمیشود، هیچ روال مشخصی برای جذب مترجم در این زمینه وجود ندارد، هیچ استاندارد ملی در این زمینه نیست که به آن استناد کرد.
حتی محتوای همان منشور اخلاقی که در سال گذشته رونمایی شد نیز به راحتی در دسترس مترجمان یا موسسات ترجمه قرار نمیگیرد. چه اتفاقات تازهای در زمینه فناوری ترجمه داشتهایم که به آن افتخار کنیم؟ و اگر نه، این جشن اصلا ارتباطی با صنعت ترجمه ندارد چرا در جریان برگزاری، بهطور خاص روی این عبارت، تاکید میشود؟
صنعت ترجمه یک حوزه کاملا تعریف شده در دنیاست که با روالی که بانیان برگزاری این گونه جشنها در پیش گرفتهاند کاملا متفاوت است و حوزههای خدماتی، نیروی انسانیِ مختص به خود و روندهای کاری خود را دارد و با درآمد میلیاردی و با هدف درآمدزایی اقتصادی برای یک ملت در کنار سایر بخشهای خدماتی قرار میگیرد و حتی به رشد و توسعه آنها نیز کمک میکند و از جمله میتوان بهطور خاص آن را بهعنوان اساس تجارت الکترونیکِ بینالمللی نیز در نظر گرفت.
اگرچه فعالانِ تجارت الکترونیک نیز به دلیل عدم معرفیِ این حوزه، آن را جزو محورهای همایش خود قرار نداده، چراکه به ندرت با اهمیت و جایگاه آن در تجارت الکترونیک در عرصه بینالمللی آشنا هستند و به جرات میتوان گفت به دلیل عدم آشنایی، ترجمه را که اساس روابط بینالمللی است کنار گذاشته و درباره «محلیسازی» نیز اطلاع چندانی ندارند.
صنعت ترجمه در ایران به خوبی معرفی نشده است. بسیاری از افراد از وجود این صنعت در ایران بیخبرند. همچنین دانشگاهیان به این مساله توجه چندانی نشان نمیدهند حال آنکه همبستگی میان صنعت و دانشگاه، اساس موفقیت در یک حوزه علمی - تجاری را تشکیل میدهد. صنعت ترجمه، فرزند ناخلفِ مطالعات ترجمه نیست و یک حوزه دانشبنیان است که باید به خوبی معرفی شده و همه بخشها و زیربخشهای آن معرفی شود، مبادا قبل از شناسایی جایگاه و ارزش واقعی آن در اقتصاد کشورمان ایران کنار گذاشته شود.
نظر شما