آندرانیک خچومیان، مترجم مطرح آثار ارمنی به فارسی که به تازگی برنده جایزه «کانتق» شده است در گفتوگو با ایبنا به موضوعاتی مانند نحوه چاپ کتاب، وضعیت ممیزی، جایزههای ادبی، بازارهای جهانی، شمارگان کتاب و میزان مطالعه در کشور ارمنستان پرداخته است.
آقای خچومیان، ضمن تبریک بابت دریافت نشان «کانتق»، توضیح مختصری درباره این جایزه به خوانندگان ایبنا میدهید؟
تشکر از شما و خبرگزاری ایبنا که در این سالها نگاه دقیقی به حوزه ادبیات داشته و دارد. نشان «کانتق» حدود 20 سال است که از سوی کانون نویسندگان ارمنستان با مشارکت کلیسای «اجمیازین مقدس» هرساله به مترجمان پرکار و موثر اهدا میشود. «کانتق» به معنای فانوس و نور است. شاید انتخاب این نام به این دلیل باشد که نوری بر ادبیات ارمنی به جهانیان نشان میدهد. این نشان باعث تشویق مترجمان میشود تا کارهای بهتری و موثرتری ترجمه کنند. به هرحال قدردانی از مترجمان سنت پسندیدهای است و باعث میشود تا مردم کشورهای مختلف با ادبیات هم آشنا شوند. این آیین بر سر مقبره «مسروپ ماشتوس مقدس» که حدود 1700 سال پیش حروف الفبای ارمنی را ابداع کرده، برگزار میشود.
در حال حاضر استقبال علاقهمندان کتاب نسبت به کتابهای ارمنی به چه صورت است؟ آیا این کتابها توانسته بازار مناسبی در کشور ما داشته باشد؟
با اینکه این امر در اول راه است و دوستان دیگری نیز مشغول ترجمه ادبیات ارمنی هستند، بنده فکر میکنم استقبال خوبی از کتابهای نویسندگان ارمنی میشود؛ برای مثال کتاب «رفیق پانجونی» نوشته «یرواند اتیان» که من آنرا ترجمه کردم و از سوی نشر افق منتشر شد، در طول 43 روز به چاپ دوم رسید. کتاب «به آینه نگاه نکن» نیز به چاپ دوم رسید. همچنین کتاب «رزیدنت» که «آشوت آقابابیان» نوشته و مترجم توانمند حسین طباطبایی ترجمه کرده و نمایشنامه «شاید نجات یابیم» اثر ساموئل گوسیان نیز که بنده ترجمه کردهام هر دو به چاپ سوم رسیده است. همه اینها نشان میدهد که استقبال خوب بوده و روزبهروز در حال بهتر شدن است.
از بازار نشر ایران فاصله بگیریم، وضعیت کتابهای ادبی نویسندگان ارمنستانی در بازار جهانی به چه صورت است؟
آنها در تلاش هستند تا آثار را ترجمه و به جهانیان معرفی کنند. البته آثار ارمنی در سالهای گذشته به روسی، اوکراینی و لهستانی ترجمه شده است. نشان «کانتق» در این راستا میتواند بسیار موثر باشد. بهنظرم کتابهای هر کشور باید توسط مترجمان مقصد ترجمه شود، چراکه یکی از ملاکهای ترجمه موفق این است که مترجم در آن کشور زندگی کند و با وضعیت زندگی مردم آن کشور آشنایی داشته باشد.
بهنظر شما میتوان وضعیت ادبیات فارسی در جهان را با وضعیت ادبیات ارمنی مقایسه کرد؟
بهنظرم نمیشود این دو را با هم مقایسه کرد، اما هر دو کشور آثاری دارند که قابل عرضه به جهانیان است. البته باید درنظر داشته باشیم که مشترکات فرهنگی زیادی بین دو کشور است و این امکان وجود دارد که با تبلیغات و بازاریابی صحیح، ادبیات دو کشور را در جهان مطرح کرد. متاسفانه اقدامات زیرساختی به خوبی انجام نشده، اما این پتانسیل وجود دارد که ادبیات هر دو کشور در قفسههای بازارهای جهانی سهمی داشته باشند.
از این مسائل که بگذریم، متاسفانه اطلاع دارید که کتابخوانی در کشور ما وضعیت چندان مناسبی ندارد و سرانه مطالعه به شدت پایین است، این وضعیت در ارمنستان به چه شکلی است؟
در دوران شوروی کتابخوانی بین ارمنستانیها بسیار بسیار گسترده بود، به طوری که آن دوران را اوج شکوفایی ادبی - هنری در ارمنستان میدانند و گواه آن چاپ کتابهایی با شمارگان 70 هزار نسخه است. جالب است بدانید که در این دوران کمترین شمارگان کتاب پنج هزار نسخه بوده، البته این وضعیت امروز تغییر کرده و با وجود وسایل ارتباط جمعی، اینترنت و امثال آن، سطح شمارگان کتابها مانند اکثر نقاط دنیا پایین آمده است، ولی باید اعتراف کنم که ارمنستان نویسندههای برجستهای دارد و شاید به همین دلیل وضعیت مطالعه در این کشور بهتر از کشورهای منطقه است. البته باید این نکته را درنظر بگیریم که ارمنستان سه میلیون و ایران 80 میلیون جمعیت دارد.
وضعیت چاپ کتاب در این کشور به چه صورت است؟
در ارمنستان چیزی به اسم ممیزی وجود ندارد و این مردم هستند که تصمیم میگیرند چه کتابی را بخوانند و چه کتابی را به دلایل رعایت نکردن نکات اخلاقی تحریم کنند. چاپ کتاب نیز در این کشور مانند کشور ما بهصورت دولتی و خصوصی انجام میشود، اما با این تفاوت که نشر دولتی کتاب هر نویسندهای را با یک پروسه یکساله چاپ میکند.
متاسفانه ادبیات ایران علیرغم پتانسیلهای فراوان، چندان در سطح جهانی شناخته شده نیست. شما دلایل این معرفی نامناسب را در چه میبینید؟
ادبیات ایران چنان گسترده، متنوع و برجسته است که قابل ترجمه و چاپ به تمامی زبانهای دنیاست. در نقاط مختلف دنیا ادبیات کلاسیک ما را خوب میشناسند، اما متاسفانه ادبیات معاصر هنوز جایگاه خود را نیافته است. در این امر نقش رایزنهای فرهنگی در دیگر کشورها بسیار مهم است، چراکه رایزنها باید در کشورهایی که خدمت میکنند، آدمهای اهل فن را شناسایی و دور از تنگ نظریها، ادبیات معاصر ما را ترجمه و به مردم آن کشور معرفی کنند؛ کاری که رایزن فرهنگی ما در ارمنستان به خوبی انجام میدهد. رایزنهای فرهنگی میتوانند با برگزاری شبهای شعر و داستان در این امر پیش قدم باشند. دولت نیز باید مترجمهایی که آثار ما را ترجمه میکنند حمایت و تشویق کند. ما سرمایه مطرح شدن در جهان را داریم اما از آن درست استفاده نمیکنیم.
به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه نشر، بازار ترجمه در سالهای اخیر گرفتار ترجمههای ضعیف شده، شما با این اظهارنظرها موافق هستید؟
کاملا موافقم و به نظرم این تقصیر را باید گردن ناشرانی انداخت که درگیر مسابقه ترجمه شدهاند و علاقهمندند تا آثار را به سرعت ترجمه کنند. بهنظرم ترجمه بد، آفت بازار نشر است و میتواند به ناشر، نویسنده و مخاطب ضربه بزند. گاهی یک ترجمه ضعیف از یک نویسنده مشهور میتواند آن نویسنده را از چشم مخاطب بیندازد، بنابراین باید توجه داشت که کتاب از سوی یک مترجم مطرح ترجمه شود.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
امیدوارم که با تدبیر در آیندهای نزدیک شاهد تغییر وضعیت کتابهای فارسی در بازارهای جهانی باشیم، چراکه ادبیات ایران پتانسیل مطرح شدن در بازار نشر را دارد.
نظر شما