چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۳
میزان آشنایی کودکان و نوجوانان ما با ادبیات کهن چقدر است؟ / سوء‌استفاده برخی نویسندگان از متون کهن

افسانه‌ها و اسطوره‌ها امکان شناخت اندیشه‌ها، باورها و آرمان‌های پیشینیان را برای نسل‌های جوان فراهم می‌آورند و گویای مطالب و تجربیات ارزشمندی هستند که تاریخ قادر به بیان‌شان نیست. پیشینه غنی ما در حوزه ادبیات مکتوب و ادبیات شفاهی، آبشخور ارزشمندی برای نویسندگان ما به‌وجود آورده است اما اینکه نویسندگان ما چگونه و تا چه اندازه توانسته‌اند از این سرچشمه غنی برای استفاده کودکان و نوجوانان بهره‌برداری کنند موضوعی است که ایبنا در گفت‌وگو با نویسندگان و دست‌اندرکاران این حوزه در قالب پرونده‌ای به آن پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مریم معمار- افسانه‌ها و اسطوره‌ها امکان شناخت اندیشه‌ها، باورها و آرمان‌های پیشینیان را برای نسل‌های جوان فراهم می‌آورند و گویای مطالب و تجربیات ارزشمندی هستند که تاریخ قادر به بیانشان نیست. در ادبیات کودکان و نوجوانان جهان این آثار از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و معمولا ارتباط با آن‌ها در سنین نخستین کودکی و با افسانه‌های شفاهی آغاز می‌شود و در سال‌های نوجوانی اسطوره‌ها با تمام قدرت خیال‌انگیزی در ارزش‌های فرهنگ‌شناختی در خدمت او قرار می‌گیرند تا ره‌توشه فرهنگی مناسبی در سفر دشوار زندگی برایش فراهم کنند.

ایران یکی از پنج کشور جهان است که پیشینه بسیار غنی‌ در حوزه ادبیات کهن دارد. برتری دیگر ما این است که این متون کهن تبدیل به ادبیات شده مانند شاهنامه، سعدی، حافظ و اندرزنامه‌ها که جنبه‌های ادبی و هنری به خود گرفته‌اند. علاوه بر این دنیای غنی‌‌ای که در حوزه متون کهن و مکتوب داریم، ادبیات فولکلور شفاهی هم جمع‌آوری و مکتوب شده است. این پیشینه غنی در حوزه ادبیات مکتوب و ادبیات شفاهی، آبشخور ارزشمندی برای نویسندگان ما به‌وجود آورده و سبب شده از نظر تعداد منابع که مساله بسیار مهمی است، مشکلی نداشته باشیم، اما کیفیت برگرداندن متون کهن به توانایی نویسندگان ما بستگی دارد که چگونه از این سرچشمه غنی برای استفاده کودکان و نوجوانان بهره‌برداری کنند.
 
بر این اساس «ایبنا» به منظور ارزیابی بیشتر این موضوع در گفت‌وگو با نویسندگان و دست‌اندرکاران این حوزه مانند محمدرضا یوسفی، حسین فتاحی، محمدرضا شمس، سوسن طاقدیس، زهره پریرخ، مسعود ملکیاری، مرجان فولادوند، مجید ملامحمدی، مصطفی خرامان، محمود برآبادی و آتوسا صالحی در قالب پرونده‌ای به بررسی چالش‌ها و راهکارهای پیش‌روی کمیک‌استریپ در ایران پرداخته که خلاصه آن‌ها در ادامه آمده است.
 
یوسفی: بازآفرینی ادبیات کهن عامل مهمی در رشد و توسعه ادبیات کودک است

محمدرضا یوسفی، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است بازآفرینی حتی اگر به‌صورت متوسط هم انجام شود از بازنویسی و ساده‌نویسی بهتر است و عامل مهمی در رشد و توسعه ادبیات کودک محسوب می‌شود، نویسندگان ما باید کار خلاقانه انجام دهند و براساس درک و دریافتشان از متون کهن، آثار جدیدی خلق ‌کنند تا دیگران بتوانند به خوبی با این منابع ارتباط برقرار کنند. اگر استفاده از متون کهن به سمت بازآفرینی نرود، خود به خود در حوزه تکرار این مطالب باقی می‌مانیم. شایسته است ادبیات کهن بازآفرینی و زبان روزگار کهن با زبان روزگار جدید تلفیق و بیان شود... ادامه
 
فتاحی: بازنویسی‌های اشتباه و بازاری مخاطبان را گریزان می‌کند

حسین فتاحی، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که به دلیل استقبال زیاد مخاطبان از بازنویسی و بازآفرینی متون کهن، جایی برای سوءاستفاده ایجاد شده و برخی افراد ناوارد با تولید بازنویسی‌های اشتباه، دور از واقعیت و بازاری، مخاطبان علاقه‌مند به این حوزه را بیزار و گریزان می‌کنند و سبب می‌شود گروهی از مخاطبانمان را که به ادبیات کهن علاقه‌مند هستند را از دست دهیم. در حال حاضر فقط 20 درصد از کتاب‌های بازآفرینی و بازنویسی ادبیات کهن خوب و باکیفیت هستند و دیگر آثار تولیدی در این حوزه تقلید است و با معیارها و قوانین این حوزه مطابقت ندارد... ادامه
 
شمس: افسانه‌ها منبع عظیمی برای تولید داستان‌ها و نمایشنامه‌ها محسوب می‌شوند

محمدرضا شمس، نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که افسانه‌ها بسیار مهم بوده و منبع بسیار عظیمی برای تولید داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و قصه‌های پست‌مدرن محسوب می‌شوند، اما در حوزه بازآفرینی چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند، نویسندگانی که در زمینه کودک و نوجوان به تولید اثر می‌پردازند، اصولا کمتر به مخاطب توجه می‌کنند و موضوع‌محوری بر تولید آثار حاکم است. حتی در کتاب‌هایی که از سوی یک نویسنده منتشر می‌شود، می‌بینیم که جهان‌بینی خود نویسنده هم در پس موضوعات مطرح شده وجود ندارد؛ یک روز موضوعی را تایید و روز دیگر آن را نقد می‌کنند، در حالی‌که در آثار نویسندگان مطرح دنیا مانند «رولد دال» و «ایتالو کالوینو» می‌بینیم که جهان‌بینی خاصی در پس همه آثارشان دیده می‌شود و حتی این جهان‌بینی خاص در بازنویسی افسانه‌ها نیز به چشم می‌خورد... ادامه
 
طاقدیس: بی‌توجهی به مخاطب‌شناسی در تولید آثار کودک و نوجوان مشهود است

سوسن طاقدیس، نویسنده و منتقد کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است ما با گذشتگان و آیندگان خود پیوستگی و همبستگی عمیقی داریم و اگر از ریشه‌های خودمان که همان ادبیات کهن است بریده شویم، رها می‌شویم و هویت خودمان را به‌عنوان یک ایرانی از دست می‌دهیم؛ بنابراین باید تلاش کنیم ادبیات کهن را زنده نگه‌ داریم. اهمیت اتصال نسل آینده به ادبیات کهن از این‌جا آشکار می‌شود که فردی که با ادبیات کهن سرزمین خودش آشناست، وقتی ادبیات کهن سرزمین دیگری را می‌بیند، خود را بی‌هویت نمی‌داند و لازم نیست خودش را به گذشته دیگران پیوند بزند... ادامه
 
پریرخ: دقت و ظرافت چندانی در آثار بازنویسی‌ و بازآفرینی دیده نمی‌شود 

زهره پر‌یرخ، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که مخاطب‌شناسی و توجه به نیازهای کودکان امروز در بازنویسی‌ها و بازآفرینی‌ها، چندان مورد توجه قرار نگرفته و با آثار این حوزه برخورد اتفاقی شده و دقت و ظرافت زیادی در این تولیدات دیده نمی‌شود و اغلب کم‌کیفیت و بازاری‌اند. از سویی این کتاب‌ها به خاطر راحت‌تر بودن کار در حوزه کودک و نوجوان بیشتر برای این دو گروه سنی تولید می‌شود و گروه سنی خردسال از این آثار بهره نمی‌برند، زیرا کار خردسال بسیار سخت است و تولید مطلب نیازمند جستجوی زیادی است، بنابراین نویسندگان کمتر به بازنویسی و بازآفرینی و تولید اثر برای این گروه سنی می‌پردازند... ادامه
 
ملکیاری: راویان ما تلقی درستی از بازنویسی و بازآفرینی آثار ندارند

مسعود ملكياری، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که مشکل اصلی در بازنویسی و بازآفرینی متون کهن، راویان ما هستند که تلقی درستی از بازنویسی و بازآفرینی آثار ندارند و آن را بسیار ساده می‌انگارند، در صورتی‌که اصلا کار ساده‌ای نیست و نیاز به بررسی، تحقیق، تسلط نسبی بر زبان کهن و شناخت اسطوره‌ها دارد تا بتوان فضا و شخصیت‌های جدیدی را در قالب داستانی جذاب برای مخاطبان خلق کرد... ادامه
 
فولادوند: عموم بازنویسی‌های ما از ادبیات کهن بی‌کیفیت است

مرجان فولادوند، نویسنده و منتقد کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که بازار کتاب کودک و نوجوان به‌ویژه در بخش ادبیات کهن، بسیار شلوغ و بی‌کیفیت است و تنها تعداد کمی نویسنده، تصویرگر و ناشر هستند که کتاب‌های قابل اعتنایی عرضه می‌کنند که متاسفانه در میان شلوغ‌کاری کتاب‌های بازاری گم می‌شوند. امرزوه می‌بینیم که ناشران ضعیف فقط برای سودجویی خودشان به کسانی که حتی فارسی‌نویسی درست نمی‌دانند، سفارش بازنویسی داستان‌های ایرانی را می‌دهند و این داستان‌ها را با بدترین تصاویر و تیراژ بالا روانه بازار کتاب کودک می‌کنند... ادامه
 
ملامحمدی: بازنویسی‌ها مطابق سلیقه پدیدآورندگان تولید می‌شوند

مجید ملامحمدی، نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که در تولید بیشتر آثار بازنویسی و بازآفرینی موجود در بازار، بیش از آن‌که به معیارهای لازم طبق قاعده و تعریف توجه شود، سلیقه و ذوق شخصی نویسندگان و ناشران مورد توجه واقع می‌شود. در حالی‌که آثاری که برای کودکان و نوجوانان تولید می‌شود، باید به زبان روز باشد، زبانی که به کودک و نوجوان امروزی نزدیک است و بچه‌ها به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند... ادامه
 
خرامان: برخی نویسندگان برای تولید آثار بیشتر و راحت‌تر از متون کهن سوء‌استفاده می‌کنند

مصطفی خرامان، نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که امروزه برخی نویسندگان فقط برای تولید کتاب بیشتر، راحت‌تر و ارزان‌تر به سراغ متون کهن می‌روند و از این‌گونه آثار سوء‌استفاده می‌کنند و بدون این‌که انتخاب درستی درباره موضوع کتاب کرده باشند، اقدام به بازنویسی و انتشار آثاری با کیفیت پایین می‌کنند و کتابی پر از مطالب اضافه و اشتباه تولید می‌کنند که اصلا ربطی به متون کهن اصلی ندارد و فقط جنبه بازاری و سودآوری دارد... ادامه
 
برآبادی: بازآفرینی‌های خلاق نمی‌توانند جای بازنویسی‌های خوب را بگیرند

محمود برآبادی، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است که به بازنویسی‌های خلاقی نیاز داریم که با متن اصلی ارتباط برقرار کنند و جای این‌گونه بازنویسی‌ها در ادبیات ما خالی است؛ بیشتر بازنویسی‌های موجود تکراری و پیش‌پا افتاده‌اند و حتی در چارچوب بازنویسی‌های ساده هم قرار نمی‌گیرند. ما پیش از آن‌که نیاز به بازآفرینی خلاق داشته باشیم، نیاز به بازنویسی خوب داریم و بازآفرینی‌های خلاق نمی‌توانند جای بازنویسی‌های خوب را بگیرند... ادامه
 
صالحی: شاهد حضور چشمگیر افراد ناکارآمد در حوزه بازنویسی هستیم

آتوسا صالحی، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است که ما پیش از آن‌که نیاز به بازآفرینی داشته باشیم، نیاز به بازنویسی متون کهن داریم، زیرا بسیاری از آثار موجود را اصلا می‌توان بازنویسی دانست؛ یکی از دلایل آن هم ورود افراد ناکارآمد به این حوزه است که کار را بسیار سهل و ساده می‌دانند و اغلب معیارها و اصول و قواعد را نمی‌شناسند و فقط براساس ذهنیات خودشان دست به بازنویسی می‌زنند در حالی که این مشکل کمتر در بازآفرینی‌ها دیده می‌شود... ادامه



حرف آخر...

وقتی کودکان و نوجوانان ما با گذشته تاریخی، شخصیت‌ها و بزرگان تاریخ خود آشنا شوند، نکات بسیاری می‌آموزند و این‌کار بسیار تأثیرگذارتر از ترجمه آثار غیرایرانی است، چراکه با ترجمه کتاب‌های غیرایرانی می‌‌خواهیم همین مطالب را از جاهای دیگر آورده و به خورد بچه‌هایمان دهیم با فرهنگ‌، شرایط زندگی، آداب و رسوم و زبان کاملا متفاوت و حتی بعضا نامناسب. پس چه خوب است به سراغ متون کهن خودمان برویم و بخش‌هایی که مناسب کودکان و نوجوانان است را براساس معیارها و اصول این حوزه و با زبان امروزی در اختیار آن‌ها قرار دهیم. همچنین شایسته است از سوی موسسات و نهادهای مربوطه تدابیری اندیشیده شود تا مخاطبان نسبت به آثار بی‌کیفیت و فاخر این حوزه آگاهی بیشتری پیدا کنند تا با مطالعه کتاب‌های بی‌کیفیت دلزده نشوند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها