کتاب «تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخنگاری معاصر ایران 1358- 1385» از سایه سنگین قدرت در طرحهای داخلی و خارجی سخن میگوید.
کتاب از سه بخش «مباحث نظری و روششناسی تاریخ شفاهی»، «کارکرد تاریخ شفاهی در تولیدات تاریخ معاصر» و «ویژگیها و آسیبشناسی تاریخ شفاهی ایران» تشکیل شده است.
جایگاه متمایز تاریخ شفاهی در شاخه تاریخنگاری معاصر
پشت جلد کتاب آمده است: «چرخش ضرورتها و نیازها پس از جنگ جهانی دوم، تاریخ و تاریخنگاری را در موقعیت متفاوتی قرار داد. تنوع، گستردگی جریانها، وقایع، وسعت و دامنه گروهها و اجتماعات درگیر آن در عرصههای مختلف، نشان داد که روش موجود برای جمعآوری اطلاعات، پاسخگوی گذشتهنگاری در گفتمان جدید نیست. مصاحبه فعال و ضبط آن پاسخی به این وضعیت بود. از آن زمان این شیوه گردآوری اطلاعات رفته رفته در جایگاهی متمایز در شاخه تاریخنگاری معاصر قرار گرفت تا جایی که از آن به عنوان «تاریخ آینده» یا حتی «تاریخ راهبردی» یاد میشود.»
بخش نخست «مباحث نظری و روششناسی تاریخ شفاهی» شامل «تاریخچه و فلسفه تاریخ شفاهی»، «سنت شفاهی و تاریخ شفاهی»، «خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی»، «موضوع و موضوعیابی در تاریخنگاری شفاهی»، «مصاحبه، سازوکار تاریخ شفاهی»، «مشکلات نظری و کارکردی تاریخ شفاهی» است.
درباره تعریف تاریخ شفاهی میخوانیم: «تاریخ شفاهی، مجموعه منظمی از اظهارات افراد حاضر درباره تجربیات خودشان است و افسانههای قومی، غیبت، شایعه یا ستون پنجم نیست. در واقع، شکل قدیمی انتقال شفاهیات را نمیتوان به نام تاریخ شفاهی پذیرفت. مورخان شفاهی همزمان تلاش میکنند که صحت و سقم یافتههایشان را مشخص، آنها را تحلیل کنند و در یک بافت تاریخی قرار دهند. آنان همچنین دغدغه نگهداری از یافتهها را برای استفاده پژوهشگران بعدی دارند. در طرحهای تاریخ شفاهی، راوی، واقعه و نکات پیرامون آن را برای مصاحبهگر نقل میکند. مصاحبهگر گفت وگو را ثبت میکند و در روند تدوین، سند تاریخی را تولید وخلق میکند.» (ص 24)
در همین قسمت با اشاره به هسته مرکزی تاریخ شفاهی آمده است: «خاطره که خود نوعی روایت محسوب میشود، هسته مرکزی تاریخ شفاهی و مهمترین دستاورد مصاحبه است. اما نکته اساسی این است که خاطره در خاطرهگویی یا خاطرهنویسی، تنها یک فاعلیت دارد؛ در حالی که در تاریخ شفاهی، به سبب حضور مصاحبهکننده و طرح پرسشهای آگاهانه، فاعلیت دوگانه است و روایت و متن تولید شده، حاصل تعامل و دیالوگ مصاحبهکننده با مصاحبه شونده است. در نتیجه هم مصاحبهکننده و هم مصاحبهشونده در حکم مورخ هستند.» (ص 75)
سوءظن نسبت به زمان حال و شخصیتهای درگیر
بخش دوم با نام «کارکرد تاریخ شفاهی در تولیدات تاریخ معاصر» در برگیرنده «جایگاه تاریخ معاصر در مطالعات تاریخی»، «روش علمی تاریخ شفاهی در مطالعات تاریخ معاصر»، «معرفی و تحلیل تولیدات تاریخ شفاهی در ایران (داخل کشور)» و «معرفی و تحلیل تولیدات تاریخ شفاهی ایران (خارج از کشور)» است.
مولف در آسیبشناسی معاصرنویسی تاریخ آورده است: «پرهیز از پرداختن برخی از مورخان و محققان به تاریخ معاصر، به ویژه بخش فعال آن، هرچند بخشی از سوءظن نسبت به زمان حال و شخصیتهای درگیر در آن، ناتمام بودن جریانهای روز، کمبود یا احتمال کمبود اسناد، جنجالآفرینی و دخالت سلایق شخصی و سیاسی است، اما به شهادت تاریخ، معاصرنویسی و نگاه به دوران و زمان خود، یعنی تاریخ معاصر، جایگاه مهمی نزد مورخان شرق و غرب داشته است و تاریخ، تنها شرح حوادث زمانهای پیش از مورخ نبوده است.» (ص 169)
در همین قسمت به بررسی رویکرد مراکز و سازمانهای فعال در این حوزه پرداخته است و در سطوری از آن در رابطه با نقد سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدسرضوی میخوانیم: «مهمترین مشکل در این طرحها، ترس و ملاحظهکاری مصاحبهشوندگان بود. این معضل حتی در طرح «تاریخ شفاهی پزشکی مشهد» نیز وجود داشته است. راویان این پروژه، با ورود مصاحبهکننده به حوادث انقلاب، از سخن گفتن باز میماندند. در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، عواملی غیرمنطقی، موجب ترس راویان در بیان حقایق تاریخی بود و مانع مصاحبه افراد شد. این افراد شامل افسر ارتش، اعضای احزاب، تلگرافچی مرزی، کارمند و نیروهای خدماتی مانند راننده بودند. ترس حتی بین مصاحبهشوندگان تاریخ شفاهی تشکیلات اداری آستان قدس رضوی هم دیده میشد و افراد معدودی با محافظه کاری سخن میگفتند. برخی نیز به مصالح شخصی کتمان حقیقت میکردند یا مصاحبه را به سمت و سوی قصهگویی سوق میدادند.» (ص 248)
مغفول ماندن برخی دادههای تاریخی درباره سازمان زنان
مولف در ادامه در نقدی به رویکرد طرح بنیاد مطالعات ایران مینویسد: «بضاعت اندک علمی و تاریخی مصاحبهکننده موجب مغفول ماندن برخی دادههای تاریخی درباره سازمان زنان از جمله تشریح کامل این سازمان و زیر مجموعه آن و وظایف هر یک، شده است. راوی به میل خود و بر اساس حافظه شخصی سخن گفته است، نه پرسشگری و جستوجوی فعالانه مصاحبهکننده. بنابراین، مصاحبه کم و بیش به سوی مسائل حاشیهای سوق یافته است. (ص 279 )
بخش سوم «ویژگیها و آسیبشناسی تاریخ شفاهی ایران» است و دربردارنده موضوعاتی مانند «ویژگیها»، «آسیبها» و «راهکارها».
نگاهی انتقادی به کیفیت تاریخ شفاهی حاکی از قرار نگرفتن در سطح استاندارهای جهانی است. در شرح این نقص آمده است: «با نگاهی به آثار تاریخ شفاهی ایران، بیش از همه این نکته چشمگیر است که آنها پدیدههایی هستند که بیشتر در قالب آنچه در سطح استانداردهای جهانی مقبول است، قرار نمیگیرند. این بدان معنی نیست که تولیدات موجود یک سر بیفایده و ناروا هستند؛ بلکه به رغم قرار نگرفتن در چهارچوبهای معمول، هر گروه برای خود ساختهایی دارد که مدارجی از صحت و استانداردهای موجود داراست.» (ص 325)
سایه سنگین قدرت بر بیشتر طرحهای تاریخ شفاهی
درباره نگاه کلی به طرحهای تاریخ شفاهی انجام شده در داخل و خارج از کشور میخوانیم: «انجام طرحهای تاریخ شفاهی از سوی مراکز و نهادهای انقلابی و حکومتی از یک سو و موضع انفعالی مراکز دانشگاهی از سوی دیگر موجب شده است که به رغم تولید تاریخهای مبتنی بر روش تاریخ شفاهی، این آثار به شدت از نبود نظریه علمی و پیروی نکردن از روش علمی صدمه ببیند. در داخل و خارج کشور، سایه سنگین قدرت بر بیشتر طرحهای تاریخ شفاهی به شدت سنگینی میکند. با آنکه روش تاریخ شفاهی در نتیجه توسعه دموکراسی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مغرب زمین به کار گرفته شد، اما در ایران از ابتدا تا کنون بیشتر حول محور نخبگان سیاسی و حتی با تعمیم تاریخ شفاهی حول محور نخبگان سایر حوزهها و میدانها مانند اقتصادی و فرهنگی دور زده است.» (ص 247)
کتاب «تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخنگاری معاصر ایران 1358- 1385» در 430 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به قیمت 25 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام منتشر شده است.
نظر شما