آیین اختتامیه نهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد / 1
صالحیامیری: زبان جلال نقد غرب و غربزدگی بود / قلم جلال قاعده دستوری داشت اما تابع دستور نبود
سیدرضا صالحی امیری در آیین اختتامیه نهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد گفت: زبان جلال، زبان نقد غرب و غربزدگی بود. او در زمانهای که جامعه از سنت و ارزشهای هویتی و تاریخی روی گردانده بود، شروع به پرداختن به ارزشهای ملی-مذهبی کرد و شاید به همین دلیل ماندگار شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این آیین به ویژگیهای جلال آلاحمد پرداخت و گفت: جلال آل احمد از برجستهترین و اثرگذارترین نویسندگان و روشنفکران ایرانی در دهه 40 است و نام وی در تاریخ ایران همواره میدرخشد. او نویسندهای شجاع، متعهد و معترض نسبت به ظلم و ستم بود و به گفته همسرش در نوشتن بسیار حساس، دقیق، تیزبین و حادثهآفرین بود.
وی ادامه داد: جلال به گفتمان و نسل تازهای از نویسندگان ایرانی تعلق دارد که سرخورده از سلطه و استعمار غرب و شرق بود؛ نسلی که بر اصالتها، هویتها، خودباوریها و عزت نفس در برابر هجوم فرهنگ بیگانه تاکید داشت که کتاب «غربزدگی» جلال نشات گرفته از چنین گفتمان و تفکری در جامعه ایران است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توضیح میزان تاثیرگذاری جلال بر جامعه اظهار کرد: جلال مانند رود خروشان و پرشوری بود که آرام و قرار نداشت و از حزب توده تا «خسی در میقات» سیر و سفر کرد. او از برخی همفکران خود و زمانه جلوتر بود و زمانه جلال، زمانه مدرنیته بود.
وی افزود: اما در این دوران، زبان او زبان نقد غرب و غربزدگی بود. جلال در زمانهای که جامعه از سنت و ارزشهای هویتی و تاریخی روی گردانده و هویت تاریخی ما به لرزه افتاده بود، شروع به پرداختن به ارزشهای ملی-مذهبی کرد؛ درست در دورانی که دو جریان لیبرالیسم و سوسیالیسم در ایران بینش و گرایش غالب بود.
صالحی امیری با اشاره به اهداف جلال گفت: نوشتن و ترجمه، هدف اصلی جلال نبود؛ وی حدود ٤٥ داستان، سفرنامه و مقاله از خود به یادگار گذاشت که همگی آینه وی هستند. هدف این نویسنده متعهد از بین بردن فقر و در دسترس گذاشتن رفاه برای خلق و نجات خود و میهن بود. او از درد مردم و جامعه رنج میبرد و درباره آنها مینوشت.
وی ادامه داد: جلال نویسنده و روشنفکری جسور بود که میخواست از رنجها و دردهای جامعه بکاهد و تنها نوشتن هدف او نبود. او آزادهای بود که قلم را به دستور نمینوشت؛ قلم و زبان او قاعده دستوری داشت اما تابع دستور نبود؛ صدای او اعتراضی در جامعه بود و همین رمز ماندگاری او شد، چراکه قلم و زبانش جویای حقیقت بود و با قدرت کاری نداشت.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توضیح آزادگی این نویسنده معاصر اظهار کرد: وقتی که جلال در حزب توده فعالیت میکرد و فهمید که نمیداند سرنخ دست کیست و جوانیش را فرسوده کرده است، از حزب جدا شد. راز ماندگاری جلال در ادبیات و زندگی شخصیش این بود که او نویسنده متحد، روشنفکر و مصلح زمان خود بود. سبک ادبی او نیز که ساده و بیتکلف بود، بیانگر همان مردمی بودن جلال است.
صالحی امیری در ادامه با اشاره به جایزه جلال گفت: این جایزه دو بُعد دارد؛ بعد نخست به درست نوشتن، ساختار محکم و شخصیتپردازی قوی میپردازد، اما وجه دوم بُعد محتوایی است که بیانگر دردها و رنجهای جامعه و کوشش برای فرار از جهل، خرافات و تسلیمناپذیری در برابر ظلم است. در واقع جایزه جلال، نه شخص او بلکه شخصیت اجتماعی او را دربر میگیرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد در بخش پایانی صحبتهایش بیان کرد: امیدوارم که این جایزه منشا تداوم انسجام میان ملتهای حوزه فارسیزبان باشد و حضور افغانستان در این دوره از جشنواره جلال آل احمد، سرآغازی شود تا همه کشورهای فارسیزبان به این جایزه دعوت شوند و این جشنواره شکل بینالمللی به خود بگیرد و با این جایزه جهانی، جهانیان بدانند ایران اسلامی مهد فکر، اندیشه، تمدن، قلم و اندیشه است.
نظر شما